پاسخ به سوال در مورد مشاوره ی خانوادگی
سوال:
استاد عزیر با سلام و احترام<br>بنده حدود 7 سال ازدواج کرده ام با همسرم زندگی خوبی داشتم همسرم اهل تهران نیست الان ساکن تهران هستیم 7 سال پیش همسرم پدرش 1 ماه بعد از عقد ما فوت کرد او پیش پدرش زندگی می کرد و غیر از خودش هم 2 خواهر دارد که ازدواج کرده اند. بعد از فوت پدر خواهر هایش هیچکدام کمکی به او نکردند تا حدی که برای خرید جهیزیه پول لازم داشت و خواهر بزرگتر پبشنهاد فروش خانه را دادند و خانه پدریشان را فروختند تا پول جهیزیه جور شد. فقط روز عروسی آمدند مثل غریبه ها. آپارتمان ما یک خوابه بود. اقوام همسرم به تهران می امدند و چند روز در منزل ما می ماندند. من هم بسیار معذب میشدم و به همسرم غر می زدم. از یکسال پیش هم اختلاف ما سر همین چیزها شروع شد و الان همسرم رفته و تقاضای طلاق داده است. فقط بخاطر اینکه من گفتم اقوامت کمتر به منزل ما بیایند. حالا چکار کنم استاد لطفاً راهنمائیم کنید.چطور این نفرتی که نسبت به من ایجاد شده را از بین ببرم.

پاسخ:
حجت الاسلام و المسلمین جاودان فرمودند: سلام علیکم و رحمة الله
اشکال شما به حوادث دوران ازدواج درست بوده اما آن خویشاوندان هم چاره نداشته اند محذور و مشکل طرفینی بوده البته لازم بوده که شما صبر می کردید و به رو نمی آوردید حالا گذشته خانم شما برای یک زندگی مشترک تربیت نشده است لذا به اندک چیزی ناراحت می شود شما هم همینطور در نتیجه با اندک چیزی ناراحت می شوید . چاره نیست به نزد او بروید و عذر خواهی کنید و باو بگوئید که بعد از طلاق چه سرنوشتی در انتظار شماست او فکر می کند تا طلاق گرفت یک پسر شاه پریان در انتظار او خواهد بود. اینطور نیست. در زندگی اگر گذشت نباشد جهنم خواهد شد اگر همسر شما بر فرض یک شوهر خوب و ایده آل هم پیدا کند اما گذشت نداشته باشد زندگیش بهم می خورد - بگوئید زن در طلاق بیشتر ضرر می کند تا مرد.
ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای