پاسخ به سوال در مورد مشاوره ی ازدواج
سوال:
سلام ووقت بخیرخدمت شما.
من دختری هستم که یک ماه ونیم هست که عقدکردم.واقعیتش من به دلیل موقعیت خوب شغلی وخانوادگی واخلاقی خیلی دخترپرخواستگاری بودم .بطورمثال هفته ای پنج خکاستگار...اماهمسرم که برای خواستگاری اومدهم خانواده خوب ومتدینی داشت وشناس بودند وهم ازنظرشغلی ایشون هم معلم بودوهم سن من...ایشون ابتدا اصلا به دل من ننشستن اما چون موقهیتشون خیلی خوب بود وواقعا ایرادی برایشون واردنبود خانواده هی اصرارکردند ومن یک رکز ایشون رومیخواستم ویگ روز نمیخواستم.دوبار استخاره گرفتم که باراول اومدمذمت شده این ملاک هاومعیارها وهمون شب که قرانوبازکردم به نیت این ازدواج،آیه20-30سوره نوراومدوهردفعه کخ میحواستم بگم نه،اتفاقی میافتادکه نمیتونستم بگم نه.......بادوم استخارم اومدهمراه بارنج ودردوسختی...من مشاورم رفتم وبعدتصمیم گرفتپ بگم بله ولی مطمین نبودم.حس خوبی نداشتم.بالاخره عقداتفاق افتادوالان من مدام فکرمیکنم نکنه عجله کردم نکنه بهتربود وعجلخ کردم چون من هیچوقت شوهرهم سن نمیخواستم.الان هم یکروز میخوامش یکروزنمیخوامش....خسته شدم ازین اوضاع.بارهابه طلاقم فککردم امابه چه بهانه ای...خانواده خوب اخلاق خوب
کردارخوب.شغل مناسب.همه چی داره امامن علاقه ندادم.اصلاقیافش خ باب میلم نیس ویابعضی رفتاراش...بگیدمن چکارکنم لطفا.لطفا کامل بگیدوکمکم کنید.من اینوهم بکم که مجردیم خ دخترپاک وباحیا وحجاب ومقبولی بودم.

پاسخ:

سلام علیکم و  رحمة الله ،
اینها همه وسوسه های شیطانی است بگذارید کنار و به راحتی با او زندگی کنید .

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای