خطاب مرحوم حاج شیخ مرتضی زاهد به ساس ها
خطاب مرحوم حاج شیخ مرتضی زاهد به ساس ها

پدرم گفتند: منزل ما ساس داشت .ساس ها زیاد بودند ، و آزار می دادند. شب های زیادی مرحوم آیۀ الله شیخ مرتضی حمام گلشنی از آزار این ساس ها نمی خوابید. در یک شب تابستان تا صبح نگذاشته بودند که او بخواب رود. ایشان سحر برخاسته وکارهای خودش را انجام داده بود، و بعد نماز صبح خوانده و پس از نماز دراز کشیده بودند. باز هم ساس ها آمده بودند، و خارش بدن نگذاشته بود که ایشان بخواب بروند. بالاخره ساعت هفت از غلطیدن و خارش بدن خسته شده و از جا بلند شدند، و تجدید وضو کردند. در درگاه اتاق خودشان رو به قبله ایستادند. آنجا فرمودند: ساس ها! خدا راضی نیست شما مرا این مقدار آزار دهید. بروید!

بعد از آن مشاهده کردیم ساس ها بصورت دسته جات منظم از این اتاق ها کوچ کردند، و بعد از آن دیگر هیچ ساسی نبود.

مرحوم آقای آقاشیخ مرتضی فرموده بودند: هنگامیکه این سخن را گفتم در یاد داشتم که یک روز فرزندان خردسالی از بیت نبوت(صلی الله علیه وآله) در کنار دیواری نشسته بودند، یا بازی می کردند. دیوار کج شده بود، و هر لحظه ممکن بود فرو بریزد. آنجا حضرت ام فروه رضوان الله علیها مادر گرامی امام صادق علیه الصلوه والسلام فرموده بود: دیوار! خدا راضی نیست که تو فرو بریزی، و این وابستگانِ بیت نبوت را از بین ببری.دیوار مانده همچنان برسر پا مانده بود تا بچه ها بسلامت به کنار رفته بودند.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای