سوال:
سلام.دختری هستم که هنوز ازدواج نکردم و در این کار گره افتاده.
علی رغم اینکه از نظر ظاهری خوب هستم و فردی مذهبی و تحصیل کرده هم هستم، خواستگار مناسب و خوبی نداشتم یا اگه به ندرت کسی هم مناسب بوده، به سرانجام نرسیده. در واقع اغلب خواستگارهایی که داشتم خوب نبودن، مثلا از نظر مذهبی یا اخلاقی خوب نبودن. در ضمن در اغلب خواستگاریهایی که انجام شده، (چه خواستگار مناسبی بوده باشد و یا مناسب نبوده باشد،) خود خواستگار برای جلسات بعد اقدام نکرده. یا حتی خیلی از مواقع مادر پسرها اولین بار زنگ میزنند و با توجه به صحبتهای تلفنی که میشه،ظاهرا مناسب هم هستیم، ولی دیگر زنگ نمیزنند.
در ضمن معیارهایی هم که برای انتخاب همسر دارم، به نظر خودم سختگیرانه نیست، به عنوان مثال، معیارهایی نظیر مذهبی بودن و با اخلاق بودن و تحصیل کرده بودن جزء مهمترین و اصلی ترین معیارهای من هست.
در ضمن برای این کار مادرم دعاها و نمازهای زیادی را خواندند، خود من هم سعی کردم این دعاها و سوره ها را بخوانم، مثلا چله زیارت عاشورای آقای حق شناس هم یک بارخواندم و الان هم انشاءالله دومین چله ام در حال اتمام است. اما متاسفانه این دعاها تا الان ظاهرا اثر نداشته و مشکل ازدواجمان حل نشده. آقای جاودان چه راه حلی برای حل این مشکل پیشنهاد میکنند؟
آیا ممکنه که به خاطر چشم زخم یا سحر و جادو گره در کارمان افتاده باشد؟ چون در بین فامیل ما خیلی از نظر هوشی بالاتر هستیم و به همین دلیل و نیز سطح تحصیلاتمان و نوع مدرسه هایی که میرفتیم و ... خیلی در نظر بودیم.
در ضمن در زمانهای خیلی قدیم که من خیلی کوچک بودم، با یکی از اقوام خیلی نزدیکمان زندگی میکردیم که رابطه ایشان با مادرم خیلی دوستانه نبوده. مادرم دیده بودند که (شاید حدود یک تا دو سال) ایشان (فامیلمان) خیلی از روزها آب دم در ورودی اتاقهایی که مادرم زندگی میکردند، می ریختند. در ضمن این آبها در ظرفهایی بوده که داخل آن کاغذ دعا بوده است. آیا ممکنه این آبها سحر و جادو بوده باشد؟ و در ضمن همین فامیلمان حتی در بالشهایی که اتاقهای خودش برای خواب استفاده میشود، کاغذهایی گذاشته است. من خودم دیده ام که این کاغذها در بالشها است، البته هیچ وقت باز نکردم و ببینم که محتوای آنها چیست!
در ضمن مادرم قبلا تنور نانوایی داشتند و گاهی نان خانگی میپختند. یک بار هم همین فامیلمان یکی از وسایل نانوایی را (که وسیله ای شبیه بالش است که روی آن خمیر پهن شده را میگذارند و به کمک آن خمیر را به تنور میچسبانند) داده بود. بعد از چند سال که از دادن این وسیله گذشته بود، یک بار اتفاقی آن را باز کردیم و دیدیم که یه پارچه سبز کوچک داخل قسمت مربوط به دستگیره اش، قرار داده شده بود. (چون این اتفاق مربوط به حدود ده سال پیش است، یادم نیست که پارچه گره خورده بود یانه) ما این پارچه را در همان زمان دور انداختیم.
آیا ممکنه که اینها سحر و جادو بوده باشد؟ اگر سحر بوده، باید چه کار کنیم که باطل شود؟ البته باز هم به جز این خانم، در نزدیکانمان فردی هست که برخی میگویند دسترسی مستقیم به کتابهای اصلی جادو و ... دارند، گرچه خودم مطمئن نیستم.
خواهش میکنم لطف کنید و راه حلی پیشنهاد کنید. با تشکر