در تکاپوی فهم قرآن (8)
در تکاپوی فهم قرآن (8)

 

در بحث گذشته پاره ای از وظایفی که قرآن کریم به عهده گرفته است دیدیم . اینک به نمونه های دیگری از این کارکردها می پردازیم .

 

 

قرآن خویشتن را بیان کننده و پرده بردار و کاشف (حقایق ) برای عموم مردم و هادی و راهنما و راهبر آنها می داند :

« ماه رمضان ، ماهی استکه در آن قرآن نازل شده برای هدایت مردم . . . » بقره / 185

« این (کتاب) بیانی است برای مردم و هدایت و موعظتی برای . . . » آل عمران / 138

از این مرحله که گذر کردیم سخن به یک سطح بالاتر ارتقاء می یابد . در اینجا قرآن کریم می گوید که برای هدایت مسلمانان نازل شده است و البته بحث از هیچگونه ویژگی فهمی در گروه خاصی از مسلمانان به میان نمی آید . تنها چیزی که می تواند مورد بحث قرار گیرد مسئله این استکه کلمه‌ی « مسلمانان » که در آیه به کار رفته است به همان معنای مصطلح امروزی واژه هست که افراد آن قریب یک میلیارد نفر از جمعیّت جهان را تشکیل می‌دهند یا خیر به معنای لغوی آن است یعنی کسانی که در برابر حق و حقیقت کاملاً تسلیم هستند . نمونه هایی از آیات مربوطه را در ذیل می بینیم :

« و نازل ساختیم بر تو کتاب را که بیان کننده‌ی هر چیز باشد و هدایت و رحمت و بشارتی برای مسلمانان » نحل / 89

« بگو آن را روح القدس از جانب پروردگارت به حق نازل ساخته تا صاحبان ایمان را ثبوت و استواری بخشد و هدایت و بشارتی برای مسلمانان باشد .» نحل / 102

بنابراین اگر قرآن برای هدایت مسلمانان است دیگر هیچگونه انحصار در فهم برای کسی نمی‌توان ادعا کرد به ویژه که اسلام، به هر معنا که بگوییم یک صفت کسی و اختیاری است و هرکس می‌تواند مکاتب دیگر را رها کرده و به زیر پرچم اسلام بیاید و بدین ترتیب از هدایت قرآن بهره ببرد. در مرحله‌ی بعد سخن از هدایت مؤمنان به میان می‌آید و باز هیچگونه انحصار یا ویژگی وجود ندارد.

« این آیات قرآن و کتاب مبین و آشکار است که هدف از نزول آن راهنمایی و هدایت کردن و بشارت دادن به مؤمنان می‌باشد.» نحل/2

«بی‌تردید در داستانهای ایشان ( انبیاء یا یوسف و برادرانش) عبرتی برای صاحبان خود وجود دارد . این قرآن حدیثی دروغین نیست بلکه تصدیق‌کننده‌ی کتابهای آسمانی پیشین و بیان‌کننده‌ی هرچیز و هدایت و رحمت برای قومی است که ایمان می‌آورند.» یوسف/111

با کاوش در آیات می‌بینیم باز سخن از هدایت تکرار می‌شود و در مرحله‌ی بالاتر از این سخن به میان می‌آید که هدایت قرآنی برای «محسنین» و « پرهیزکاران» است و اینگونه کسان را قرآن مشمول هدایت و راهنمایی خویش قرار می‌دهد. در صفاتی که قرآن برای این دو گروه یادآور می‌شود تا آنجا شباهت هست که می‌فهمیم مقصود و مصداق این دو صفت یک گروه بیش نیستند. به آیات یادشده دقت کنیم :

« این کتاب مورد هیچگونه شک و ریبی نبوده و هدایت‌کننده و راهنمای متقیان است. آن کسان که به غیب ایمان می‌آورند و نماز را به پای می‌دارند و از آنچه بدیشان روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند و آن کسان که به حقایقی که بر تو نازل شده و آنچه قبل از تو نازل یافته ایمان می‌آورند و به آخرت یقین دارند. اینان بر هدایت پروردگار تو هستند و اینان رستگارانند.» لقمان/2- 5

« این آیات کتاب حکیم است که به منظور هدایت و رحمت بر محسنین ( نازل شده ) است. آن کسان که نماز را به پای می‌دارند و زکات را می‌پردازند و به آخرت ایمان می‌آورند، اینان بر هدایت پروردگار تو هستند و اینان رستگارانند.» لقمان/2-5

در هر صورت می‌بینیم که قرآن بنابر وظیفتی که خود به عهده می‌گیرد در مرحله‌ی اول وظیفه‌دار هدایت عموم مردم اعم از مسلمان و غیرمسلمان و سپس هدایت مسلمانان و بعد مؤمنان بعد پرهیزکاران و نیکوکاران می‌شود و دیدیم که هیچ‌یک از صفاتی که در آیات مورد بحث یاد‌شده بودند صفاتی بیرون از دایره‌ی اختیار و اراده انسانی نبودند بلکه همه کسبی و قابل تحصیل محسوب می‌شدند. بنابراین اضافه‌ی بر آن که در مرحله‌ی اول صحبت از هدایت عمومی مردم بود در مراحل بعد هیچ نوع ویژگی غیرکسبی و مخصوص یک گروه خاص با یک ساختمان مثلا جسمانی و روحانی ویژه طرح نمی‌شد و هرکس چون می‌توانست اسلام  را بپذیرد و به حصار ایمان واقعی پای نهد و به جمع پرهیزکاران بپیوندد می‌توانست از هدایت قرآنی بهره گیرد. اما این مسئله که هدایت کردن قرآن فرع بر قابل فهم بودن آن است چندان نیاز به استدلال ندارد.

« ای مردم! مثلی زده شده است گوش فرادهید، آن کسان که به جای خداوند می‌خوانید هرگز یک مگسی هم نمی‌توانند خلق کنند اگرچه تمام نیروهایشان را در کنار هم نهند . . . » حج/73

قرآن نازل شده است تا بر همه‌ی مردم خوانده شود:

1)     « این قرآن به صورت آیات و سوره‌های جدا از هم درآمد تا آن را در طول زمان بر مردم بخوانی و ... » اسراء/106

شریعت اسلام و قرآن دربردارنده‌ی آن مایه‌ی روشن‌بینی و بصیرت همه‌ی مردم بوده است:

2)  « این ( قرآن یا محتویات آن یعنی اسلام) عامل بصیرت و روشنی مردم و هدایت و رحمت برای اقوام دارنده‌ی یقین است.» جاثیه/20

قرآن عهده‌دار شفای دردهای معنوی و موعظتی  برای همه‌ی مردم است:

3)  « ای مردم! برای شما از جانب پروردگارتان موعظتی فرود آمده و نیز شفا و مداوایی برای دردهای معنوی دلها و ... » یونس/57

قرآن برای همه‌ی مردم برهان الهی و نور آشکار و روشنی‌بخش می‌باشد :

4)  « ای مردم! بی‌تردید برای شما برهانی از جانب پروردگارتان آمده است و  ما بر شما نوری آشکار نازل ساخته‌ایم » نساء/174

در بحث گذشته به فرامین قرآن در مورد تدبر اشارت داشتیم و وعده دادیم آیاتی که از این مسئله سخن می‌گوید به بحث خواهیم کشید.

در این دسته از آیات ، یک آیه صحبت از این به عمل می‌آورد که اصولا نزول قرآن بدین خاطر است که مورد تدبر قرار می‌گیرد و گوشزد می‌کند که یک هدف اساسی از فروفرستادن این کتاب مبارک عمل تدبر است.

در سوره‌ی ص آیه‌ی 29 می‌خوانیم : « این کتابی است که ما آن را بر تو- پر از خیر و برکت – نازل ساختیم تا در آیات آن تدبر شود و صاحبان عقلهای پاک و بی‌شائبه از آن تذکر یابند.»

شاید بتوان از کلمه‌ی مبارک( پر از خیر ) که در آیه‌ی فوق هست چنین استفاده و استنباط کرد که قرآن کریم چون گنجی عظیم و سربسته است که با کلید تدبر می‌توان از در و گوهر و خیرات موجود در آن سود گرفت و ما آن را بر شما نازل ساختیم تا بوسیله‌ی این کلید از آن استفاده نمایید.

اتفاقا در تعبیراتی که در روایات ما وجود دارد این استنباط تا اندازه‌ای تایید می‌شود. این که امام زین‌العابدین علیه‌السلام می‌فرمود: « آیات قرآن چون خزینه‌های ( پر از جواهرات معنی ) است پس هر خزینه را که گشودی ( و در قرائت به هر آیه که رسیدی ) سزاوار است بدان نظر کنی تا (درون و محتوای معنی(آن را بدانی.»(1) و نیز اینکه در عبارتی از رسول‌اکرم(ص) می‌خوانیم: « برای قرآن ظاهری است و باطنی ظاهرش حکمت است و باطنش دانش ظاهرش زیباست و باطن آن عمیق . . .  عجایب آن در شمار نیاید و غرایب آن کهنگی نپذیرد.» (2) شاید به گوشه‌ای از حقیقت یادشده اشارت داشته باشد.

در دو نقطه‌ی دیگر پروردگار متعال ، مردم را از تدبر نکردن در آیات سخت نکوهش می‌کند و از آنها به خاطر عمل نکردن به این وظیفت گله دارد و یا حتی سرزنش و تهدید می‌نماید:

1)  « اینان آن کسان هستند که خدای لعنتشان می‌نماید پس (بدین خاطر از شنیدن حق ) کر و ( از دیدن حق ) کورشان می‌کند. آیا اینان در قرآن تدبر نمی‌کنند یا بر دلهاشان ( که مرکز ادراک است در فهم قرآن ) قفلها زده شده است .» محمد/23 و24

خداوند در این آیه می‌فرماید: آیا این بدکاران اصولا در قرآن تدبر و تفکر نمی‌کنند، در جستجوی فهم آن برنمی‌آیند یا قدرت فهم ندارند و قوای ادراکی ایشان دربند قرار گرفته است.  بنابراین اگر مدعی فهم هستند بیایند و در قرآن دقت و تدبر کنند . . .

چنانکه مشاهده می‌کنید این آيه به خوبی باز بودن راه فهم قرآن را آشکار می‌دارد.

طبرسی صاحب مجمع‌البیان مفسر بزرگ شیعی در ذیل همین آیه می‌گوید: این آیه دلالت دارد بر اینکه آنها که می‌گویند به هیچ‌وجه تفسیر قرآن جایز نیست و جز از طریق احادیث و روایات فهم قرآن امکان ندارد سخنی نادرست گفته‌اند.(3)

2)  « شما از یاری ما بی‌بهره خواهید ماند، زیرا در گذشته آیات ما بر شما خوانده می‌شد ولی شما با حالت تکبر نسبت بدان رفتار کرده و از آن روی می‌گردانیدید و به گذشته‌ی جاهلیت پدرانتان توجه می‌کردید و در شب‌نشینی‌های خود درباره‌ی به‌لاطائلات و بیهوده‌ها زبان می‌گشودید. آیا اینان در گفتار ما قرآن تدبر نمی‌کنند یا ( تدبر می‌کنند و آن را درست نمی‌یابند زیرا) برایشان سخنی آمده که در گذشته‌ی بشریت نمونه و نظیر نداشته (پیامبران سلف همسان آن را عرضه نکرده)اند.» مؤمنون/66 و 67 و 68

در این آیات و آیات بعد، مسئله بدین شکل طرح می‌شود که راه پشت‌کردن به تعالیم قرآن از آنجاست که اینان یا در قرآن تدبر و دقت نمی‌کنند تا حقیقت آنرا درک کنند یا این پیامبر سخنان بی‌سابقه و ناشناخته و بی‌پشتوانه و غریبی آورده و بدین‌جهت از آن روی‌گردان شده‌اند- که می‌دانیم چنین نیست و همه‌ی پیامبران تعالیمی یکسان داشته‌اند و تنها فرقشان تکامل تعالیم پیامبر بعدی بوده است و یا اینکه پیامبر و شخصیت برجسته و حسب و نسب و اخلاق و رفتار پاک و والای او را نمی‌شناسند و نمی‌دانند . . .

بنابراین راه تدبر در قرآن و در نتیجه فهم آیات آن برای کفار و سیاهکاران نیز باز است و با طی این راه آنها هم می‌توانند قرآن را بشناسند و حقانیت آن را درک نمایند.

مهمترین آیه در زمینه‌ی مسئله‌ی تدبر آیه‌ی چهارم است و خود آیتی برجسته و پرمحتوی در قرآن کریم بشمار می‌رود:

« آیا در قرآن تدبر نمی‌کنند که اگر چنین کتابی از نزد موجودی غیر از خداوند متعال بود بی‌تردید در آن اختلافات فراوان می‌یافتند و این نظم و یکدستی در آن یافت نمی‌شد.» نساء/82

طرح اساسی در آیه‌ی فوق این است که مردم به تدبر در قرآن دعوت شوند تا بدین وسیله به اصالت الهی آن پی برند. از مردم خواسته شده که در جهات مختلف قرآن و در احکام و تعالیم و معارف و داستان‌ها و مواعظ آن ، همه‌ی آیات مربوطه را مورد توجه و ملاحظه قرار دهند و هر قسمتی را در کنار قسمت مربوط بدان قرار دهند در این

1و2) اصول کافی، ج2، کتاب فضائل‌القرآن

3) مجمع‌البیان فی تفسیر‌القرآن 9/104 چ تهران.

 

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای