خبردادن مرجع متقین از درون من
خبردادن مرجع متقین از درون من

 

پس از فوت پدرم ( مرحوم حاج شیخ عبدالحسین جاودان) چون مرجع عالیقدر حضرت آیت الله سید احمد خوانساری رحمت الله علیه (1) در مراسم تشییع و ترحیم پدرم شرکت کرده بودند برای تشکر و قدردانی به دیدن ایشان رفتیم . آن زمان هنوز انقلاب اسلامی ایران به ثمر نرسیده بود . طبق معمول ایشان در وسط اطاق منزلشان نشسته بودند.(2) سرشان پایین بود و سکوت محض اختیار کرده بودند و کلامی نمیفرمودند. فرزند ایشان هم روبروی ایشان در آن طرف اطاق نشسته بودند . من هم از طرفی از فوت پدرم بسیار ناراحت و بهم ریخته بودم و از طرفی هم از طریق بعضی از اولیای خدا فهمیده بودم که به زودی چه اتفاقات ناگواری برای برخی فضلا و علما و بالکل برای کشور ایران خواهد افتاد و در دلم بسیار آشوب بود. ناگهان و بی مقدمه این مرجع عالیقدر سربلند کردند و این بیت از حافظ را فرمودند و دوباره سر را پایین انداخته و سکوت کردند:

                شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل

                                                      کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها

فرزند ایشان غرق تعجب شده بود که اولا چرا بی مقدمه آقا این کلام را فرمودند و ثانیا اصلا چرا این بیت را خواندند لذا از ایشان خواستند که دوباره تکرار کنند. آقا هم دوباره سربلند فرمودند و آن بیت را قرائت کردند و دوباره سکوت فرمودند . و فقط در آن جمع من متوجه میشدم که چرا آقا این بیت را قرائت کردند . چون آن بیت صد در صد با حال بنده در آن لحظه تطبیق میکرد.

1-       آیت الله سید احمد خوانساری رحمه الله از مراجع تقلید تهران بودند و فردی بودند که مرحوم حضرت امام خمینی رحمه الله بعد از فوت ایشان فرمودند : ایشان مرجع متقین و صاحب نفس قدسیه بودند.

2-       سلک این مرجع بزرگوار این بود که تا آخر عمر تقریبا دیده نشد که ایشان به چیزی تکیه کنند و همیشه نماز و مطالعه و بقیه ی امور خود را در منزل در وسط اطاق انجام میدادند و به چیزی تکیه نمیکردند

 

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای