پاسخ به سوال در مورد مسائل متفرقه
سوال:
استاد گرامی سلام علیکم
احتراما بنده خانمی هستم 39 ساله با تحصیلات دکترا. وقتتان را نمی گیرم. من سالها پیش هم از شما بابت موضوعی راهنمایی خواسته بودم که شما محبت فرمودید و پاسخ دادید و من آن را به کار بستم و عالی بود. اما این مدت خیلی آشفته ام. 5 سال قبل یکی از همکاران به من ابراز محبت کرد و بنده به دلیل تنهایی خود و شخصیت آن آقا(البته متاهل/ همسرشان در تصادفی نقص عضو پیدا کرده اند) به ایشان روی خوش نشان دادم. شاید در ذهنم فکر می کردم این آشنایی روزهایی خوبی برایم رقم خواهد زد. اما سال به سال بدتر شد. مهر ایشون کمتر(با اینکه اهل نماز و جبهه و جنگ هم هستند و تحصیلات دکترا مثل خودم). از عید امسال رابطمون خیلی کمرنگ شد و من البته بارها سعی کردم این رابطه را تمام کنم اما ایشان مخالف بود. حتی برای فراموش کردن وی، من شهرم و محل کارم را هم تغییر دادم. اما سخت است. زندگی برایم خیلی سخت شده از طرفی خاطره ها و از طرفی احساس خسران و سو استفاده ی ایشان. دلم آرام نمی گیرد. چندین بار ایشان خواسته اند ادامه دهند اما من قبول نکردم. پذیرش اینکه در این سن و سال و با مجرد بودن، بازیچه شدم خیلی عذابم می دهد. نماز و دعا هم من را آرام نکرد. خیلی درمانده ام استاد. در تمام این سالها ایشان نه هدیه ی آبرومندی برای من خریدند نه هزینه ای کردند. کاری نکردند که من دلم خوش باشد. حالا با این همه پشیمانی نمیدانم چه کنم. از اینکه پیش مشاور بروم خجالت میکشم(به خاطر سنم، تحصیلاتم و ... خواهند گفت : شما دیگه چرا؟) برای همین باز هم به شما متوسل شدم که چگونه خود را آرام کنم؟. ممنونم از شما.

پاسخ:

سلام علیکم و رحمة الله

اگر اخلاقش خوب بوده و رفتارش با شما خوب بوده و شما از معاشرت با او رنج نمیبردی و شاید هم با بودن با او خوش بودید،باز به او جواب بدهید ولی اگر همراهی با او جز ناراحتی و رنج ندارد،او را رها کنید .

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای