پاسخ به سوال در مورد مشاوره ی خانوادگی
سوال:
یک سال و چند ماهی هست که ازدواج کردم و چند ماه هست که در خانه خودمان زندگی میکنیم همسرم‌ شخص مومن و اهل تهجدی بود و در یک رشته و دانشگاه بسیار خوب تحصیل می کند من به خاطر تعریف بقیه و تقوایش با او ازدواج کردم از همان اول با قیافه و تیپ ظاهریش مشکل داشتم همه بهم می گفتن درست میشه ولی من دائم توی خیابون اذیت بودم اگه نگاهم به مردی میفتاد ناخودآگاه مقایسه میکردم با همسرم و خیلی گریه میکردم کم کم اشکالات دیگه ای هم در او مد نظرم آمد و دائم با دیگران مقایسه اش میکردم چون هم سن هستیم به نظرم بی تجربه است چون خودم از همسنهایم با تجربه ترم و فامیلش هم مال شهری کوچکی هستن که از نظر اطرافیانم بی فرهنگند و گاهی هم اختلاف فرهنگی داریم و هم اینکه فامیلش خیلی بی حجاب و گاها بی اعتقادند و خود همسرم هم دوستان چندانی ندارد و مطالعه دینی زیادی ندارد برعکس من و خانوادم
والدین همسرم هم افراد شریفی هستند ولی عامی و دینی سنتی دارند برعکس والدین من
و همسرم دیگه نماز شب نمیخونن نمی‌رسن قرآن بخونن همیشه نمازشان اول وقت نیست گاها حرفایی میزنن یا چیزهایی میگن که از کسی که درس اخلاق میرفته بعید البته خودمم به خاطر مشکلات افت مذهبی کردم
بعد از آن مدت ازدواج با بعضی مشکلات کنار آمدم ولی هنوز از آنکه همسرم چیزی که من میخواستم نیست رنج میبرم و با خواستگاران دیگه خودم و یا با همسر ان دیگران مقایسه میکنم و البته همسرم هم میدانن من همچین مشکلی دارم و فقط به خاطر علاقشون با وجود ناراحتی زیاد تحمل میکنند
من به خاطر این اشکالاتی که به نظرم میاد دائما افسرده هستم و گریه میکنم و هیچ کاری نمیتونم انجام بدم و پایان نامم دو ترم مونده و حساس شدم و با همسرم درگیرم بارها پیش میاد که تصمیم به طلاق میگیرم ولی دوباره میگم‌شاید مشکلاتمون حل بشه واقعا نمیدونم چی کنم میترسم کارم به طلاق کشیده بشه و همش فکر میکنم با شرایطی که داشتم میتونستم بهتر از این ازدواج کنم
قبل از ازدواجم هم چله زیارت عاشورایی که فرموده بودید خواندم ولی در بعضی روزها قسمتی از آن را در بین الغروبین خواندم
البته سابقه وسواس ذهنی هم دارم
ببخشید واقعا طولانی شد

پاسخ:

سلام علیکم و رحمة الله ،

دو راه در پیش روی شما وجود دارد ؛ یا اینکه طلاق بگیرد و همه این دغدغه ها و تلخی ها را وداع کنید و کنار بگذارید البته بلافاصله این مسئله پیش می آید که نفر بعدی چه کسی است ؟ خانمی که چند سال زندگی کرده و آن تازگی ها و جوانی ها را از دست داده اید ، چقدر طالب خواهید داشت ؟ در هر صورت سرنوشت مبهمب در انتظار شماست .

راه دوم تحمل وضع موجود است که اگر شوهر شما بر همان روال تقوای گذشته ادامه می داد بهانه ای برای ادامه ی زندگی بیشتر وجود داشت اما با وضع موجود تحمل ایشان یک ریاضت است . اگر شما برای رضای خدا این ریاضت را بپذیرید در نتیجه برای شخص شما از لحاظ روحی و معنوی باعث رشد و کمال خواهد بود و اگر چیزی جز رنج و شکنجه وجود ندارد ، قبول راه اول بهتر خواهد بود .

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای