سوال:
سلام علیکم. حاج اقا 34 ساله هستم. مادر ندارم. باپدرم زندگیمیکنم خواهرها و برادرهای بزرگتر ازدواج کرده اند.از سادات هستیم. ارشدم از دانشگاه خوب تهران بود. 7یا 8 سال هست که خواستگار ندارم و اگر موارد محدودی بوده و خوب هم بودند یا خودشان بی دلیل منطقی منصرف شده اند و یا خانواده شان راضی نبودند . قبل از این هشت سال هم همین وضع بود . همیشه خانواده پسر منصرف میشدند با این که من و خانواده ام همه شءونات را رعایت میکردیم و کسانی که بنده را میشناسند همیشه به لحاظ اخلاقی و اعتقادی بسیار تعریف میکنند . جوانهای اقوام ما همه ازدواج کرده اند و من فقط به این مساله برخوردم. تا الان بیشتر از چهار بار خودم زیارت عاشورای ایت الله حق شناس را در همان بیست روز و با رعایت شرایطی که فرمودید و مراقبه های ترک گناه و... خوانده ام و چندبار در چهل روز با گرفتن نایب مطمین خوانده ام. این زیارتهای مکرر که خوانده ام را هم بدون وقفه دارم میخوانم و بحمدلله اصلا ناامید نیستم فقط خیلی خسته ام از حرفها و کنایه های دیگران. سخت است شایستگی های خودش را ادم بداند ولی دیگران همه ارزش انسان را فقط به ازدواج کردن بدانند! و بد این که نمیدانند وقتی شرایط ازدواج فراهم نیست حرفهای تلخ چقدر میتواند مضر باشد از جهت مراقبت نفس و فشار جنسی. بحمدلله چندین سال است که توفیق نماز اول وقت داشتم . دایما قران میخوانم وبا اذکار صلوات و استغفار خیلی سعی میکنم خودم را ارام کنم. ذکر اسال الله من فضله را هم خیلی خیلی زیاد و مدت هاست که میگویم و تمام توجهم به این بوده که فقط از خداوند بخواهم. ولی واقعا نمیدانم چرا تا الان این گره باز نشده. میترسم کار بدی کرده باشم و خودم ندانم و همین دنیا واخرتم را بگیرد. دایما استغفار میکنم بلکه گشایشی حاصل شود . حتا به نظرم میاد برکات دیگری هم از خانه مان رفته. از مادرم هم بارها با رفتن به مزارشان حلالیت طلبیدم. نماز استغاثه به حضرت زهرا هم گفته بودید بخوانم که مدتی خواندم . میترسم نا امید شوم یا بالاخره نتوانم خودم را کنترل کنم یکبار هم از طریق همین سایت خلاصه ای حالم را گفتم فرمودید تماس بگیرم ولی نتواستم با شما ارتباط بگیرم. تهران زندگی نمیکنم. ولی هروقت تهران می اییم حتما به جلسه چهارشنبه شما می ایم که حالم برای مدتی خوب باشد ولی همیشه ممکن نیست. یمدتی هم که خیلی تحت فشار بودم استخاره کردم که ماهی یکبار به جلسه شما تهران بیایم و خوب امد ولی خب اجازه پدر هم شرط است. ایشون هم فرد ابرومندی هستند و متدین ولی خب شاید نتوانند شرایط من را باتوجه به حریمی که بین ما هست درک کنند. لطفا کمک کنید