سوال:
شوهر من جانباز نابیناواعصابست اختلاف ما ازاول به دلیلی شروع شدوباعث شد حرف های بدی بینمان ردو بدل شوداما چون همدیگر را دوست داشتیم تا بحال پای هم ماندیم اما همسر من به دلیل اینکه افسردگی شدیدداردحرف های من هیچ وقت از یادش نمیرفت و همش یادآوری میکرد به طرز بدی من همیشه میگفتم بیاتمامش کنیم و زندگی نویی شروع کنیم اماقبول نمیکرد الان او در بیمارستان بستری است حالش بد است و من فکر میکنم مقصرم و عقوبتم است نمیخواهم او را ازدست دهم بیقرارم میخواهم خدا دوباره فرصت دهداورا شفادهدوزندگی الهی به ما دهد.