مدارس آليانس در ايران و اثر آن در مشروطيت
مدارس آليانس در ايران و اثر آن در مشروطيت

بسم الله الرحن الرحیم

و الحمد الله رب العالمین و الصلوه علی محمد و آله الطاهرین سیّما بقیّه الله فی العالمین

نهضت مشروطیت از ریشه ی یک فکر نو تغذیه می کرد و راه های ورود این فرهنگ و فکر نو به ایران طرق متعددی بودند که از جمله آنها می توان موارد ذیل را بر شمرد :

1.  رفتن جوانان جویای دانش ایرانی ، برای تحصیل به کشورهای خارجی از جمله فرانسه، انگلیس،روسیه،اتریش،عثمانی.

2.رفت و آمد کارگران ایرانی به کشورهای مجاور روسیه و عثمانی.

3.رفت و آمد بازرگانان ایرانی در کار تجارت به کشورهای خارجی از جمله عثمانی.

4. آمدن روزنامه های فارسی زبان چاپ خارج از کشور به ایران، نظیر : اختر (1292ه.ق)، قانون (1307ه.ق)، حبل المتین (1311ه.ق)، پرورش (1318ه.ق) و.......

5.آمدن اساتید خارجی برای تدریس در مدارس ایرانی از جمله دارالفنون تهران و دارالفنون تبریز.

6.ترجمه ی کتاب های فرنگی به زبان فارسی ، از جمله کتابهای تاریخی و رمان.

7.و بالا خره تا سیس مدارس از سوی خارجیان ؛ فرانسویان، انگلیسی ها، آمریکایی ها، آلمان ها، و روس ها.

بررسی هر کدام از این فصول بحث مستوفی می طلبد که این قلم در صدد آن نیست، و تنها به بخش هفتم خواهد پرداخت و از آنجا که این بحث نیز سری دراز دارد، به یکی دو مدرسه از مهمترین مدارس خارجی یعنی آلیانس اسرائیل و مدرسه آلیانس فرانسه نظری کوتاه خواهیم داشت و بعد از آن به تاثیرات این مدارس در جریان نهضت مشروطیت اشارتی می کنیم :

مدارس آلیانس اسرائیلی

قبل از ورود به بحث مدارس آلیانس اسرائیلی لازم است که موسسه ی اتحاد اسرائیلی که یک موسسه ی بین المللی فرانسوی_یهودی است، را بشناسیم و آنگاه به شعبه ی خاص آن در ایران یعنی مدارس آلیانس بپردازیم.

اتحادیه جهانی اسرائیلی ، نخستین سازمان یهودی با اهداف بین المللی بوده و در سال1860 میلادی در پاریس تشکیل گردیده است. این سازمان به عنوان یک نهاد جهانی می کوشید که در جهت رفاه و سعادت یهودیان گام بردارد و در هر جا که یهودیان به جهتی ، از جمله مذهب خویش ، در رنج هستند موجبات رهایی از رنج و آزادی سیاسی و برابری اجتماعی آنها را در کشورشان فراهم آورد.

این طرح اولیه ی سازمان مزبور بود. بنیانگذاران این اتحادیه ، بیانیه ی خود را با تأکید بر ضرورت همبستگی در امور مربوط به یهودیت منتشر ساختند و در آن اعلام کردند که در اتحادیه ی جهانی اسرائیل برای تولد دوباره ی یهودیت به کوشش و تلاش خواهد پرداخت.

اهداف این اتحادیه ، بدین قرار تعیین شده بود :

1.کوشش به منظور توسعه ی آزادی و پیشرفت معنوی یهودیان در تمام نقاط جهان.

2.ارائه ی کمک های موثر به یهودیانی که از جریان های ضد یهودیت در رنج هستند.

3.تشویق و تأیید مراکز تبلیغی و انتشاراتی که به نحوه ای در ارتقاء این اهداف کوشا هستند.

بدین ترتیب اهداف اولیه ی این سازمان را می توان در سه زمینه ی سیاسی ، اجتماعی و آموزشی خلاصه کرد. بنیانگذاران این اتحادیه مجموعه ای از روشنفکران یهودی بودند که به رهبری مردی به نام آدولف کرميو. مدیریت سازمان مزبور برعهدهی یک کمیته ی مرکزی متشکل از 30 عضو مقیم در پاریس بود که از سوی مجمع عمومی سازمان برگزیده می شدند. دو سوم اعضای کمیته ی مرکزی حتما باید در پاریس اقامت داشته باشند و کلیه ی رؤسای آلیانس یهودیان فرانسوی بودند و تنها از سال 1881 تا سال 1898 میلادی ، یک آلمانی ریاست اتحادیه را بر عهده گرفت. آلیانس پس از شکل گیری به سرعت به صورت پناهگاهی درآمد که یهودیان از سراسر جهان دست کمک به سو آن دراز می کردند.

فعالیت های سیاسی_ دیپلماتیک

کارهای سیاسی_ دیپلماتیک از اولین کارهایی بود که آلیانس دست یازید. البته این گونه فعالیت ها از سوی یهودیان خاور نزدیک هدایت می شد. از آن جمله در طول دههی 1860 به بعد، آلیانس با درخواست های مکرر خود سعی می کرد تا منزلت قانونی یهودیان صربستان و رومانی را در بند 46 کنوانسیون پاریس تحکیم بخشد. در این بند در اصل برابری حقوق یهودیان و دیگران تصریح شده است. این فقط یک مرحله بود اما اوج آن فعالیت های سیاسی_ دیپلماتیک آلیانس در کنگره برلین بود. اینها با برقراری ارتباط با کمیته مشترک و خارجی «انجمن انگلیس و یهود»، برای حمایت از یهودیان در کشورهای بالکان، دست به اقدام زدند و سرانجام در کنگره برلین بندی خاص به مصوبات آن افزودند که در آن به حقوق مدنی برای تمامی یهودیان تصریح شده بود. بعد از این آلیانس در کنگره مادرید برای بهبود اوضاع یهودیان آفریقا کوشش بعمل آورد. سپس در کنفرانس صلح پاریس_ ورسای، که بلافاصله بعد از جنگ جهانی اول برپا شد، به طور فعال به وضع یهود در کشورهای لهستان، مجارستان و رومانی پرداختند.

 کمک به مهاجران یهودی

در سال 1896 موسسه ی آلیانس کمک به یهودیانی را که مایل به ترک کشورشان بودند، آغاز کرد. تنظیم برنامه مهاجرت یهودیان را کمیته ی پناهدهندگان یهودی در کونیگزبرگ بر عهده داشت که با همکاری دیگر سازمان که با همکاری دیگر سازمان های به اجرا در می آمد. این مرکز مسئولیت ایتام یهودی را نیز بعهده گرفت و کوشش کرد برای آنان سرپرستانی در خانوادهای یهودی آلمانی پیدا کند. به عنوان نمونه با آغاز مهاجرت دسته جمعی یهودیان از روسیه، آلیانس یک بار دیگر فعالیت های خود را با همکاری دیگر   سازمان های یهودی از سر گرفت.

در زمینه آموزش و پرورش

آلیانس در دهه ی 1890 میلادی تلاشهای خود را در امر آموزش یهودیان، علی الخصوص یهودیان کشورهای بالکان و کشورهای خاورمیانه، متمرکز ساخت. از آنجا که هدف آلیانس اصلاح موقعیت های اجتماعی و قانونی یهودیان از راه «رشد و ارتقای فرهنگی و معنوی»آن ها بود، از این رو فعالیت های آموزشی این موسسه با سایر کارهای آن همراهی می کرد.

شبکه ی مدارس تاسیس شده از سوی آلیانس با کمک بخشش های کلان بارون موریس دو هیرش به سرعت رو به گسترش نهاد تا بتواند موقعیت یهودیان را با استفاده از ابزار آموزش و پرورش ارتقاء بخشد. میزان کمک های موریس در سال 1874 به یک میلیون فرانک و در سال 1889 به 10 میلیون فرانک رسید.

در همین دوران آلیانس به گونه ای فزاینده و در جستجوی گسترش، کارهای آموزشی خود را در شمال آفریقا، خاور نزدیک و ایران متمرکز ساخت. در سال 1912 میلادی ، حدود 5500 دانش آموز در 14 مدرسه در مراکش درس می خواندند . این میزان در 27 سال بعد به 15761 دانش آموز در قالب 45 باب مدرسه افزایش یافته بود. در این جا حمایت مقامات محلی، آلیانس را قادر ساخته بود تا کار خود را به راحتی در طول دوران جنگ دوم جهانی ادامه دهد.

در سال 1869 میلادی آلیانس اولین تلاشهای خود را برای گشودن مدرسه ای در بیروت بکار گرفت. در قرن بعد و در سال 1960 میلادی، مدارس صیدا و بیروت 1295 نفر دانش آموز در خود داشت. این مدارس به سوریه نیز وارد شدند و عمدتا در شهرهای دمشق و حلب فعالیت داشتند. در سال 1947 میلادی تعداد دانش آموزان مدارس آلیانس عراق تا حدود 6000 نفر برآورد شده بودند. در ایران نیز نخستین مدرسه ی آلیانس در سال 1898 میلادی افتتاح گردید.(1)

اما راه رسیدن آلیانس به ایران

مقدمات تاسیس شعبه ی ایرانی آلیانس در روز شنبه 12 ژوئیه 1872 میلادی مطابق با جمادی الاول 1290ه.ق، و در خلال اولین سفر ناصر الدین شاه به فرانسه فراهم شد. واقعه بدین شکل بود که با پا در میانی میرزا ملکم خان ، سفیر ایران ، میرزا حسین خان سپهسالار، صدر اعظم، شاه رئیس آلیانس مرکزی، آدولف کرميو ، را به حضور پذیرفت. کرميو در این دیدار ابتدا تاریخچهی کوتاهی از سرگذشت یهودیان ایران را بیان داشت و از کورش به عنوان نجات دهنده ی بنی اسرائیل یاد کرد. سپس به ادامه تاریخ یهودیان در ایران پرداخت و اشاره کرد که یهودیان گاه و بیگاه در ایران گرفتار آزار هستند و ملکم خان نیز تمام حرف های کرميو را برای ناصرالدین شاه ترجمه کرد. شاه قاجار از خود تأثر نشان داد، اما آن سخنان را نیز قبول نکرد و پاسخ داد که داستان آزار یهودیان در ایران دروغ است و در سرزمین وی رفتار با یهودیان همچون سایر اهل ادیان است. بعد هم میرزا حسین خان را نشان داده و به زبان فرانسه گفت: «این صدر اعظم است که پشتیبانی از یهودیان را وظیفه ی خود می داند و با آنها دوستی زیاد خواهد کرد.»آنگاه سؤالاتی رد و بدل شد و بعد از آن شاه اجازه داد که یهودیان در ایران مدرسه برپا کنند و افزود:«حالا شما با صدر اعظم توافق کنید من موافقم!» در همین جلسه ضمن تشویق مسئولان آلیانس برای ایجاد مدارس در ایران گفت: «تنها راه برای یهودیان ایران تاسیس مدارس با کمک معلمان فرنگی است»

بعد از این صحبتها یهودیان با میرزا حسین خان جلسه ای داشتند و خواسته های خود را با او در میان نهادند که خلاصه ی آن ها را در بند های زیر می آوریم:

1 .دولت ایران پشتیبانی از یهود را بر عهده بگیرد.

2 .یهودیان مدرسه بسازند و مدیر آن از سوی مرکزیت موسسه ی آلیانس انتخاب گردد.

3 .محل تمام مدارس به دستور دولت ایران مشخص گردد.

4 .دولت ایران اجازه بدهد تا سه یهودی ایرانی در سنین بین 13تا 15سالگی برای تحصیل به فرانسه بروند.(2)

البته میرزا حسین خان بعد از این سفر به معرض خطر رفت و به محض ورود به ایران به خاطر قراردادی که با تاجر یهودی، رویترز، بسته بود از مقام صدارت عظمی عزل شد و ناچار قرارها و معاهدات با آلیانس نیز متوقف شد. اما طولی نکشید که میرزا حسین خان به منصب وزارت خارجه نایل آمد(3) ، لذا بار دیگر کمیته ی مرکزی آلیانس دنبال کار را گرفت، نامه ای به نمایندگی فرانسه در ایران فرستاد و از پیشرفت کار مدارس پرس و جو کرد. میرزا حسین خان بار دیگر روی خوش نشان داد و قول داد که به زودی محل مدارس را مشخص کند، ولی باز به گرداب سیاست افتاد و تاسیس مدرسه به محاق رفت. به همین شکل تشکیل شعبه ی مدارس آلیانس تا سال 1898 میلادی به تأخیر افتاد.(4)

در ژوئیه ی 1898، مطابق با 1315ه.ق، کمیته مرکزی آلیانس در پاریس نامه ای برای نظر آقا یمین السلطنه، سفیر ایران در فرانسه، فرستاد و اعلام داشت که این روزها کمیته در صدد برپایی مدرسه آلیانس خود در تهران است و به همین جهت یهودیان یکی از شخصیت های سرشناس خود را جهت پا درمیانی به تهران فرستادند. بعد از اجاره ی تهران، برای تدریس و اداره ی مدرسه ژوزف کازه از استادان مدارس بیروت را به تهران گسیل کردند. برای کمک به کازه، ل.لِوِن نیز به عنوان سرپرست در مدرسه حضور داشت. اما مشکلی اساسی بر سر راه بود. انگلیسی ها، روس ها، آمریکایی ها و حتی خود فرانسویان غیر یهودی یعنی فرستادگان دولت فرانسه و مدارس آن، کار آلیانس اسراییلی بر نمی تابیدند و با آن سخت به مبارزه و رقابت می پرداختند. البته هر یک به جهتی و بیشتر آن مانعی برای نفوذ مطلوب خود می پنداشتند، حتی فرانسویان خود نه تنها از مدارس آلیانس اسراییلی پشتیبانی نمی کردند، که حتی گاهی سد راه نیز بودند. در سال های اواخر قرن نوزدهم، سفیر فرانسه در ایران، در پاسخ به وزیر امور خارجهی کشورش که از او سود و زیان کمک و تایید مدارس آلیانس اسراییلی را جویا شده بود، نوشت: «این مدرسه نامش آلیانس جهانی اسراییلی است و به ما ربطی ندارد.ژوزف کازه، مدیر آن فرانسوی نیست بلکه تبعه ی مراکش است و قبلا ریاست مدرسه ی بیروت را داشته و سر انجام از آنجا که روال سیاست ما حکم می کند که برای مقابله با رقیب خود انگلستان دست دوستی به سوی روس ها دراز کنیم، بی تردید جنابعالی می پذیرد که پشتیبانی فعالانه ی ما از آلیانس اسراییلی بی درد سر نخواهد بود.»(5)

خبر موافقت دولت و آمدن ماموران آلیانس یهودیان ایران را شادمان کرد. روز ورود مدیران و آموزگاران را جشن گرفتند. دکان را بستند. کازه مدیر مدرسه ی تهران، با رسیدن به محل ماموریت خود به کار پرداخت. در همان اوان چند تن از یهودیان محلی، خانه کوچکی گرفته بودند و با کمک مالی هم مذهبان خود مدرسهای به پا کرده و صد تن از کودکان هم کیش خود را آموزش می دادند. کازه هم همانجا را انتخاب کرد. سپس محل تازهای پیدا کرد و آن ها را با هم ادغام کرد، که این مدرسه تازه می توانست شاگردان تازه را هم بپذیرد. کار بعدی کازه این بود که چند آموزگار ایرانی برای آموزش زبان فارسی استخدام کند. کازه پس از انجام این کار، آموزگارانی از فرانسه درخواست نمود. بدین ترتیب مدرسه با 350 دانش آموز شروع به کار کرد.

اندک زمانی بعد مدرسه ی دخترانه هم تاسیس شد. البته کازه خود در گشایش مدرسه ی دخترانه تردید داشت.

 او در گزارش خود به مرکز آلیانس می نویسد: « از روز اول ورود، یهودیان از من خواستند که هم زمان با مدرسه ی پسرانه، مدرسه ای برای دختران برپا کنم. من می گفتم که این درخواست عملی و قابل اجراست اما زمان می خواهد و کمی باید صبر کرد.»(6)در هر صورت اصرار و پیگیری یهودیان کازه را وادار به قبول کرد و مدرسه ای هم با ظرفیت 150 دانش آموز برای دختران باز کرد. به نظر کازه این مدارس هم در شرایط زندگی دختران تاثیر خوبی داشت و هم آنها را از چنگال مراکز آموزش مسیحی نجات می داد.(7)

سرنوشت آلیانس از کشاکش و درگیری خالی نبود و انگلیسی ها در سراسر این مقابله و رقابت حضور داشتند. اما مدرسه این سختی ها را پشت سر گذاشت و رفته رفته سر و سامان گرفت و توانست شعبی در شهرهای مختلف ایران برپا کند. ژوزف کازه به اصفهان رفت تا شعبه ی آلیانس آن شهر را تاسیس کند و کار اداره ی مدرسه ی تهران را به نسیم لِوی سپرد. او که از عراق آمده بود، پیش از این مدیر مدرسه ی آلیانس بغداد بود.

شعبه ی اصفهان مدرسه ی آلیانس اسراییلی در روز یکم اوت 1901 میلادی، 1318ه.ق، افتتاح شد. در آن روزگار 600 یهودی در این شهر زندگی می کردند.(8) در برابر، پروتستان های مسیحی در حدود نیم قرن قبل، مدارس و مراکز مذهبی خود را در جافا برپا کرده بودند و البته با امانات زیاد و سازماندهی و مدیریت خوب. انگلیسی های پروتستان با تکیه به مرکز اصلی در کشور خودشان یعنی« انجمن انگلستان و یهود»و « انجمن لندن برای تبلیغ مسیحیت در میان یهودیان»،آموزش و تبلیغ یهودیان اصفهان را عهده دار شده بودند و برای تغییر دین آنها می کوشیدند. پس آلیانس درست به مقابله با این نهاد و سایر نهادهای قدیمی تر و قوی تر برآمده بود. فعالیت های آمریکایی ها توانسته بود ارمنیان و آشوریان را به خود جذب کند. فرانسویان چون مسیحی کاتولیک بودند، ایرانیان کاتولیک مذهب را در اختیار داشتند. در نتیجه از این سه فرقه سهمی نصیب دیگران نمی شد و از همین رو انگلیسی ها ناگزیر بودند که در این میدان رقابت تنها به تبلیغ برای یهودیان بسنده کنند و آلیانس تازه با پا آمده بود که این تنها سهم را نیز از ایشان بازستاند. لذا جنگی تمام عیار علیه مدارس آلیانس به پا کردند؛ تهمت زدند، شایعه پراکنی کردند، مردم را علیه آنان شوراندند، تلاش کردند تا جنگ مسلمان و جهود درست کنند، از آنان شکایت کردند، آنها را به پرداخت تاوان کارهای ناکرده واداشتند و بالاخره شاگردانشان را در راه مدرسه ربوده و به مدارس خود بردند و ... .

ماجرا بدین منوال بود اما بالاخره آلیانس اصفهان کار خود را چنانکه دیدیم در سال 1901 خود و با ثبت نام از 220 شاگرد آغاز کرد. این مدرسه در سال بعد 350 شاگرد داشت و در سال 1904 از حدود 400 شاگرد اسم نویسی کرده بود. مدرسه دخترانه ی آلیانس در سال 1904 تا 270 شاگرد داشت. گزارشات می گویند که آلیانس اصفهان به تعداد 250 تن از شاگردان خود غذا و به تعداد 360 تن از آن ها لباس می داد.(9)

شعبه ی آلیانس در همدان

در همدان 5300 یهودی زندگی می کردند و در مدرسه ی آلیانس این شهر را فردی به نام باسان بر پا کرد. این مرد و همسرش در ماه نوامبر سال 1899 میلادی، ماه رجب سال 1317ه.ق، برای این کار ماموریت یافتند و در ماه ژوئن سال 1900 میلادی، ربیع الاول سال 1318ه.ق، به همدان وارد شدند. شرایط به شکلی بود که حاکم ایرانی همدان برای ایشان کالسکه فرستاد و مراسم پیشواز رسمی ترتیب داد. انگلیسی ها و فرانسوی ها و دولت ترکیه هر یک به شکلی پشتیبانی خود را نشان دادند. این شعبه در همان سال اول از 350 پسر و 250 دختر نام نویسی کرد که 30 دانش آموز مسلمان نیز در میان آنان وجود داشت. در این مدرسه به هیچ وجه شرط سنی مراعات نمی شد و شاگردان بین هفت تا بیست سال سن داشتند.

مدرسه آلیانس در شهر شیراز

در شهر شیراز 5000 یهودی زندگی می کردند و شهر کلّا 50000 نفر جمعیت داشت. کمیته ی مرکزی آلیانس قبل از تاسیس مدرسه در شهر شیراز تمهیدی اندیشید و آن این که کسانی را برای تهیه ی گزارشی از وضع یهودیان به آنجا گسیل داشت. این گزارش به وسیله ی مدیر و بنیانگذار مدرسه ی آلیانس اصفهان یعنی « کونفیتو»تهیه و به مرکز فرستاده شد. وی در سال 1903 میلادی، 1320ه.ق، از اصفهان به شیراز رفت. هنگامی که این مرد به شیراز رسید، حاکم به استقبال و مهمانوازی پرداخت. علاء الدوله حاکم شهر، که خود نیز تازه به شهر وارد شده بود، می خواست شهر تحت حکومتش را به امنیت و آرامش اداره کند. در نقطه ی مقابل، رقیب قدرتمند حاکم یعنی صولت الدوله ، رئیس ایل قشقایی، هم به میدان آمد و خانه اش را در اختیار نماینده ی آلیانس قرار داد. اما این کارها برای امنیت مدارس آلیانس کافی نبود چنانکه در اصفهان نیز انگلیسی های پروتستان که با هدف آموزش وتبلیغ برای جمعیت یهودیان مشغول کار بودند، به محض حضور موسسه ی آلیانس و بیم از دست دادن شاگردان یهودی، از هرگونه سنگ اندازی دریغ نکردند. بنابراین روشن بود که در شیراز نیز از برانگیختن این و آن و ایجاد مزاحمت و شورش علیه آلیانس دریغ نخواهند کرد و مدرسه ی اتحادیه ی اسراییلی با موجی از درگیری و غوغای مردمی روبرو خواهد شد.

در ابتدای برپایی این مدرسه یک زن و شوهر یهودی به نام شوکر که از آلیانس یهود پاریس فارغ التحصیل شده بودند، به مدیریت این مدرسه منصوب شدند. اما دوره ی مدیریت این دو چندان دوامی نداشت و پس از مدتی به وطن خود بازگشتند و به جای آن ها زن و شوهر دیگری به نام آقا و بانوی « لاهانا»از اصفهان به شیراز منتقل شدند و مدیریت مدرسه را بر عهده گرفتند.

مدارس کرمانشاه ، سنندج ، یزد و ... .

تعداد یهودیان شهر کرمانشاه در آن روزگار تا 3000 تن شماره شده است. این ها تا بر پا شدن آلیانس چندان سر و سامانی نداشتند مدرسه ی آلیانس در سال 1904 میلادی، 1321ه.ق، در این شهر افتتاح شد. در ابتدا مدیریت مدرسه در دست آموزگاری به نام سیدی قرار گرفت ولی در سالهای اول مشروطیت، یعنی سه چهار سال بعد، مردی به نام ساگه جای اورا گرفت.

در اوایل مشروطیت شعبه های دیگری از آلیانس در شهرهای دیگر ایران آغاز به کار کرد. در سال 1906(1324 ه.ق ) تویسرکان و نهاوند دارای مدرسه آلیانس شدند. شعبه های مدرسه آلیانس شدند. شعبه های مدرسه آلیانس در سال 1910 در شهر یزد و در سال 1911 در شهر کاشان شروع به کار کرد. مدرسه آلیانس در شهر یزد مدرسه مهمی به شمار می آمد. مدرسه آلیانس سنندج در سال 1904 یعنی خیلی زودتر به راه افتاد. تعداد خانواده های یهودی در کردستان از 20 نمی گذشت. اما چون این شهر به نوعی مرکز اداری وسیاسی کردستان به شمار می آمد و اهمیت خاص داشت، لذا مؤسسه آلیانس با وجود مخالفت آمریکائیان و فرانسویان مسیحی ، کوشش داشت که در آنجا مدرسه ای داشته باشد. مدرسه ی سنندج به مدیریت یک زن و شوهر یهودی به نام « هایون»شروع به کار کرد. این دو قبلا در شعبه آلیانس اصفهان تدریس کرده بودند.(10)

برنامه ی تعلیم و تربیت در مدارس آلیانس ایران    

 برنامه ی درسی آلیانس اسرائیلی با برنامه ی سایر مدارس فرانسوی به ویژه آلیانس فرانسوی مسیحی تفاوتی نداشت. در مدرسه آلیانس اسرائیلی شاگردان برای آموختن زبان فرانسه، متون اشعار لافونتن و رمان های ویکتور هوگو و الکساندر دوما و نمایشنامه های مولیر را می خواندند.

علائه بر این تا دوره ی رضا خان روی هم رفته هفتاد درصد برنامه های آموزشی به زبان فرانسه بود. درست است که فشار اصلی بر آموزاندن زبان فرانسه بود اما دروس دیگر از جمله: حساب ، علوم ، تاریخ و جغرافی نیز تدریس می شد. امتحانات پایان سال به زبان فرانسه بود. کارنامه ی تحصیلی ابتدائی شاگردان پس از شش سال تحصیل و دیپلم پس از 9 سال به آنها داده می شد.

اوژن اوبن سفیر فرانسه در سالهای اولیه عدد بسیار بزرگی در مورد فارغ التحصیلان این مدارس بدست می دهد. او می نویسد:

« شماره ی ترتیب صدور کارنامه های تحصیلی مدارس آلیانس اسراییلی نزدیک به رقم 50هزار رسیده است.»(11)

البته در این مدارس گاه کوشش می شد که به همه، به ویژه مسلمانان، فارسی بیاموزند. درس عربی مخصوص مسلمانان بود و یهودیان به جای عربی، عبری میآموختند. از این گذشته هر کدام نیز تعلیمات دینی خاص خود را آموزش می گرفتند. در کلاسی مجزا درس قرآن داشتند و یهودیان نیز دین خویش را می آموختند.

 در اینجا به عنوان سند، قول یک شاهد عینی را می آوریم. کلود آنه، سیاح فرانسوی، در سفرنامه اش در مورد برنامه ی مدرسه اصفهان می نویسد: «با این که بیش از سه سال از عمر این مدرسه نمی گذرد، هم اکنون 355پسر و 250دختر ، تحت تعلیم این مجموعه هستند. دخترکان اشعار لافونتن را از بر می گفتند و رمان هایی از ویکتور هوگو و الکساندر دوما می خواندند. همچنین دوزندگی و گلدوزی می آموختند و از اینها گذشته « تاریخ انقلاب فرانسه»را فرا می گرفتند که برای یهودیان می توانست رهایی بخش باشد.»(12)

مدارس دخترانه علاوه بر درس زبان فراسه به شکلی که گفته شد و درس اصلی مدرسه بود یک رشته تعلیمات دیگر داشتند.

قبل از اینکه مدارس آلیانس به پا شوند، دختران یهودی در هفت سالگی به خانه ی شوهر می رفتند اما پس از تاسیس این مدارس آنها که به مدرسه می رفتند اما پس از تاسیس این مدارس آنها که به مدرسه می آمدند طبق گزارش مدیر مدرسه تا چهارده سالگی درس می خواندند، آنگاه برای زناشویی آماده می شدند و این اولین جنبه ی مثبت مدرسه بود. دخترکان مدرسه ی آلیانس دوزندگی، بافندگی، قالیبافی و پخت و پز می آموختند. مدیر مدرسه در مورد لباس این دختران کم سن و سال یهودی این چنین گزارش می دهد: «اکنون دانش آموزان ما دامن های کوتاه جلف را عوض کرده و به جای آن لباس های بلند پوشیده اند و پاهایشان که همواره برهنه بود را در حال حاضر با جوراب هایی که خودشان می بافند ، پوشانده اند. موهایشان را هر روز با دقت شانه می زنند. دیگر نشانی از ناپاکی های که که در گذشته شاهد بودیم به چشم نمی خورد. هر چه پوشاک است در خود مدرسه دوخته می شود. در دوزندگی پیشرفتشان چشم گیر است و پدر و مادرها سخت خرسندند.»(13)

**************************

آنچه تا اینجا آوردیم به طور غالب از اطلاعاتی بود که از بولتن های رسمی آلیانس به طور غالب از اطلا عاتی بود که از بولتن های رسمی آلیانس اسراییلی و یا از دست نوشته های مسئولان مدرسه به دست می آمد، اما ما مجموعه های دیگری از اطلا عات مستقل در اختیار داریم که بدون آنها نتیجه گیری صحیح ممکن نیست. این اطلاعات عبارتند از:

1)      گزارشات رسمی ماموران آموزش و پرورش ایران به دولت و وزارت خانه مطبوع خود  

2)      گزارش گزارش گران ایرانی و خارجی در زندگی نامه های خود نوشت یا سفرنامه های موجود از آن عصر

این اسناد که گاه دلائل صدق و دقت در آن ها بیشتر است ، اشکال دیگری از اطلاعات را در اختیار ما قرار می دهند.

در تاریخ 22 ماه ثور سال 1300ف گزارشی از اداره ی معارف و صنایع مسظرفه ی اصفهان به تهران ارسال شده است که حاوی اطلا عات جالبی است:

مقام منیع مزارت جلیله ی معرف و اوقاف و صنایع مستظرفه دامت شوکته

محترما به عرض میرساند اصفهان تقریبا دارای ده هزار جمعیت کلیمی است که در یک محله مجزای شهر (جو پاره) سکنا دارندو غالبا فقرای آن ها به صناعات یدی و اغنیاء به تجارت و خرید و فروش اموال منقوله کسب معاش می نمایند.

پانوشتها

1-  دائرة المعارف یهود، مدخل آلیانس ج1/ص / دائرة المعارف لاروس فرانسه

2-  ناطق، هما: کارنامهی فرهنگی فرنگی در ایران/126 – 128 ، چ1380

3-  آدمیت : اندیشه ی ترقی و حکومت قانون/277

4-  اوژن اوبن سفیر فرانسه در ایران در خلال سال های 1906 و1907 در گزارش خود می نویسد : (( در سال 1898 پای آلیانس اسراییلی جانی به ایران نیز باز شد و این موسسه به تدریج مدرسه هایی را در شهرهای همدان ، اصفهان، سنهف شیراز و کرمانشاه تاسیس نمود. موسسه ی مزبور در حال حاضر (1906) دارای یازده باب مدرسه با مجموع 2225 نفر شاگرد است.)) ایران امروز/ 308 ترجمه ی علی اصغر سعیدی

5-  ناطق، هما : کارنامه ی فرهنگی فرنگی در ایران/ 144

6-  ناطق هما : کارنامه ی فرهنگی فرنگی در ایران / 145

7-  همان کتاب / 145- 146

8-  در اصفهان جمعا شش هزار یهودی وجود دارد. این تعداد بزرگترین گروه اسراییلی ساکن ایران در یک شهر واحد است. ایران امروز، اوژن اوبن، ترجمه ی علی اصغر سعیدی/ 307 – 306 ، چ 1362

9-  اوژن اوبن: ایران امروز / 309

10-  عمده اطلاعات ما درباره ی مدارس آلیانس در شهر ها از: ناطق، هما: کارنامه ی فرهنگی فرنگی بدست آمده است

11- ایران امروز / 309

12-  ناطق، هما : کارنامه ی فرهنگی فرنگی در ایران/ 152

13-  ناطق، هما : کارنامه ی فرهنگی فرنگی در ایران/ 154

 

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای