پاسخ به سوال در مورد مشاوره ی خانوادگی
سوال:
سلام جاج آقا.خسته نباشید و خدا قوت.من 10 سال است که ازدواج کرده ام.من نمی خواستم با او ازدواج کنم اما با اصرار او راضی شدم .ابتدا شوهرم با من خیلی صادق بود و همه چیز حتی اتفاقات ساده محیط کارش را هم می گفت..بعد متوجه شدیم که من بچه دار نمی شوم.بعد از 5 سال کم کم خیلی چیزها را مخفی می کرد.و من هر بار شک می کردم داد و فریاد می کشید که تو بیماری و شک تو بی مورد است.با آنکه من با چشم خودم میدیم با دختر دیگری در ارتباط است آن را انکار می کرد.تا آنکه با شناسنامه دیگری با وی ازدواج کرد و به کشور دیگری رفت.من چند سال شب و روز گریه می کردم.و نمی توانستم از او جدا شوم.هنوز هم من نیز همسر او هستم.هر چند تنها از طریق تلفن با وی در ارتباط هستم.و هنوز هم بمن دروغ می گوید. و با هر دروغ وی من چند روز عذاب می کشم.سوال من این است که من چگونه می توانم نسبت به وی بی تفاوت شوم و اگر هم روز است و بگوید شب است بحث نکنم و بپذیرم؟؟ او خیلی بمن دروغ می گوید حتی در مورد چیزهای ساده.ممنون میشوم من را راهنمایی بفرمایید.

پاسخ:

سلام علیکم و رحمة الله ،

قاعدتا این دیگر رفته است و شما باید اجازه بگیرید برای طلاق و طلاق بگیرید و شما باید از او دل بکنید.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای