سوال:
سلام حاج آقا. تمام چيزي كه در ازدواج دنبالش بودم خراب شده بنده در دوران عقدم و در دوران تجرد نه فرد خيلي مذهبي اما نمازهايم اكثرا مسجد حتي نماز صبحم گاهي نماز شب اما الان مسجدم انگشت شمار شده نماز شب كاملا تعطيل يه آدم كاملا روان پريشي شدم گذشتم به صفر رسيده از بس با زنم بحث دارم كه شما بي اجازه من نبايد فلان جا بري سر خود فلان كارو كني امروز اربعين بود با حال كاملا خوش رفتم حرم حضرت عبدالعظيم حال و احوال معنويم عالي بود تا اينكه شب قبلش گفته بود منم صبح ميام حرم تا باهم بريم خونه شما اومده حرم بدون اطلاع در پايان مراسم خيلي راحت زنگ زدم كه بدونم كجاي صحن هست گفت من خونه خالمم ناهار اينجام اگه حق من من راضي نيستم. انقد اين رفتارا تكرار شده كه خسته ام تحصيل كرده ست اما هوش پايين اطلاعت كلي پايين اصلا شنونده خوبي نيست من روز به روز دارم سرد تر سردتر ميشم عصبي تر و عصبي تر .. مدت عقدمون بخاطر فوت پدرشون به يكسال و هشت ماه كشيده شده قادر به جدايي نيستم ذاتا انسان خوبيه ولي انقدر نكات خسته كننده داره كه آدم و عصبي كنه لحن و تن صداي غم و ناله و حال غرغر حتي با وجود زنده بودن پدرشون كه پنهان يكسري هم از پدرشون شنيدم كه بهشون ميگفت اين چه لحن صحبت كردنه..مادرشونم همين طورند پدر خدابيامرزشون هم مظلوم بودند و مادرشون خيلي حرمت هايي كه بايد واسه يه مرد قائل شد و براشون قائل نميشد متاسفانه منم آدم جوشي و عصبيم كه خيلي با توجه به خدا بهبود يافتم اما كاراي ايشون كافيه تا من يك انسان بافرياد هاي بد عصبي و تند خو بشم... خسته شدم حاج آقا دوست دارم بشم همون انسان قبل پر از معنويت و احساس نزديكي به خدا راهي بفرماييد