سوال:
سلام
من به یک مشکلی در زندگی ام برخورد کرده ام که میخواستم از شما اگر امکان هست راه حلی بگیرم و آن اینکه من مدت یک و سال هشت ماه است که عقد کرده ام و دو هفته دیگر عروسی ام است اما در این بین همسرم به من گفت که من مدت هاست که رفتارهای تو اذیتم میکنه و میبینم که به خانواده ام بی احترامی میکنه بعد وقتی ازش میپرسم که آخه چه بی احترامی از من دیدی من که همیشه خیلی خوب و مودب رفتار میکنم میگه اره رفتار حضوریت خیلی خوبه ولی توی رفتار غیر حضوریت بی احترامی میکنی میگه تو به خانوادم زنگ نمیرنی به خاله هام زنگ نمیرنی و این بی احترامی هست. در صورتی که من هفته ای یکبار هم به پدرش و هم به مادرش زنگ میزنم و هفته ای یک شب هم میرم خونشون و تا فردا خونشون میمونم. بعد که من میگم زنگ میرنم میگه من به تو اعتماد ندارم توی این موضوع و رفتم موبایل ها و تلفن های همراهشون رو هم چک کردم دیدم زنگ نزدی. حالا من هر چی میگم بیا خب موبایل من رو ببین میگه تو دروغ گفتی به من. بعد همه ی این حرف ها میگه کاری نکن که پشیمون بشی و توی این دو هفته که مونده به عروسی بفرستمت خونه خودتون و یا اگر هم باهات زندگی کردم فقط یه زندگی باشه در حدی که احکام گفته و فقط خرج خوراک و پوشاکت رو بدم
آخه من واقعا دلیل این حرفها و این نوع رفتار را نیفهمم اونم دقیقا تو زمان قبل عروسی. اصلا به نظر شما این موضوعی که ذهنش رو درگیر کرده باید منجر به این نوع حرف زدن و تهدید کردن بشه؟ اصلا با این حرف ها من میتونم با دل خوش و خیال راحت وارد زندگی مشترک بشم؟