پاسخ به سوال در مورد مشاوره ی خانوادگی
سوال:
با سلام و عرض احترام. ببخشید یه مقدار پرسشم طولانی میشه اما یه مواردی هست که باید ذکر کنم شاید در اصل موضوع تأثیرگذار باشه.
من پدرم فوت شده و در حال حاضر اصل مسأله رفتارهایی هست که متأسفانه از مادرم سر می زنه. ایشون سنش زیاده اما متأسفانه توی بعضی شبکه ها مثل تلگرام و اینستاگرام رفتارهایی نشون می ده که اصلاً در شأن خودش و خانواده نیست. مثلاً مکالمات سخیف با کسانی که همسن من، یعنی پسرش هستن! از هر راهی که بگین سعی کردم باهاش صحبت کنم و منتقل کنم که این کار درست نیست اما همیشه بهم توهین می کنه و جبهه می گیره و می گه هیچ ربطی به من نداره. از طرفی غیر از سرکشی های دوران نوجوانی یاد ندارم مشاجره با مادرم طولانی بوده باشه و همیشه من کوتاه اومدم و از دلش در آوردم اما اخیراً احساس می کنم از این مسأله به عنوان نقطه ضعفم استفاده می کنه. مثلاً پیش خواهرم می گه من هزار بار هم دعواش کنم باز میاد دنبالم!!
رفتارها به همین ختم نمیشه. متأهلم و پیش هم زندگی نمی کنیم. با وجود اینکه رفتارها رو آشکارا انجام نمی ده ولی واقعاً معلومه که مشروب مصرف می کنه، سیگار می کشه، با یه فرد غریبه ارتباط داره و ممکنه مخدر هم مصرف کنه چون تا حالا رفتارهایی نشون داده که اصلاً عادی نبوده و باعث آبروریزی شده و بعداً تلویحاً ابراز ناراحتی کرده و بعضی از حرفایی که زده حتی یادش نیست!... اصلاً اجازه نمی ده کسی ازش حفاظت کنه... نگرانم ازش اخاذی کنن یا به اعتیاد کشیده بشه... خیلی تلاش کردم ولی اوضاع واقعاً حاده چون از نظر جسمی هم شدیداً مریضه و این رفتارها به سلامت جسمش هم شدیداً ضربه می زنه. دیگه مسائلی مثل لباس پوشیدن نامناسب سن و نماز نخوندن و اینها که جای خود داره. شدیداً آدم مغروریه و حرف هیچ کس رو قبول نمی کنه و فکر میکنه خودش از همه بهتر می فهمه و بسیار شجاعه تو تجربه های جدید. حتی اسم مشاور رو هم نمیشه پیشش آورد. خیلی بد دهنه و سریعاً شروع به داد و هوار می کنه. فکر کردم شاید اینا به خاطر یه خلأ عاطفی یا یه چیزی مثل این باشه... با اینکه برام سخته مطرح کردنش گفتم شاید ازدواج کنه براش بهتر باشه و سربسته از طریق خواهرم این مسأله رو بهش فهموندیم اما واقعاً احساس می کنم یه نوع زندگی ناسالم رو که برای خودش چیده دوست داره و اصلاً مسأله عاطفی و این حرفا نیست! هیچی براش مهم نیست و واقعاً بی خیاله...
پدر مادرم انسان های بسیار بافرهنگ و شریفی بودن. ما یه زندگی خوب داشتیم در دوران کودکی و نوجوانی اما از سال های پایانی عمر پدرم مشکلات زیاد شد. املاکی داریم که فروش نمی رن... زندگیمون همش دچار نوسانه از اونموقع... خودم فکر می کردم شاید به خاطر ربا باشه... متأسفانه پدرم مقداری پول نزولی گرفته بود که البته بعد از فوتش اون پول قرض رو توافق کردیم و یه مبلغی پس دادیم. حتی سعی کردم به قدر وسع بگردم و طلبکاراش رو پیدا کنم و تسویه کنم... برای پدرم صدقه زیاد می دم... نمی دونم گیج شدم شاید به خاطر اون باشه که الان مادرم هم اینطوری شده... از طرفی هم می گم عادلانه نیست مکافات این قضیه رو ما بکشیم... پدرم رو به طرز خیلی خیلی بدی از دست دادم که جای طرحش اینجا نیست... نمی خوام مادرم هم تباه بشه... الان به خاطر یه رفتار بسیار بد از مادرم یه هفته ست باهاش تماسی نداشتم... نمی دونم کار درستی هست یا نه... احساس خوبی ندارم... می ترسم چه برم دنبالش چه نرم هر دو رو بدتر شدن رفتارش تأثیر داشته باشه... خواهش می کنم راهنمایی بفرمایید چطوری از این شر خلاص شیم که مادرم تباه نشه؟ و اینکه چطوری زندگیمون رو بندازیم رو روال سابق؟
التماس دعا هم دارم... یا علی.

پاسخ:

سلام علیکم و رحمة الله

شما فکرها و خیالاتی میکنید که نشان دهنده گناهانی است که مادر شما میکند البته تا یقین نکنید نمیتوانید به او چنین نسبت هایی بدهید. در هر صورت شما وظیفه ای بیش از امر به معروف و نهی از منکر ندارید و البته او چون مادر است آدم با دلسوزی بیشتر از هرکس دیگری لازم است به او بگوید،گوشزد کنید هر روز با زبانی و هر مرتبه به بهانه ای البته با مهربانی و ادب کامل

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای