متن سخنراني جلسه ي پنجشنبه29/7/89(ماهيت وكميت جزاي اعمال درقيامت)
متن سخنراني جلسه ي پنجشنبه29/7/89(ماهيت وكميت جزاي اعمال درقيامت)

أعوذ باللهِ منَ الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِمِ مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة اللهُ عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین

در یک دسته از آیات می­فرماید آنچه که ما در قیامت، از بهشت و جهنم و عذاب و نعمت داریم، جزای آن است که کرده­ایم. در برابر آن چیزی است که کرده­ایم.

در آیه 54 سوره مباره یونس می­فرماید: وَأَسَرّوا الندامَة لَمَّا رَأَوُا العَذابَ گرفتار پشیمانی بسیار می­شوند و آن هنگام که عذاب را می­بینند، پشیمانی را پنهان می­کنند.

در آیه 20 سوره مبارکه احقاف می­فرماید: وَيَوْمَ يُعْرَضُ الذينَ كفرُوا عَلى النـّار أَذهَبْتمْ طيّباتِكمْ في حَيَاتِكم الدّنيا وَاسْتمْتعْتم بهَا فاليَوْمَ تجْزَوْنَ عَذابَ الهُون بمَا كنتمْ.  یک مجموعه­ای از آیات است که می­گوید آنچه شما خواهید چشید، آنچه که خواهید داشت، آنچه که از بلا به سرتان می­آید، آنچه که از نعمت به دستتان می­رسد، جزای آنچیزی است که انجام داده­اید. فاليَوْمَ تجْزَوْنَ به عذاب خوار کننده جزا داده می­شوید، بمَا كنتمْ در برابر آنچه که کرده­اید. هر بلایی که به سرت می­آید، یا هر نعمتی که نصیبت می­شود در برابر آنچیزی است که کرده­ای. بمَا كنتمْ تسْتكبرُونَ في الأَرْضِ بغير الحَقِّ وَ بمَا كنتمْ تفسُقونَ دو بار گفته به خاطر آنچه که انجام داده­اید. فرض کنید که شما بی توجه یا با توجه از چراغ قرمز عبور می­کنید، افسر ایستاده و مثلا ده هزار تومان جریمه می­شوید. کاری که شما کردید، عبور از چراغ قرمز است. آنچیزی که جزای شماست، ده هزار تومان پول است. خدایی نکرده کسی یک لحظه در بزرگراه خوابش می­برد، فقط یک لحظه. بعد تصادف ميكند و هیچ چیز از او باقی نمی­ماند. فقط یک خواب بود. ماشینش نابود می­شود و استخوان­های خودش خورد می­شود. ببینید جزای خواب، خورد شدن استخوان است. به هم ربطی ندارد. از بین رفتن ماشین به دو دقیقه خوابیدن ربطی ندارد. جزایش این است. در مثال قبلی شما یا بی حواسی می­کنید یا شیطان شما را گول می­زند و از چراغ قرمز عبور می­کنید. ده یا بیست هزار تومان جریمه می­شوید. ربطی ندارد. جزا است. اما این جزا هیچ ربط خاصی به آن عمل ندارد. بنابراین در مجموعه­ای از آیات اینطور گفته­اند: در برابر عملی که کرده­اید جزا می­دهند.

دسته دومِ آیات یک قدم جلوتر می­روند. در آیه 33 سوره مبارکه سبا می­فرماید: وَجَعلنا الأَغلالَ في أَعْـناق الذينَ كفرُوا ما غل و زنجیرها را در گردن کسانی که کافر شده­اند قرار می­دهیم. بعد می­فرمایند هَلْ يُجْزَوْنَ إِلا مَا كانُوا يَعْمَلونَ

در آیات قبلی می­گفت آنها، جزایی جز آنچه کرده­اند، می­بینند. در مثالمان: در یک عبور بی حساب از چراغ قرمز، مثلا در برابرش نقره داغ شدن. یک لحظه خواب، در مقابلش خورد شدن تمام استخوان­ها، و یا ممکن است خدایی نکرده کسی از دست برود. به خاطر یک لحظه خواب، یک لحظه غفلت. در اینها ربطی بین عمل و جزا وجود ندارد.

اما آنچه در این آیه می­گوید اصلا اینطور نیست. داستان این است که عین آنچه را شما کرده­اید به شما می­دهند. "در برابر" می­دهند. این "در برابر" مثل "در برابر" دنیا نیست که به فرض اگر شما از چراغ قرمز عبور کردید باید بیست هزار تومان جرم بدهید. اینجا خود عمل را به تو می­دهند. درست است که در برابرِ عملت می­دهند. اما در برابر عملت، خود عملت را به تو می­دهند. هَلْ يُجْزَوْنَ إِلا مَا كانُوا يَعْمَلونَ همانی که انجام داده­ای. آیا جز آنچه انجام داده­اید، جزا داده شده­اید؟ این غل و زنجیرهایی که به گردن شما می­کنند چیزی نیست جز آن کاری که کرده­اید. یک کاری کرده­ای که آن کار غل و زنجیر بود. تو غل و زنجیر ساختی، بنابراین به تو غل و زنجیر می­دهند. اگر باغ و گلستان ساختی، آنها را می­دهند.

این حرف یک قدم بالاتر از قبلی است. در آیات اول گفتند آقا هرکاری می­کنی جزایش را می­بینی. آنطرف هرچه به تو دادند، جزای کاری است که کردی. جزا ممکن است با عمل مطابقت نداشته باشد. مثلا فرض کنید اگر امروز از چراغ قرمز عبور کنید جریمه­اش ده هزار تومان است، فردا به یک دلیلی بیست هزار تومان می­شود. اگر جزا با عمل دقیقا مطابقت داشت، تغییر نمی­کرد. اما در آیات دوم می­گوید خود عملت را، عین آنچه که کردی به تو تحویل می­دهند. یک دسته بزرگی از آیات اینطور با ما سخن می­گوید.

در آیه 89 سوره مبارکه نمل می­فرماید: مَن جَاءَ بِالحَسَنةِ فلهُ خيْرٌ منهَا این نکته بسیار ممتاز و خوبی است. هرکس در قیامت فقط به همراهش حسنه بیاورد، هیچ چیز دیگر نیاورد و فقط خوبی بیاورد، آنچه به او جزا می­دهند، فلهُ خيْرٌ منهَا پاداشی بهتر از آن است. شما مگر چقدر خوبی کرده­ای؟ فرض کن سراسر عمرت پاکیزه بوده­ای و خوبی کرده­ای. چقدر است آقا؟ شصت سال است. آنچه در برابرش به شما می­دهند بینهایت است. پس هرچه باشد بهتر است. این یک وجه آن است. شما در عرض پنج دقیقه یک نماز می­خوانید. در برابر این پنج دقیقه به شما یک بهشت می­دهند، این بهشت چقدر طول می­کشد؟ بهشت بینهایت است. طول و عرض جغرافیایی و زمانی­اش بی حساب است. آقا من پنج دقیقه نماز خواندم. کسی دو ركعت نماز درست بخواند بهشتي است. شما دو رکعت خواندید. حالا فرض کنید قبلش چهل ساعت ریاضت کشیده­اید تا توانسته­اید دو رکعت نماز درست بخوانید. آن هم چهل ساعت. اصلا چهل سال. بیشتر که نیست. در برابرش چه بود؟ یک بینهایت. در هرصورت بهتر است. در جای دیگر می­فرمایند شما هرکار خوبی که انجام دهید پاداشش ده برابر است. در کار بد همان را تحویل می­دهند، اما در کار خوب ده برابر می­شود. می­گویند که ربا دادن بد است اما خدای متعال ربا می­دهد. شما یک ریال، ده تومان، هزار تومان، در راه خدا انفاق کردی، خدای متعال زیادش می­کند و بازمی­گرداند. در مثال گفته­اند در روز قیامت به اندازه کوه ابوقبیس تحویل می­دهد. حالا این کوه را مثال زده­اند. فرض کنید به اندازه کوه البرز. من در راه خدا یک قران دادم. یک خرما دادم، یک ظرف غذا دادم. مگر یک ظرف غذا چقدر است؟ این را آنقدر رویش گذاشته­اند که به اندازه کوه البرز شده است. اما باید درست بدهد. هرکس خوبی بیاورد، خوبی که با بدی مخلوط نباشد و خالص باشد، حتی اگر کم باشد اما خالص باشد، فلهُ خيْرٌ منهَا وَهُم من فزَع يَوْمَئِذٍ آمِنونَ برایش پاداشی بهتر از آن است. آقا ترس­هایی که در روز قیامت وجود دارد برای چیست؟ در روز قیامت ترس­های خیلی بزرگی وجود دارد. برای چیست؟ شما یک نفر را ترساندی، ترس تحویلت می­دهند. ظلم کرده­ای، دل سوزاندی، آن را به تو تحویل می­دهند. اما یک کسی هرچه کرده بود خوبی بود. پس خرابی­ها را چه کرده بود؟ جبران کرده بود. دل سوزانده بود، رفته بود آن دل را شاد کرده بود. به صورتی که جبران شده بود. اگر جبران کردی، مشکلی باقی نمی­ماند.

وَمَن جَاءَ بِالسّيـّّئةِ  اما اگر کسی بدی آورده است، فكبـّتْ وُجُوهُهُمْ في النـّار گردنش را می­گیرند و داخل جهنم می­اندازند. هَلْ تجْزَوْنَ إِلا مَا كنتمْ تعْمَلونَ سوال: آیا جز آنچه عمل کرده بود جزا داده شد؟ این همان عملت بود. یعنی یک کسی کاری کرده که باید با صورت به جهنم برود. خب با صورت به جهنم می­رود. اما اگر کسی این کار را نکرده باشد ممکن است جهنم برود اما به این شکل نمی­رود. به صورت دیگری به جهنم می­رود. هرکس به همان شکلی که خودش ساخته و ایجاد کرده به جهنم می­رود. هَلْ تجْزَوْنَ إِلا مَا كنتمْ تعْمَلونَ ببینید این دسته دوم آیات است. در آیه 54 سوره مبارکه یس هم داریم: فاليَوْمَ لا تظلمُ نفسٌ شَيئا امروز به هیچ کس هیچ ظلمی نمی­شود. اصلا هیچ ظلمی نمی­شود. چرا؟ فاليَوْمَ لا تظلمُ نفسٌ شَيئا وَلا تجْزَوْنَ إِلا مَا كنتمْ تعْمَلونَ دلیلش این است که به هرکس کاری را که کرده می­دهند. پس ظلمی نمی­شود. وَلا تجْزَوْنَ إِلا مَا كنتمْ تعْمَلونَ جزا نمی­دهند مگر همان چیزی که خودش انجام داده است.

در آیه 38 سوره مبارکه صافات می­فرماید: إِنَّكُمْ لذائِقوا العَذاب الأَليم شما عذاب دردناکی را خواهید چشید. و در آیه بعد می­فرماید: وَما تجْزَوْنَ إِلا مَا كنتمْ تعْمَلونَ جزایتان همان چیزی است که کرده­اید.

در آیه 28 سوره مبارکه جاثیه آمده: وَتَرَىٰ كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَىٰ إِلَىٰ كِتَابِهَا در قیامت هر امتی را مشاهده می­کنی که به زانو درآمده است. چرا به زانو درآمده؟ یک کاری کرده. اگر انسان از حول و فشار قیامت، از فشار عظمتی که در قیامت احساس می­کند، از شدت عذاب به زانو در می­آید، یک کاری کرده که چنین می­شود. كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَىٰ إِلَىٰ كِتَابِهَا هر امتی یک کتاب و نامه عمل دارد. هر انسانی نامه عمل دارد. هر امتی نامه عمل دارد. یک امتی خوب عمل می­کند. خوب این حساب امت است. یک نفر هم کار بدی کرده است. آن نفر هم حساب خودش را دارد. هر امتی را به سوی کتاب خودش می­خوانند. الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ امروز فقط یک جور جزا می­دهیم: جزای آنچه کرده­اید. نوع دیگری از جزا نداریم. فقط همین نوع است.

در آیه 47 سوره مبارکه کهف می­فرماید: وَيَوْمَ نُسَيِّرُ الجبالَ وَترَى الأَرْضَ بَارزة ًقیامت روزی است که ما کوه­ها را حرکت می­دهیم. و زمین را آشکار می­بینیم. امروز اگر یک زمین بسیار صافی مثل بیابان هم باشد، ما فقط یک دایره می­بینیم. فقط این مقدار در افق دید ماست. اما آن روز اینطور نیست. تنها افق دیدمان را نمی­بینیم. بلکه کل زمین را آشکار می­بینیم و هیچ پستی و بلندی نخواهیم دید. وَحَشرْناهُمْ همه­شان را جمع می­کنیم. فلمْ نُغادرْ منهُمْ أَحَدًا یک نفر از این جمع از دست ما خارج نمی­شود. در آیه بعد می­فرماید: وَعُرضُوا عَلَىٰ رَبّكَ همه را به رَبّت عرضه می­کنند. همه به صورت یک صف به حضور رب می­آیند و به او عرضه می­شوند. لقدْ جئتمُونا كمَا خلقناكمْ أَوّلَ مَرّةٍ در آیه 94 سوره مبارکه انعام هم فرمودند: وَلقدْ جئتمُونا فـُرادىٰ همه­تان می­آیید، اما تک تک می­آیید. همانطور که اولین بار شما را خلق کردیم. شما گمان می­کردید که هیچ خبری نیست. در آیه 48 سوره مبارکه کهف می­فرماید: وَوُضِعَ الكِتابُ نامه عمل را می­آورند. فترَى المُجْرمِينَ مُشفِقِينَ مِمّا فيهِ مجرمان را مشاهده می­کنی که از آنچه در نامه اعمالشان آمده است ترسانند. انسان فقط از خودش می­ترسد. ترس دیگری وجود ندارد. از آنچه خودش کرده می­ترسد. امروز هم انسان وقتی گذشته­اش را محاسبه می­کند، می­گوید ای کاش آن روز این کار را نکرده بودم. اگر این کار را نکرده بودم الآن اینطور می­شد. وَيَقولونَ يَا وَيلتنا وای بر ما مَال هذا الكِتاب این چه نامه­ای­ است. یک ذره را فراموش نکرده است. لا يُغادرُ صَغيرَةً وَلا كبيرَةً إِلا أَحْصَاهَا ذره کم و اندک و بزرگ را رها نکرده است. گناه بزرگ و کوچک را رها نکرده. همه را شماره کرده و آمارش را دارد. وَوَجَدُوا مَا عَمِلوا حَاضِرًا هرچه کرده بود جلویش است. وَوَجَدُوا مَا عَمِلوا حَاضِرًا آتش به پا کرده، آتش جلویش است. وَلا يَظلِمُ رَبّكَ أَحَدًا رب تو به هیچ کس ظلم نمی­کند. هرچه کرده به او می­دهند. هرچه کرده جلویش است. خوراک و پوشاک و جا و جایگاه استراحتش همان است. همه چیزش همان است که عمل کرده. وَوَجَدُوا مَا عَمِلوا حَاضِرًا وَلَا يَظلِمُ رَبّكَ أَحَدًا.

در آیه 30 سوره مبارکه آل عمران می­فرماید: يَوْمَ تجدُ كلّ نفس مّا عَمِلَتْ منْ خيْر مّحْضَرًا روزی است که هرکسی هرچه خوبی کرده است، حاضر می­یابد. وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ  هرچه بدی کرده است، آن را حاضر می­یابد. توَدّ لوْ أَنَّ بَيْنهَا وَبَيْنهُ أَمَدًا بَعيدًا دوست خواهد داشت که، ای کاش بین من و این بدی­هایی که کرده­ام هزار فرسخ فاصله بود. ای کاش فاصله بود.

اگر خاطرتان باشد عرض کرده بودم که انسان در قیامت فقط یک چیز دارد. انسان در قیامت هم مانند اینجا مالک است. من اینجا، مالک این دستمال، این لباسی که دارم، هستم. اما آنجا فقط مالک عملم هستم. اگر مالکی، اصلا از تو جدا نمی­شود. امکان ندارد از تو جدا شود. به تو چسبیده است. نه اینکه از این چسب­ها زده­اند. من چطور خودم به خودم چسبیده­ام؟ همانطور که امکان ندارد من از خودم جدا شوم، امکان ندارد از عملم جدا شوم. عمل من نیز همینطور از من جدا نمی­شود. توَدّ لوْ أَنّ بَيْنهَا وَبَيْنهُ أَمَدًا بَعيدًا  ای کاش می­شد این مال من نبود.

فقط در این دنیا می­توان کاری کرد. اگر اینجا جبران کنی می­شود. من غیبت کردم و رفتم کسی را که از او غیبت کردم راضی کردم. در این صورت این غیبت از تن من جدا شد. آن را دور انداختم. حل شد. دروغ گفته بودم. توبه کردم، گفتم خدایا من بد کردم، غلط کردم. جبرانش کردم. وَيُحَذِرُكمُ اللهُ نفسَهُ با خدا نمی­شود جنگید. باید از خدا بترسیم. وَاللهُ رَءُوفٌ بالعِبَادِ

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای