سير انحطاط دين در غرب5
سير انحطاط دين در غرب5

کتب انبیاء

دانشمندان و پژوهندگان غربی معتقدند که ((کتب انبیاء را غالبا پیروان بدون واسطه آنان و گاهی نویسندگان دیگری که در سنن یهودی سهمی دارند، نوشته اند داستانهای عشقی کوچک که در تورات آمده حد فاصل میان تاریخ و شعر است ... ادبیات شعری تورات با ((سرود موسی)) در سفر خروج باب پانزدهم و سرود ((دبوره)) سفر داوران باب پنجم آغاز می شود و در مزامیر بمنتها اوج خود می رسد شاید قصیده ((توبه)) بابلی راه را برای ساخته شدن این سرودها هموار کرده باشد.

بنظر دورانت قصیده ایخناتون مصری در باره خورشید اثری در مزمور صد و پنجاه و پنجم دارد و گمان بیشتر آنست که همه این مزامیر را تنها داود نساخته باشد بلکه گروهی از شاعران در زمان درازی پس از اسیری آنها را نوشته اند و احتمال دارد که این کار قرن سوم پیش از میلاد مسیح صورت گرفته باشد در کتاب سلیمان که رنگ غزلهای عشقی دارد مجال حدس و تخمین درباره کیفیت تالیف آن وسیع است. ممکن است که اصل آن مجموعه ای از سرودهای بابلی بوده که بنام ((ایشتاروتموز)) ساخته شده است، نیز امکان دارد که آن را گروهی از شاعران غزلسرای عبرانی با الهام گرفتن از روح یونانی که با اسکندر بسرزمین یهودا وارد شده، سروده باشند (چه در آن الفاظی دیده می شود که از زبان یونانی گرفته شده است) و نیز چون عاشق و معشوق یکدیگر را مانند مصریان قدیم بنام خواهر و برادر خطاب می کنند امکان دارد که این گل یهودی، در اسکندریه شکفته و روح آزادی آن را در کرانه های نیل چیده باشد در هر حال ((غزل غزلهای سلیمان)) که میان گفته های اشعیاء نبی و سفر جامعه قرار دارد اصل آن هرچه باشد از سلیمان نیست.

کتاب امثال سلیمان نیز از دهان سالخوردگان بیرون آمده و تالیف او نیست اگرچه بعضی از کلمات این کتاب از اوست ولی آنها را پس از وی نوشته اند در این مثال اثری از ادبیات مصری و فلسفه یونانی دیده می شود و ممکن است تالیف آنها در قرن سوم یا دوم پیش از میلاد بدست یهودی یونانی مآبی در شهر اسکندریه صورت گرفته باشد ((سفر ایوب)) از ((سفر امثال)) قدیم تر است و شاید این کتاب در زمان اسارت یهود نوشته شده باشد و مقصود از نوشتن آن اینبوده است که بکنایه و استعاره مصیبتهای اسیران بنی اسرائیل را در بابل توصیف کند دانشمندان عقیده دارند که این سفر در قرن پنجم پیش از میلاد نوشته شده و متن آن بیش از هر کتاب دینی قدیمی دیگری در معرض فساد و پریشانی قرار گرفته است جاسترو فقط فصل سوم تا سی و یکم را اصلی می داند حتی در آن قسمتها که اصلی می شناسد چنان معتقد است که در آنها دست برده اند یا در ترجمه از صورت اصلی خود برگشته است.

کالن (H.M.Kallen) و دیگران میان این قسمت و تراژدی یونانی که بسبک اورپیدوس نوشته شده باشد شباهتی یافته اند ... از ایرادات دانشمندان یهود شناس و انتقاداتی که به عمل آورده اند چنین نتیجه بدست می آید که کتاب عهد قدیم مانند سایر کتب محصول کار انسان است ))(177)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بررسی و نقد عهد جدید

 

 

 

 

نویسندگان اناجیل

چنانکه دانستیم در گذشته تعداد فراوانی انجیل موجود بوده است ولی از میان آنها چهار انجیل از طرف کلیسا انتخاب گشت (عدد چهار در نظر آنها دارای رموز عرفانی است) بعقیده مسیحیان این کتابها با الهام ربانی به چهار حواری (متی، مرقس، لوقا، یوحنا) بوجود آمده است حال با مراجعه به کتاب مقدس ارزش و قداست حواریون عیسی(ع) و نویسندگان اناجیل را تحقیق و بررسی میکنیم.

متی (Motthieu) بتصریح اناجیل باج گیری بود که توسط عیسی ارشاد گشته و به پیروان او پیوست (متی باب 9-آیه9) و مرقس (Marc) بنا بنوشته (اعمال رسولان-باب12) یوحنا لقب داشته و مادرش مریم نامیده میشد او در ابتدا از همکاران پولس بوده سپس منشی پطروس رسول گردید مسیحیان اولیه در خانه او اجتماعات خود را تشکیل میدادند و لوقا (Luc) صاحب معتبرترین اناجیل نزد مسیحیان طبیب و دوست پولس رسول بود. وی همان نویسنده اعمال رسولان است که شرح عملیات مختلف و تبلیغات پولس در آن نگاشته شده است و بالاخره یوحنا (jean) طبق نوشته انجیل (یوحنا- باب13) کسی است که در روی صلیب عیسی سفارش مادرش را باو نمود او اولین بار کتاب مکاشفات را در جزیره پطمس تهیه کرده و پس از آن بنوشتن انجیل خود پرداخت.

از حواریون که نویسندگان اناجیل جزء آنها محسوبند در کتاب مقدس مسیحیت اعمال و رفتارهائی نقل شده و یا آنکه عیسی(ع) نسبت بآنها گفتارهائی دارد که بسیار شگفت آور است که مسیحیان باز هم بآنها بنظر قدس و پاکی نگاه می کنند. در شبی که بگفته اناجیل عیسی در فردای آن مصلوب شد شاگردان و حواریون همراه او بودند وی ((بشاگردان خود گفت در اینجا بنشینید تا دعا کنم ... پس چون آمد ایشان را در خواب دیده پطروس را گفت ای شمعون در خواب هستی آیا نمی توانی یک ساعت بیدار باشی بیدار باشید و دعا کنید تا در آزمایش نیفتید ... و بازهم رفته بهمان کلام دعا کرد و نیز برگشته ایشانرا خفته یافت زیراکه چشمان ایشان سنگین شده بود و ندانستند او را چه جواب دهند)) (مرقس باب 14-آیات 32و 37و 40 و باین مضمون لوقا باب 22) میبینیم نزدیکترین شاگردان مسیح از یک دستور کوچک پیلمبر خدا (یا بگفته ایشان پسر خدا) سرپیچی کردند بازهم در همان شب ((عیسی ایشان را گفت همانا همه شما امشب در من لغزش خورید ... پطروس بوی گفت هرگاه همه لغزش خوردند من هرگز نخورم عیسی وی را گفت هرآینه بتو می گویم که امروز در همین شب است. قبل از آنکه خروس دو مرتبه بانگ زند تو سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد)) (مرقس باب14- آیات 27 و29 و30 و لوقا باب 22) اولین اشکالی که بر پطروس رسول حواری مشهور وارد است که در پیش روی عیسی او را انکار می کند و پیشگوئی او را نمی پذیرد اما به گفته اناجیل آن شب تمام نمی شود که پیش بینی عیسی مسیح(ع) به وقوع می پیوندد و پطروس چندین بار مورد پرسش واقع می شود اما هربار انکار شناسائی عیسی را می نماید ((ناگاه خروس مرتبه دیگر بانگ زد پس پطروس را بخاطر آمد آنچه عیسی بدو گفته بود که قبل از آنکه خروس دو مرتبه بانگ زند سه مرتبه مرا انکار خواهی نمود و چون این را بخاطر آورد بگریست)) (مرقس باب 15 و لوقا باب 22. بهمان مضمون)

دیگرباره در همان شب عیسی(ع) به پطروس حواری مشهور می گوید ((ای شمعون اینک شیطان خواست شما را چون گندم غربال کند لیکن من برای تو دعا کردم تا ایمانت تلف نشود)) در این آیه چند اشکال بنظر می رسد اول اینکه در آیات قبل دیدیم عیسی برای همه پیشگوئی لغزش می کند و دو دیگر اینکه خود پطروس که مسیح برای او دعا کرد آن حضرت را سه بار انکار می کند ناگزیر دعای آنحضرت پذیرفته نشده است و موضوع مربوط ببحث فعلی ما اینست که دیگر از حواریون بتصریح این آیه از دعا محروم شده اند پس شیطان آنها را غربال کرده در نتیجه ایشان از نظر ایمانی مورد اطمینان و پذیرش نخواهند بود.

در دوران تبلیغی مسیح بنقل اناجیل برای او ملاقاتی با بعضی پیامبران گذشته دست می دهد پس از پایان این ملاقات بنزد حواریون خود باز میگردد آنها در غیاب او خواسته بودند طفلی را شفا دهند اما موفقیت نیافته بودند لذا پدر طفل به عیسی(ع) مراجعه کرده از او این درخواست و التماس را می نماید متی می نویسد ((عیسی او را نهیب داده دیو از وی بیرونشد در ساعت طفل شفا یافت. پس شاگردان نزد عیسی آمده در خلوت از او پرسیدند چرا ما نتوانستیم او را بیرون کنیم ایشانرا گفت بسبب بی ایمانی شما زیراکه هر آینه بشما می گویم اگر ایمانی بقدر دانه خردلی می داشتید ...)) (متی باب17- آیات 18 تا 20) لوقا می نویسد که عیسی بحواریون گفت ((ای فرقه  بی ایمان کج روش تا کجا با شما باشم ومتحمل شما گردم)) (لوقا باب9-آیه 41) شبیه به این کلمات و عبارات را از عیسی(ع) پس از برخاستن او ملاحظه می کنیم پس از اینکه بگفته اناجیل او را کشتند و دفن کردند ((نخستین بمریم مجدلیه ... ظاهر شد و او رفته اصحاب او را که گریه و ماتم می کردند مطلع ساخت و ایشان را چون شنیدند که زنده گشته و بدو ظاهر شده است باور نکردند)) (مرقس باب 14 آیات 9و10) با اینکه قبلاً بگفته مرقس ((ایشانرا تعلیم دادن آغاز کرد که لازمست پسر انسان بسیار زحمت کشد ... و کشته شده بعد از سه روز برخیزد)) (مرقس باب1 آیه31) ظهور مرتبه اول بمریم حواریون را بتصدیق و باور وادار نکرد ((بعد از آن بصورت دیگر بدو نفر از ایشان ... هویدا گردید ایشان رفته دیگرانرا خبر دادند لیکن ایشانرا نیز تصدیق نکردندو بعد از آن بدان یازده نفر در حالیکه به غذا نشسته بودند ظاهر شد و ایشان را بسبب بی ایمانی و سخت دلی ایشان توبیخ نمود)) (مرقس باب14 آیات11 تا 14) افرادی که از طرف عیسی(ع) به بی ایمانی و سخت دلی معرفی می شوند و حتی باندازه خردلی ایمان ندارند آیا لیاقت قبول الهام الهی را دارند؟ و اگر بر فرض اناجیل را از عیسی و کارها و گفتارهای او بکمک حافظه نوشته باشند آیا برای انسان اطمینان بخش خواهد بود؟ بالخصوص اینکه بعقیده مسیحیان سالیانی دراز بعد از عیسی آنها به نوشتن دست زده اند که ناگزیر در حفظ مطالب نیز شک پیش می آید(178)

 

 

 

تناقضات موجود در اناجیل

 

 

 

 

((ما بین چهار انجیل و حتی در متن یک یک آنها تناقضات عظیمی بچشم می خورد ... خود الهیون نیز ناگزیر به وجود این تناقضات پی برده اند. از مقایسه متون کلیه انجیلها به نتایج ذیل می رسیم 52% آنچه در انجیل منسوب به متی نقل شده است مشابه با چیزهائی است که در سایر انجیلها نوشته شده و 48% بقیه اصلاً در انجیلها دیگر وجود ندارد. در انجیل منسوب به مرقس 7% اطلاعات با اطلاعات منقول در سایر انجیلها تطبیق نمی کند این نسبت در انجیل منسوب به لوقا به 59% می رسد بالاخره انجیل منسوب به یوحنا تقریبا اختلافات کلی با سایر انجیلها دارد و فقط 8% از محتویات آن یادآور مطالبی است که در سایر انجیلها آمده است))(179)

دانشمندان سه انجیل متی، مرقس، لوقا را بواسطه شباهت های زیادی که دارند اناجیل جامع یا متطابق می نامند و انجیل یوحنا که دارای کیفیتی جداگانه است در مقابل آنها قرار میدهند اما حتی اناجیل جامع (Evangiles Synoptiques) با وجود شباهت ها دارای اختلافات و تناقضات زیادی هستند شجره نامه عیسی در دو انجیل منسوب به متی و لوقا نمونه بارزی از این نقیضگوئی می باشد باین معنی که اجداد مسیح در این دو کتاب کاملاً تفاوت دارند.

لوقا پدران عیسی را چنین نام میبرد ((یوسف بن هالی بن متات بن لاوی بن ملکی بن ینابن یوسف بن متاتیا بن آموس بن ناحوم ... بن انوش بن شیث بن آدم بن الله))(180)

در انجیل متی چنین میبینیم ((یوسف پسر یعقوب پسر متان پسر ایلعازر پسر ایلیهود پسر یاکین ... پسر اسحق پسر ابراهیم))(181)  ((انجیل متی از ابراهیم تا عیسی چهل و دو پشت میشمارد و حال آنکه انجیل لوقا تصریح دارد بر اینکه از ابراهیم تا عیسی پنجاه و شش پشت بوده است کدام یک را باید باور کرد.

... آرتور دروز دانشمند آلمانی که خود از مومنین دین مسیح است درباره شجره نامه انجیلی عیسی چنین مینویسد: ((بررسی جزئیات این شجره نامه ممکن نیست زیرا نویسندگان انجیلها آنرا از خود جعل کرده اند))

... عیسی دوران کودکی خود را کجا گذرانده است؟ در این باره انجیل منسوب به متی چنین نقل میکند چون هیرودیس شاه از ولادت عیسی آگاه شد تصمیم بقتل وی گرفت، لیکن فرشته در خواب بر یوسف ظاهر شد و باو گفت که با مریم و فرزندانش به مصر بگریزد ((پس شبانگاه بر خاسته طفل و مادر او را برداشته بسوی مصر روانه شد)) و تا وفات هیردوس در آنجا بماند ... )) (متی باب2- آیه 14و15) انجیل منسوب به لوقا برعکس کلمه ائی درباره فرار به مصر نمی گوید و فقط نقل می کند که عیسی بی هیچ اشکالی در سرزمین یهودیه باقی می ماند. پس از آن عیسی در کجا می زیست؟ سه انجیل متفقند بر اینکه عیسی در جلیله (Galilee) می زیست اما انجیل منسوب به یوحنا تایید می نماید که او در اورشلیم بسر می برد(182)  انجیلهای منسوب به لوقا و متی در عده دوازده نفری حواریون اتفاق دارند اما انجیل متی آنها را چنین نام می برد ((و اسامی دوازده رسول اینست اول شمعون معروف به پطروس و برادرش اندریاس یعقوب ابن زبدی  و برادرش یوحنا فیلپس و برتولما توما و متی باج گیر یعقوب ابن حلفی و لبی معرف به تدی شمعون قانون و یهودای اسخر یوطی که او را تسلیم نمود))(183)  و لوقا چنین می نگارد ((شاگردان خود را پیش طلبیده دوازده نفر از ایشانرا انتخاب کرده ایشان را برسولان تسمیه نمود یعنی شمعون که او را پطرس نیز نام نهاد و برادرش اندریاس یعقوب و یوحنا فیلپس و برتولما متی و توما یعقوب ابن حلفی و شمعون معروف به غیور. یهودا برادر یعقوب و اسخر یوطی که تسلیم کننده وی بود))(184)  ملاحظه می کنید که نام یکی از حواریون دوازده گانه که در انجیل منسوب به متی، لبی معروف به تدی است در لوقا یهودا برادر یعقوب آمده است انجیلهای متی و مرقس داستان غسل تعمید یافتن عیسی را به دست یحیی به تفصیل حکایت کرده اند (متی باب3 آیه 13تا16) و (انجیل مرقس- باب1- آیه9) ولی انجیل لوقا صراحت دارد بر اینکه در آن هنگام یحیی در زندان بود و عیسی بی حضور او غسل تعمید یافت (لوقا- باب3- آیات19-21)

انجیلها به تفصیل نقل می کنند که عیسی پس از آنکه در ولایات موعظه کرد با چه جلال و شکوهی به اورشلیم درآمد لیکن دراین باره نیز مابین انجیل نویسان اختلاف است متی میگوید که ورود عیسی به اورشلیم چهار روز قبل از عید فصح (پاک) بود و یوحنا این تاریخ را پنج روز قبل از عید فصح ذکر کرده است بقول یوحنا عیسی سوار بر خری بشهر درآمد و حال آنکه متی او را در آن واحد سوار بر دو خر می کند (متی- باب21- آیه7) ... می گویند مسیح در روز سوم پس از جان دادن زنده شده و به چشم چندین نفر آمده است این اشخاص چه کسانی بوده اند؟ بنا به روایت انجیل یوحنا، عیسی ابتدا بر مریم مجدلیه و سپس بر حواریون ظاهر شده و حواریون بجز توماس همه حضور دارند (یوحنا- باب20- آیات 14-24) لیکن در انجیل لوقا روایت غیر از این است لوقا می گوید: عیسی ابتدا بر دو تن ناشناس (که یکی از ایشان کلیوپاس نام داشت) ظاهر شده و سپس به حواریون خود که یازده تن بودند روی نموده است (لوقا - باب24 - آیات13-36) و تصریح یازده حواری بدین معنی است که توماس در میان ایشان بوده است زیرا بنا بروایت انجیلها حواری دوازدهم که یهودا بوده قبلا خود را حلق آویز کرده بوده است . مرقس نیز این روایت را به شیوه خاص خود نقل می کند و می گوید: عیسی ابتدا بر مریم مجدلیه و سپس بر دو تن از حواریون و پس از آن بر یازده حواری ظاهر شده است (باب16 – آیات9-14) بالاخره انجیل متی نقل می کند که عیسی اول بر مریم مجدلیه و مریم دیگری ظاهر شده است (متی – باب28- آیات1-9) حال معلوم نیست از میان این کلاف سردرگم تناقضات چگونه می توان حقیقت را یافت؟(184)

ما بهمین مقدار از نقل تناقضات موجود در اناجیل اربعه -که ادعای ملهم بودن آنها را می کنند- اکتفا می کنیم حال به ذکر چند اشتباه از میان اشتباهات و اغلاط این کتب پرداخته و قضاوت را بعهده خوانندگان منصف می گذاریم.

 

 

 

اشتباهات تاریخی در انجیلها

 

 

 

 

متی می نویسد که عیسی در ایام هیرودیس پادشاه تولد یافت (متی- باب2- آیه1) و سپس نقل می کند که هیرودیس می خواست عیسی را بکشد ولی توفیق نیافت اما واقعیت تاریخی اینست که هیرودیس شاه چهار سال قبل از تاریخ یاد شده به عنوان تولد عیسی وفات یافته و بنابراین در حین تولد مسیح در قید حیات نبوده است. مسیح در کجا بدنیا آمده است؟ انجیلها جواب می دهند در بیت لحم.

... لوقا در انجیل خود که چگونه یوسف و مریم روز قبل از تولد عیسی در بیت لحم بوده اند ((و در آن ایام حکمی از اوغسطس (اوگوست) قیصر صادر گشت که تمام ربع مسکون را اسم نویسی کنند* و این اسم نویسی اول شد هنگامی که کیرینیس والی سوریه بود* پس همه مردم هر یک بشهر خود برای اسم نویسی می رفتند* و یوسف نیز از جلیل از بلدۀ ناصره به یهودیه به شهر داود که بیت لحم نام داشت رفت زیراکه او از خاندان و آل داود بود* تا نام او با مریم که نامزد او بود و نزدیک به زائیدن بود ثبت گردد)) (لوقا- باب2- آیات1-5) ... در همین چند سطر یک سلسله اشتباهات تاریخی وجود دارد که ذیلا به آنها اشاره می کنیم.

1-  در آن زمان که کلیسا آنرا بعنوان تاریخ ولادت مسیح تعیین کرده (به اصطلاح در زمان هیرودیس پادشاه) کیرینیوس والی سوریه نبوده و آخرین حکام سوریه در عهد هیرودیس شاه، سپتیوس ساتورنینوس و پ کنتیلیوس بوده اند.

2-  در آن زمان در یهودیه هیچ سرشماری ای به امر والی سوریه انجام نگرفته است. اولین سرشماری در یهودیه در سال 7 میلادی بعمل آمده که آنهم صورت برداری از امول بوده است نه سرشماری از افراد.

3- هیچگاه بهنگام سرشماریها اشخاص مجبور نبوده اند از جایی که سکونت دارند کوچ کنند و به زادگاه اصلی خویش بروند. سرشماریها همیشه در محل سکونت اشخاص انجام میگرفته است، خاصه که این امر برای خود دولت روم حایز اهمیت بوده، چه در واقع هدف اصلی از سرشماریها تعیین دارائی اشخاص و وضع مالیات بر دارائی بوده است و صورت برداری از دارائی و اموال کسی جز در آن محل که خود او زندگی می کند و اموالش در همانجا است، ممکن نیست. چون او نمی تواند خانه و اثاث و اغنام و احشام و اراضی خود را برای صورت برداری به سرزمین زادگاه خویش حمل کند تا در آنجا از آن صورت برداری کنند.

4- می دانیم که در قرن اول تاریخ مسیحی شهر ناصره وجود نداشته و بعدها بنا شده است. در نتیجه والدین عیسی نه می توانسته اند ساکن ناصره باشند و نه از آنجا برای حضور در سرشماری به جای دیگری رفته باشند.(186)

5- از طرف هیرودیس امر بسرشماری ربع مسکون شده بود درصورتیکه ربع مسکون تحت اختیار امپراطور روم نبوده بلکه او فقط بر سرزمین وسیعی حکومت می کرده است که امپراطوری روم باشد.

متی درباره بیرون راندن کسبه اورشلیم می نویسد پس عیسی داخل هیکل (معبد) خدا گشته جمیع کسانی را که در هیکل خرید و فروش می کردند بیرون نمود و تختهای صرافان و کرسیهای کبوتر فروشان را واژگون ساخت (متی- باب21- آیه12) اما همه این مطالب مطلقاً دروغ است.

هرگز در معبد کبوتر یا هیچ حیوان دیگری خرید و فروش نمی شده و داد و ستد حیوانات مختص به قربانی از جمله کبوتر، نه در داخل معبد و نه در حیاط معبد بلکه در خیابانها و کوچه های حول و حوش معبد انجام می یافته است بنابراین عیسی نمی توانسته است کسبه را از معبد بیرون براند چون در معبد کسبه ای نبوده است و اگر هم منظور اینست که او کسبه را از کوچه های اطراف معبد بیرون رانده است در آن صورت مسلم است که با مقاومت و مخالفت اشخاص ذینفع یعنی فروشندگان و خریداران روبرو می شود از طرفی قابل تصور نیست که مردی یکه و تنها توانسته باشد به بازار بیاید و میزها و کرسیهای کسبه را واژگون کند بی آنکه اندک مقاومتی از طرف کسی ابراز شده باشد. بخصوص، این مسئله بیشتر از آن لحاظ غیر قابل تصور است که خرید و فروش حیوانات قربانی، تجارتی مقدس بشمار می رفته و خشم کسانی که قربانی چنین تجاوزی مس شده اند با احساسات مذهبی ایشان تشدید می شده است.

... به روایت انجیل یوحنا، عیسی یک شب قبل از عید فصح و به گفتۀ انجیلهای دیگر در شب عید فصح (متی باب26- آیه1 و مرقس باب14- آیه 12 و لوقا 22 آیه7) دستگیر و به خانۀ رئیس کهنه برده شد و در آنجا محاکمه گردید در صورتیکه ما می دانیم در آن زمان محاکمه متهمان در سرزمین یهودیه توسط عمال رومی انجام می گرفت و بنابراین ممکن نیست که عیسی توسط یک دادگاه یهودی محاکمه شده باشد و برفرض که چنین چیزی امکان می داشت هرگز محاکمه نه یک شب قبل از عید فصح و نه در شب عید صورت می گرفت زیرا به حکم مذهب این امر ممنوع بود و همچنین محاکمه به هنگام شب ممنوع بود و بالاخره در دورانی که مملکت یهودیه دیوان ((سنهدرین)) خود را داشت جلسات آن فقط در معبد ممکن بود تشکیل شود نه در یک خانه شخصی.

در محاکمه عیسی گویا جمعی از رؤسای کهنه شرکت داشته اند انجیلها چندین بار متذکر شده اند که ((همه رؤسای کهنه و مشایخ قوم بر عیسی شوری کردند)) (متی- ابواب 26و27و مرقس- باب15 و لوقا- باب22) انجیل یوحنا نیز از رؤسای کاهنان به صیغۀ جمع یاد می کند (باب18- آیه3) و بعلاوه اسم دو تن از ایشان را می آورد که یکی حنا و دیگری داماد او قیانا است درصورتیکه بر طبق احکام مذهبی و وصایای قدیم، درآن واحد فقط یک نفر می توانست رئیس کاهنان باشد.

همه انجیلها از سربازان رومی که در اعدام عیسی شرکت داشته اند، یاد می کند و حال آنکه در آن زمان هنوز سرباز رومی در بیت المقدس وجود نداشت و فقط دهها سال بعد، پس از درهم شکستن شورش یهودیان یعنی درست در سال 60 میلادی بود که یک پادگان رومی در شهر اورشلیم مستقر گردید باید افزود که انجیلها سربازان رومی را به نحو غریبی معرفی می کنند. اگر به گفته آنها باور کنیم باید بپذیریم که سربازان رومی ((کتب مقدس)) یهودیان را می شناخته و به آنها ایمان داشته اند. یوحنا حکایت می کند که وقتی عیسی مصلوب شد سربازان لباسهای او را ما بین خود تقسیم کردند وقتی به زیر جامۀ او رسیدند ((پس به یکدیگر گفتند این را پاره نکنیم بلکه قرعه بر آن بیاندازیم تا از آن که شود، تا تمام گردد کتاب که گفت در میان خود جامه های مرا تقسیم کردند و بر لباس من قرعه افکندند پس لشگریان چنین کردند)) (یوحنا – باب19- آیه24) باورکردنی نیست که سربازان رومی کتاب مقدس را می شناخته و در بند این بوده باشند که پیشگوئی تورات درست از آب درآید.

پس از محاکمه، عیسی را به نزد یونس پیلاط (پیلاطس) برده و از او خواسته اند تا امر به کشتن عیسی دهد پیلاطس قلباً به سرنوشت عیسی علاقمند بوده و از مردم پرسیده است که گناه این مردم چیست ((من در این شخص هیچ عیبی نیافتم)) و چون به او گفته اند که عیسی خود را پادشاه یهودیان می نامد او این سخن را جرم ندانسته و خواسته است عیسی را آزاد کند. مردم سخت اعتراض کرده و اعدام او را خواستار شده اند آنگاه پیلاطس کوشیده است تا از رسمی که از دیرباز در یهودیه متداول بوده و آن اینکه به میمنت عید فصح یکی از زندانیان را آزاد می کرده اند استفاده کند و عیسی را آزاد نماید لیکن مردم اصرار ورزیده اند که یک مجرم واقعی یعنی باراباس دزد را آزاد کند نه عیسی را (یوحنا- باب18- آیات39-40) ... این روایات تماما بر خلاف واقع است. در اینکه پیلاطس والی رومی یهودیه بوده است شکی نیست لیکن دارالحکومه اونه در اورشلیم بلکه در نقطه ای بسیار دورتر یعنی در شهر سزاز واقع بر لب دریا بوده است. از طرف دیگر مردی که خود را پادشاه یهودیان می نامیده است می بایتی در نظر والی رومی مجرم خطرناکی بشمار رفته باشد چون احتمال می رفته است که ملت را علیه سلطه رومیان بر سرزمین رومیان بشوراند بنابراین قبول این نکته که پیلاطس عیسی را بیگناه دانسته باشد، مشکل است. در یهودیه رسم آزاد کردن یک مجرم زندانی به میمنت عید فصح نیز هرگز وجود نداشته است و بالاخره داستان، با آنچه که ما از یونس پیلاط می دانیم مغایرت کلی دارد. چه، پیلاطس مردی ظالم و خشن و قسی القلب بوده و هیچگونه وجه اشتراکی با والی بلند نظر و مهربان و ملاحظه کاری که در انجیلها وصف شده نداشته اند و نیز باید افزود که شکنجه بر چوبه صلیب بنحوی که در انجیلها وصف شده با آنچه در تاریخها آورده اند تفاوت فاحش دارد و شرح منقول در انجیلها با آداب دار زدن متداول در بین رومیان مطابقت نمی کند. رومیان مجرم محکوم را نه برچوبه صلیب بلکه بر تیر قطور و بلندی می بستند که بر راس آن قطعه چوبی در عرض کوبیده می شد و گاه نیز تیر عمودی این قطعه چوب عرضی را نداشت تیر مزبور را در زمین می کوبیدند  محکوم را بر بالای تیر می بستند و می گذاشتندش تا از گرسنگی و تشنگی بمیرد ایشان هرگز محکوم را به تیر میخکوب نمی کردند، چون ممکن بود میخها بر اثر فشار وزن محکوم بیرون بپرند و یا مچ دست را پاره کنند(187)

... وایس (Weiss) حکیم آلمانی با همه اینکه بسیار علاقمند بوده است ارزش تارخی  انجیلها را ثابت کند ناگزیر شده است درباره انجیل مرقس صریحا اعتراف کند که ((این انجیل از نظر وقایع نگاری فاقد ارزش است زیرا هیچگونه اطلاعاتی که تطبیق زمانها را با واقیت تاریخی ممکن سازد در آن وجود ندارد)) .

دروز (Drewz) مورخ دیگر آلمانی که ما قبلا اسمی از او بردیم پس از ذکر این کلمات می نویسد ((کاش از این نقطه نظر لااقل انجیلهای متی و لوقا بهتر می بودند. بخصوص این انتظار از لوقا می رفت چه او در مقدمه انجیل خود خویشتن را بعنوان وقایع نگار معرفی می کند ولی متاسفانه چنین نیست ...))

از اینکه انجیلها با واقعیات تاریخی چنین تناقض آشکاری دارند چه نتیجه ائی می توان گرفت؟

نتیجه اصلی اینست که نویسنگان انجیلها نه بر استنباطات شخصی خود بلکه بر داستانهایی که از اشخاص ثالث شنیده اند تکیه کرده اند. مسلم است که هرگاه این وقایع در زمان ایشان و در برابر چشم ایشان روی داده بود ایشان آنها را دقیق تر و واقعی تر می نوشتند و نیز اگر از گواهان دست اول کسب اطلاع کرده بودند داستانهای ایشان بیشتر چاشنی حقایق تاریخی میداشت قدرمسلم اینست که مولفین انجیلها در زمانی بسیار مؤخرتر نسبت به زمان وقوع حوادث زندگی عیسی می زیسته اند.(188)

 

 

 

نظریات محقیقن درباره عهد جدید

 

 

 

1-سنت اگوستن)=St.Augustin430-354)فیلسوف بزرگ مسیحی در کتاب خود علیه آیین مانی چنین می نویسد: ((هرگاه بملاحظه آبروی کلیسای کاتولیک نبود من به انجیل اعتقاد نمی داشتم))(189)

2-حکیم الهی روسی موسوم به تاره ف (Tareev)که استاد آکادمی مذهبی مسکو بوده است در کتاب خود ((فلسفه تاریخی انجیلی)) که 1903 منتشر شده چنین می نویسد ((انجیلها نه تاریخند و نه سند تاریخی حتی آنها را سالنامه نیز نمی توان بحساب آورد))(190)

3-ارنست رونان (E.Renan)فیلسوف شهیر فرانسوی و نویسنده کتاب ((مبانی مسیحیت)) مانند بسیاری از دانشمندان دیگر کتب تاریخی و ادب مسیحی را تحقیق کرد و از طرف خدا بودن، کتب مقدس را منکر گشت(191)

4-فیلیسین شاله (F.Challaye)محقق و دانشمند معاصر فرانسوی این کتب را شریعت عادی (غیر الهی) و کار انسان می داند و الهی بودن آن را انکار میکند او در رسالۀ مسیحیت وما میگوید ((در هر حال اینها آثار انسانی است و غیرممکن است که این کتب گفتار خدا شمرده شود))(192)

5-محقق تاریخ ادیان و فیلسوف معاصر هندی: رادهاکریشنان (Radhakrishnan) در کتاب خود ((ادیان شرق و فکر غرب)) می نویسد:

((حضرت عیسی کتابی باقی نگذاشت و حواریونش تصور می کردند او هرچه زودتر برمی گردد و زمانرا پایان می دهد حتی اواخر قرن اول میلادی هم این امید در کار بود. در دو نسل بعد بود که برای ثبت و ضبط اخبار موثق حیات حضرت عیسی علاقه پیدا شد و امروز بسیار دشوار است که قبول کنیم آنچه نویسندگان اناجیل گزارش داده اند از نظر تاریخ صحیح باشد. آنچه آنان نوشتند از روایات شفاهی گرفتند و کم و زیاد کردند ... آخرین نظر انتقادی اینست که کتاب انجیل محصول یک تکامل طولانی و تدریجی است که مراحل عمده آن در قرن دوم بود ولی همه آن در قرن پنجم و شاید دیرتر خاتمه یافت))(193)

6-دانشمند و محقق غربی بورکیست (E.S.Burxit)در کتاب ((قدیمیترین مراجع زندگانی عیسی)) منتشر در 1920 می گوید: ((انجیلهای مشابه (متعلق به متی لوقا و مرقس) تالیفات یهودی هستند که با مسائل مربوط به مذهب یهود در قرن اول سروکار دارند و این موضوع آن کتابها را طوری قرار داده که مشکل است مظهر یک دین جهانی شمرده شوند))(194)

7-هورن مفسر تورات در جلد چهارم تفسیر تورات (طبع1882) چنین می نگارد: ((اخباری که مورخین قدیم کلیسا درباره تالیف اناجیل نقل کرده اند بی اساس و غیرقابل اعتماد است و بقدری سست و واهی می باشد که شخص محقق نمی تواند حتی یک مطلب معین را از آنها تلخیص کند یا بوسیله آنها به نتیجه ائی برسد. پیران گذشته آن روایات بی اساس را تصدیق کرده و نوشته اند و پس از ایشان اخلافشان از جهت احترام ایشان آن نوشته ها تلقی بقبول کرده اند ولی پس از گذشتن مدتی بر آنها جنبه قداست و احترامی بخود گرفته که از دسترس انتقاد بیرون رفته است))(195)

8- دائرة المعارف بریتانیا در جلد سوم (طبع دوازدهم) می نویسد: ((تغییراتی که در عرض سالهای دراز بر نصوص اناجیل دست یافته بسیار خطیرست و بسیاری از این تحریفات مربوط به اشتباه و خطای چشم و گوش و حافظه نویسنده و یا از جهت سوء فهم و انحراف او در درک نصوص است زیرا هنگام نوشتن این نصوص تمام هم کاتب محصور و مصروف در آن بوده که آنچه در پیش روی خود دارد نقل کند بدیهی است که ناقلین و نویسندگان خاصه در آن ایام وقتی را که امروز در نوشتن و چاپ مصرف می شود نداشته اند و تصحیح منحصر به غلتهای نحوی یا اسلوبی بوده لذا تحریف در این کتب راه یافته و کم و زیاد در آنها پدید آمده. برای نشان دادن زیادیهائی که بنص کتب راه یافته کافی است در اینجا یادآور شویم که در کنار صفحات اناجیل شروح و تعلیقاتی وجود داشته که بزودی همگی آنها بمتن و اصل کتاب داخل شده و اکنون از اجزاء کتاب محسوب می شود... بنابراین قسمت عظیمی از اناجیل بقلم شاگردان مسیح نوشته نشده و قدرمتیقین اینست که هر یک از ابواب اناجیل اکنون مورد مناقشه و جدال است))(196)

 

 

پانوشتها:

176- رادها کریشنان: ادیان شرق و فکر غرب ترجمه دکتر رضا زاده شفق ص137-138

177- فیلیسین شاله: تاریخ مختصر ادیان بزرگ ترجمه و تالیف دکتر محبی ص 279-283 و نیز به ویل دورانت تاریخ تمدن ج1 ص487و500-504 و علی اصغر حکمت: تاریخ ادیان چ3 ص193-195 مراجعه شود –نگاهی به- تاریخ یهود نظریات دانشمندان را راجع به از بین رفتن متون مذهبی یهود تایید می­کند: ((شاؤول (طالوت بنای پادشاهی این قوم را بر پا داشت (حدود هزار سال قبل از میلاد) داود بر قدرت و وسعت آن افزود و سلیمان آن را کشوری ثروتمند کرد اما چون سلیمان ازین جهان برفت میان مردم اختلاف افتاد ... از اینرو بزودی دو کشور در خاک فلسطین بوجود امد. کشور پادشاهی اسرائیل شمالی و کشور پادشاهی اسرائیل جنوبی این دودستگی از نیروی کشور کاست و هنوز دو قرن از مرگ سلیمان نگذشته بود که آشوری ها آمدند و بر اسرائیل غلبه یافتند (722 ف.م) و اهل آنرا باسارت گرفتند... اما از آن میان پادشاهی یهود در جنوب (که اورشلیم پایتخت آن بود) دوام بیشتری یافت... (160 سال بیشتر) تا سرانجام بابلی­ها آمدند و این کشور را نیز مسخر کردند شهرهای آنان را خراب نمودند پرستشگاه بزرگ اورشلیم را سوزاندند و بسیاری از مردم را به بندگی با خود به بابل بردند... هنوز پنجاه سال از پیروزی بابلی­ها نگذشته بود که کشورشان بدست ایرانی­ها افتاد... و کورش شاهنشاه نامدار ایران به آنان اجازه داد تا بکشور خود بازگردند... و چون قوم یهود بمرور و یاری کورش... به سرزمین خود فلسطین باز آمدند و در آنجا در شهر اورشلیم خانه مقدس خویش را از نو بنا کردند... بمحض اینکه نیروی ایرانیان کاهش یافت دشمنانشان قوت گرفتند قوم یهود را هم ظلم فراوان کردند یهود که قومی کوچک و بی دفاع بود نمی­توانست در برابر نیروهای بزرگی که در باختر سر بر میداشتند ایستادگی کند. ابتدا بچنگال یونانی­ها گرفتار آمدند. آنگاه رومی­ها آمدند و به آنان حکومت کردند آنان بیش از دویست سال با دشمن مبارزه کردند ولی سرانجام بار دیگر اورشلیم با خاک یکسان شد و دومین خانه خدا یا بیت المقدس آنان نیز سوخت... در آخرین نبردی که یهود در خاک خویش کردند نزدیک به سه کرورشان کشته شد تیتوس قیصر (روم) که بر آنان غالب آمده بود دیوارهای شهر اورشلیم را خراب کرد و دومین بیت (لحم یهود را نیز آتش زد) در عهد اوریانوس نیز چون یهود قیام کرده بود، 58 هزار تلفات داد و ادریانوس نیز اورشلیم را خراب کرده و بجای آن شهری بنام ایلیا بنا کرد (نقل از جوزف گئر: سرگذشت دینهای بزرگ. خراب شدن­های مکرر اورشلیم باعث از بین رفتن قطعی متون مذهبی یهود شده است زیرا آنها در تابوت در بیت المقدس نگهداری می­شد ص188-195 چ جیبی با کمک گرفتن از کتاب دنیا بازیچه یهود نوشته سید محمد شیرازی ترجمه محمد هادی مدرسی ص8-10 مقدمه مترجم)

178- نقل و اقتباس از اناجیل ترجمه فارسی چ لندن سال 1883 میلادی و فیلیسین شاله: تاریخ مختصر ادیان بزرگ

179- کری ولف: درباره مفهوم انجیلها ترجمه محمد قاضی ص24-25

180- انجیل لوقا- باب سوم آیه 13 تا 38

181- انجیل متی- باب اول آیه 1 تا 17

182- کری ولف: همان کتاب ص28و29

183- انجیل متی- باب دهم آیه 2 تا4

184- انجیل لوقا- باب6 آیه 13 تا 16

185- کری ولف: درباره مفهوم انجیلها ص29-31

186-- کری ولف: همان کتاب ص39-41

187- این تحقیق نشان می­دهد مصلوب شدن عیسی همان طور که قرآن کریم خبر داده است واقعیت نداشته است زیرا هرگز صلیبی وجود نداشته و بکار نمی­رفته است.

188- کری ولف: درباره مفهوم انجیلها ص38-49 از کتاب مقدس یا اناجیل اربعه هم استفاده شد.

189- کری ولف: درباره مفهوم انجیلها ص54-55

190- کری ولف: همان کتاب ص54-55

191- فیلیسین شاله: تاریخ مختصر ادیان بزرگ ترجمه دکتر محبی ص405 و غیره

192- فیلیسین شاله: تاریخ مختصر ادیان بزرگ ترجمه دکتر محبی ص405 و غیره

193- رادها کریشنان: ادیان شرق و فکر غرب ترجمه دکتر رضا زاده شفق ص178و177

194- رادها کریشنان: ادیان شرق و فکر غرب ترجمه دکتر رضا زاده شفق ص178و177

195- سید صدرالدین بلاغی: فرهنگ قصص قرآن چ1 س1320 ص26-27

196- سید صدرالدین بلاغی: فرهنگ قصص قرآن چ1 س1320 ص26-27

 

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای