پاسخ به سوال در مورد مشاوره ی ازدواج
سوال:
باسلام و عرض ادب
قبل از شروع امیدوارم بنده را عفو بفرمایید بخاطر متن طولانی....اما واقعا احتیاج به راهنمایی دارم.
بنده دختری ۳۲ساله هستم ک ازحدود دوسال پیش ازخطا وگناهان توبه کردم و ارتباطم رو باخداوند بیشترکردم.طول این مدت بسیار ازخدا خواستم ک همسری باایمان و مهربان نصیبم کند. ک سال پیش از طریق یکی از دوستان با فردی ۴۴ساله جهت ازدواج آشنا شدم.ایشون خارج از ایران هستن.و اوایل آشنایی احساس میکردم تا ۹۰درصد فرد ایده آل بنده هستن.مخصوصا اینکه ایشان هم توبه کرده بودن.این تصورات تا حدی بود ک یک ماه اول هرروز سر نماز گریه ام میگرفت از این لطف الهی.بعداز۶ماه خونوادشون چندبار جهت خاستگاری ب منزل اومدن ولی ایشون نمیتونستن بیان و در خاستگاری حضور نداشتن.وپدر بنده شرطی را گذاشته بودن ک ایشون بعد از چند جلسه گفتن نمیتونن قبول کنن و ارتباط قطع شد.بعد یکی دوماه دوباره تماس گرفتن و گفتن ک نمیتونن بنده رو فراموش کنن.من هم اوضاع خیلی بدی داشتم.احساس میکردم در اوج سقوط کرده ام...........دوباره ارتباط ماشکل گرفت.ولی با دلی رنجیده..چون مقصر این ماجرا تا حد زیادی خود ایشون بودن..بهرحال ایشون رو بخشیدم و فرصتی دوباره دادم..
ایشون قبلا مشروب استفاده میکردن ولی ازوقتی توبه کردن گذاشته بود کنار..طی اون مدتی ک ارتباط قطع شده بود به گفته خودشون چون ظاهرا وضعیت روحی خوبی نداشتن گویا آبجو میخورن..و این برای من بسیار سنگین بود..ازشون قول گرفتم ک تکرار نکنن..اما بعد از یکی دوماه دوباره آبجو خوردن.. و این در حالی بود ک یکبار تکذیب کرده بودن ک میخورن... اینبار واقعا شکستم ..چون هم سر قولشون نموندن وهم اینکه ازشون دروغ شنیدم...
تمام طول این مدت از خدا خواستم هرچیزی ک بصلاحم هست پیش بیاید...چندروز قبل ازینکه برای بار دوم ارتباط رو تمام کنم همش از خداوند میخواستم حداقل درخواب نشانه یا راهنمایی برای تصمیمم نشانم بده..دو بار خواب دیدم ک کنار یک جوی آب بسیار زلال هستم...و یکبار هم خواب دیدم قرآن کریم جلویم بازشد و سوره احزاب را دیدم.دقیقا متن ترجمه آیه ۷۴ را ک آخرین آیه بود خواندم و اینطور نوشته بود: طرد آن شخص امکان پذیر نیست ... این درحالی بود ک وقتی صبح سوره احزاب را دیدم ۷۳ آیه داشت نه ۷۴ !! نمیدانم واقعا معنی این خواب چه بود........به هر حال دلم راضی به ادامه ارتباط نبود.. اما از آن موقع تاکنون همیشه ازخدا میخوام حداقل در خواب تایید تصمیمم را نشانم بدن اما دیگر از آن خوابهای خوب خبری نیست.....
اکنون تاحدودی عذاب وجدان دارم از تصمیمم.....میگم نکنه تصمیم اشتباهی گرفتم ..... من از چشم پاکی و نجابت اون آغا شکی ندارم و مورد تایید تمام مردم شهر هستن..حتی یکنفرهم به بدی از ایشون یاد نکردن..اما نمیدونم چرا فردی با این همه خوبی آبجو میخوره...گاهی بسیار خودم رو سرزنش میکنم ک شاید میشد با فرصت دادن و مهربانی مشکل را حل کرد..از طرفی میگم من باچیزی مخالفت کردم ک خداهم قبولش نداشت.......
باتوجه ب اینکه بنده خاستگار زیادی ندارم یا میشه گفت اصلا ندارم و سنم هم بالا رفته بسیار احساس عجز و ناتوانی و عذاب وجدان میکنم.. وتاحدی خودم رو افسرده میبینم... از شما خواهش و التماس میکنم هم برایم دعا کنید و هم اینکه در این راه من رو راهنمایی کنید چون واقعا نمیدونم چی درسته چی اشتباه.....
پیشاپیش از لطف و مرحمت شما بینهایت سپاسگذارم.

پاسخ:

سلام علیکم و رحمة الله ،

شما تلاش کنید پدرتان را راضی کنید اگر فکر می کنید  که ایشان فرد ایده آل است و از لحاظ رفتار واخلاق مناسب است اشتباه کاری ایشان هم ان شالله با مهربانی و محبت در زندگی از جانب شما حل بشود و اینکه گفتید دروغ گفتند نفس ایشان او را دوباره به سمت آن کار کشیده نه اینکه بخواهد به شما دروغ بگوید

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای