جلسه چهارشنبه14/2/1390( از خودت برای خودت استفاده کن)
جلسه چهارشنبه14/2/1390( از خودت برای خودت استفاده کن)
بنده مومن ازخودش برای خودش استفاده کند.بنده مومن ازخودش بگیردوبرای خودش مصرف کند.ازجان وپول ووقت ومهارتهای مختلفش بگیرد،به سودخودش استفاده کند.آدم حسابی هرکاری که میکند همین کاراست

اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین وَ لا حَولَ وَ لا قُوَهَ إلّا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلامَ عَلی سَیِّدِنا وَ نَبیِّنا خاتَمِ الأنبیاءِ وَ المُرسَلین أبِی القاسِمِ مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیهِ اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالَمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنَة الله عَلی أعدائِهِم أجمَعین إلی یَوم الدّین.

سَمِعتُ أبا عَبدالله علیه السّلام یَقُول: فالـْیأخُذِ العَبد المُومِن مِن نـَفسِه بـِنـِفسِه بنده مومن از خودش برای خودش استفاده کند. بنده مومن از خودش بگیرد و برای خودش مصرف کند. از جان و پول و وقت و مهارت های مختلفش بگیرد، به سود خودش استفاده کند. آدم حسابی هر کاری که می کند همین کار است. مثلا فرض کنید ماه رجب در پیش است و هوا هم گرم است. یکی توانایی دارد و تمام ماه رجب را روزه می گیرد. اگر توانایی داشته باشد و مریض نشود و روزه بگیرد یعنی دارد از خودش برای خودش مصرف می کند. اگر خمسش را می پردازد یعنی دارد از خودش برای خودش مصرف می کند. اگر سحر بیدار می شود و از خوابش می گذرد یعنی از خودش برای خودش مصرف کرده. حال یکی تمام خودش را برای خودش مصرف می کند. این به ثمر می رسد. تمام اینها بعد مشخص می شود فالـْیأخُذِ العَبد المُومِن مِن نـَفسِه بـِنـِفسِه مِن دنیاهُ لِآخِرَتِه از دنیای خودش برای آخرتش. هر چه شما کار می کنید در حقیقت از دنیای خودتان برای آخرتتان صرف می کنید. عرض کرده بودم راحت ترینش که البته برای برخی راحت ترین است این است که انسان از پولش بگذرد. اگر به خوبی از پولش بگذرد راهش بسیار نزدیک می شود. شاید اصلا به مقصد برسد.

قرآن کریم حرف های ممتازی در این باره می فرماید. در آیه 265 سوره مبارکه بقره می فرماید: وَمَثـَلُ الذينَ يُنـْفِقونَ أَمْوالهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضات اللهِ ابتغاء یعنی طلب.مثل کسانی که اموال خودشان را برای به دست آوردن و طلب رضای خدا انفاق می کنند، وَتـَثبيتا ًمِنْ أنفـُسِهمْ این مطلب بسیار ممتازی است. ابتغائا و تثبیتا یعنی کسی که انفاق می کند، در جست و جو و طلب رضایت خدا، و در جست و جوی و طلب تثبیت. تثبیت چیست؟ یعنی آدمی که انفاق می کند، پایش قرص می شود و نمی لغزد. انفاق عاقبت به خیری می آورد. آدم دیگر در برابر گناهان نمی لرزد.

در آیه 271 سوره مبارکه بقره می فرماید: إِنْ تـُبْدوا الصَّدَقاتِ فـَنِعِمَّا هِيَ اگر صدقاتتان را آشکار کنید بسیار خوب است. در ادامه آیه می فرماید: وَإِنْ تـُخْفوها وَتؤْتوهَا الفـُقرَاءَ فـَهُوَ خَيْرٌ لـَكـُمْ اگر صدقه تان را پنهان کنید و بدهید، این بهتر است. اگر آشکارا صدقه دهید یک کار خیری است و اگر آن را پنهان کنید و به فقرا بدهید این برای شما بهتر است. در ادامه آیه می فرماید: وَيُكـَفـِّرُ عَنكـُمْ مِنْ سَيّئاتِكـُمْ گناهانتان را جبران می کند. دقت کنید یکی از چیزهایی که گناه را جبران می کند این است. خود انفاق گناه را جبران می کند. یک چیز دیگر هم در آن هست. فرمودند اگر کسی مشکل یک آدم درمانده ای را حل کند، این کار گناهان عظیم را از ریشه می کند. اگر پنهان صدقه دهید گناهانتان را جبران می کند و پاک می کند. اگر مشکل کسی را حل کنید، ریشه گناه را می کند. یک وقت کسی از بس در فشار و گرفتاری است، به خفقان رسیده. من می توانم یک گوشه ای از مشکلش را حل کنم. گفتند این کار ریشه گناهان بزرگ را می کند.

آیه دیگر که گفته اند در مورد امیرالمومنین (علیه السلام) است و اول ایشان اینگونه عمل کرده اند. هرکس اینگونه عمل کند پیرو ایشان خواهد بود. خب پیروی از ایشان بسیار ارزشمند است. اگر کسی اینگونه عمل کند مشخص می شود امامت امیرالمومنین را قبول کرده است. اگر کسی امامت امیرالمومنین را قبول کند، هرکجا که امامش برود به همانجا می رود. در آیه 274 سوره مبارکه بقره می فرماید: الـّذينَ يُنفِقونَ أمْوالهُمْ باللـّيْل وَالنـّهار سِرّا ًوَعَلانِيَة ًکسانی که اموال خود را شب و روز و پنهان و آشکار انفاق می کنند. در مورد صدقه پنهان روایات متعددی وجود دارد که می فرمایند تـُطفئُ غَضَبَ الرَّب صدقه پنهان آتش غضب الهی را فرو می نشاند و خاموش می کند. بسیار عظیم است. مثلا ممکن است شما یک دل را سوزانده باشی که این یک آتش می شود. صدقه پنهانی آتش غضب الهی را خاموش می کند. الـّذينَ يُنفِقونَ أمْوالهُمْ باللـّيْل وَالنـّهار سِرّا ًوَعَلانِيَة کسانی که اموال خود را شب و روز و پنهان و آشکار انفاق می کنند. در ادامه آیه می فرماید: فـَلـَهُمْ أجْرُهُمْ عِندَ رَبّهمْ اجر اینها نزد ربّ شان است.

در آیه 127 سوره مبارکه انعام می فرماید: لـَهُمْ دارُ السَّلام عِندَ رَبّهمْ اولا بهشت متعلق به اینهاست، ثانیا بهشت شان در جوار خداست. یعنی چه؟ از درک ما خارج است. همسایه خداست. این یک مطلب واقعی است. یعنی انسان واقعیت این همسایگی را می بیند. دست مرحمت خدا بالای سرش هست. یعنی چه؟ انسان آن دست مرحمت را حس می کند. حس چیست؟ این را برای فهمیدن عرض می کنم. مثلا الان شما گرمای اینجا را حس می کنید. اما آن حس اینگونه نیست. حس گرما ممکن است خیالی باشد. اما آن واقعی است. واقعا مرحمت و عنایت و احسان و توجه خدا را حس می کند. واژه حس و هر چیز دیگر که بگوییم برای بیان آن کوچک است. فـَلـَهُمْ أجْرُهُمْ عِندَ رَبّهمْ اجر اینها در بهشت نیست. بهشت که اجر آنهاست، نزد پروردگارشان است. مگر خدا جسمانی است؟ آنها چه چیز را متوجه می شوند؟ ما نمی دانیم. در ادامه آیه 274 سوره مبارکه بقره می فرماید: وَلا خَوْفٌ عَليْهمْ وَلا هُمْ يَحْزَنونَ کسانی که شب و روز، پنهان و آشکار انفاق می کنند، نه هیچ ترسی برای آنان هست و نه اندوهگین می شوند. هیچ کس از بخشی از کارهایشان خبردار نمی شود. معمولا آقایان کارهایی که انجام می دهند را در خانه به خانم شان می گویند. اما این کارها را نباید بگویید. مشکل یک نفر را حل کرده اید. خودش هم نفهمیده که هر وقت شما را نگاه کرد، خجالت بکشد. داستان حضرت حسین (علیه السلام) در خاطرتان هست. شخصی آمده بود. ایشان چهار هزار درهم را از بالای در به او داد. پرسیدند چرا شما پنهان شده اید؟ فرمود آخر او خجالت می کشد. من نخواستم این خجالت را در صورتش ببینم.

می فرماید اگر کسی نیاز داشت و از شما درخواست کرد و شما به او دادید، پول آبرویش را دادید. اگر  قبل از اینکه بگوید دادی و بعد او هم خبردار نشد، ارزشش بسیار بالاتر است.

این وَلا خَوْفٌ عَليْهمْ وَلا هُمْ يَحْزَنونَ مربوط به کیست؟ در آیه 62 سوره مبارکه یونس می فرماید: ألا إِنَّ أوْلياءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَليْهمْ وَلا هُمْ يَحْزَنونَ مربوط به اولیاء خداست.

می گویند امیر المومنین مقداری پول داشت و آن را خورد کرد و مقداری از آن را روز داد و مقداری را شب داد و مقداری را پنهان داد و مقداری را آشکار داد و این آیه نازل شد. هر کس روز و شب، پنهان و آشکار انفاق کند، فـَلـَهُمْ أجْرُهُمْ عِندَ رَبّهمْ اجر آنها طبقه اول بهشت نیست. پس کجاست؟ یک جایی از بهشت است که بعد از آن طبقه ای نیست.

این عبارت بسیار ممتاز است. فالـْیأخُذِ العَبد المُومِن مِن نـَفسِه بـِنـِفسِه مومن از خودش برای خودش مصرف می کند. آقا هرچه بیشتر مصرف کنی، آن دنیا ثروتمند تر خواهی بود. باز برایتان مثالی عرض کنم. می فرمایند کسی که تمام شب های جمعه را بخوابد، روز قیامت فقیر می آید. فقیر محشور می شود. هر کس شب های جمعه، تماما بخوابد فقیر محشور می شود. آقا از وقتت برای خودت مصرف کن. سوره صاد را در شب های جمعه می خوانند. در مفاتیح ثوابش را بخوانید. بسیار فوق العاده است. اگر می خواهید برای رفتگانتان چیزی بخوانید، یک سوره صاد بخوانید. اگر برای پدرتان یک سوره صاد بخوانید برای خودتان هم حساب می شود و ثواب و بهره به او هم می رسد و صله رحم هم محسوب می شود. یعنی چند کار انجام داده اید. اگر خدا مرحمت کند و آن ثواب ها شامل عمل پست بنده هم بشود، بسیار عالیست. مطالب فوق العاده ای برای این سوره گفته اند.

فالـْیأخُذِ العَبد المُومِن مِن نـَفسِه بـِنـِفسِه مِن دنیاهُ لِآخِرَتِه از دنیای خودش برای آخرتش مصرف کند. آقا اکثر شما جوانید. جوانی مثل برق می گذرد. در جوانی قبل از پیری و در زندگی قبل از مرگ یک حرفی می زنند که کمر شکن است. فوَالـّذی نفسُ مُحَمّدٍ بیَدِه قسم به کسی که جان من در دست اوست ما بَعدَ الدُّنیا مِن مُستعتبٍ  بعد از دنیا دیگر عذر خواهی وجود ندارد. آقا بعد از این دنیا دیگر عذر خواهی وجود ندارد. اگر انسان از لحظه مرگ تا ابد الآبدین هم مدام بگوید خدایا غلط کردم، یک قران نمی ارزد. اگر من به دنبال این هستم که خدا را به گونه ای از خودم راضی کنم در این دنیا می شود. آن دنیا دیگر نمی شود. این را فراموش نکنید. ما بَعدَ الدُّنیا مِن مُستعتبٍ دیگر نمی توان رضایت خدا را جلب کرد. خدایا اگر انسان همین یکی را باور کند، همین یکی را باور کند، باور کند که هیچ راه جبرانی نیست و باور کند که هیچ کس هم دلش به حالمان نمی سوزد، کافی است. پدرم وصیت کرده بود که ما برایشان بیست سال نماز قضا بدهیم. الان شاید آن مقداری که بنده داده ام بیست و هفت سال باشد اما خودم هنوز راضی نیستم. حالا چکار کردیم؟ ایشان گفته بود کتاب های مرا بفروشید و برایم نماز قضا بدهید. دو سال هم به خاطر بیماری روزه نگرفته بودند که گفته بودند دو سال هم روزه بدهید. یک مقدار هم نماز صبح جدا خواسته بودند. یک آقایی وصی ایشان بود. بعد از مدتی از من پرسید که شما به وصیتشان عمل می کنید؟ گفتم آقا شما وصی بودید. شما باید یک کاری بکنید. هیچ کس دلش به حال آدم نمی سوزد. اگر بچه های آدم خیلی بچه های خوبی باشند، اول سال یک سر می زنند و یک فاتحه می خوانند.

ما بَعدَ الدُّنیا مِن مُستعتبٍ  بعد از این دنیا هیچ معذرت خواهی وجود ندارد. همه کسانی که اینجا هستند باید حمد و سوره شان را نزد معلم خوانده باشند. آقا در طول زمان حمد و سوره آدم عیب می کند. یعنی چند سال به چند سال آدم باید برود و حمد و سوره اش را پیش معلم بخواند. آدم مسائل نمازش را فراموش می کند. مدام باید یادآوری کند. شما صاحب اختیار و آزادید. اما نه. انسان صاحب اختیار خودش نیست. همه شما باید بروید و حمد و سوره و ذکرتان را پیش یک معلمی بخوانید و تصحیح کنید. وضویتان را به معلم عرضه کنید. غسلتان را به معلم عرضه کنید. هر سال ماه رمضان در مسجد من می گفتم آقایان من هستم بیایید حمد و سوره هایتان را بخوانید و درست کنید. فقط یک نفر از بزرگسال ها آمد. گاهی هم جوان ها آمدند.

وَ ما بَعدَها مِن دار إلی الجَنـّة أو النـّار بعد از اینکه اینجا تمام شد یا بهشت است یا جهنم. هیچ فرض دیگری نداریم. معذرت خواهی نداریم. دیگر دنبال رضای خدا گشتن وجود ندارد. اینجا می شود اما آن دنیا نه. شما اگر مادرت را راضی کنی، خدا از شما راضی می شود. اینجا می شود اما آنجا نه.

می خواهیم به ادامه بحثی که هفته گذشته عرض کردم بپردازیم. وَ تـَخَلـّی مِنَ الهُموم إلا هَمّا ًواحدا أن فرَدَ به دلش از تمام غصه ها خالی شده و دیگر هیچ غصه ای در دلش نیست و فقط یک غصه دارد. راهش را عرض کردم. خَلـَعَ سَرابیلَ الشَّهَوات تمام لباس های شهوت را از تن به در آورده است. من هم می خواهم درآورم اما نمی شود. علمای اخلاق یک فرمایشی فرموده بودند که بسیار عظیم است. فرمودند اگر شما در دنیا مدام لذت می برید، مثلا همیشه غذای درجه یک می خورید، روی متکای پر غو می خوابید و لباس های درجه یک می پوشید، خب این دل جدا نمی شود. دل جدا نمی شود. من می خواهم همّ واحد داشته باشم. مگر شوخی است؟ مگر به حرف است؟ خلع سرابیل. تمام لباس های شهوت های مختلف را کنار گذاشته. داستان حضرت صادق (علیه السلام) در این رابطه هست. شخصی که از روسای صوفیه زمان بود به حضرت صادق (علیه السلام) رسید. امام لباس زیر را یک لباس سخت پوشیده بود و لباس رو را یک لباس مناسب تر پوشیده بودند. یعنی از لباسی که پوشیده بودند لذتی نمی بردند. اما آن شخص لباس رو را یک لباس سخت و لباس زیر را یک لباس لطیف پوشیده بود. حال اینکه چرا امام لباس رو را یک لباس خوب پوشیدند هم دلیل داشته. برای خودشان نپوشیده بودند. به خاطر خدا آن لباس سخت را در زیر پوشیده بودند. غذایشان چطور؟ آن هم به همین ترتیب. انواع لذت ها را قیچی کرده اند. شهرت را؟ آن را هم بریده اند. نمی گذارم هیچ راهی باز شود که مردم برایم کف بزنند یا صلوات بفرستند و تعریف و تمجید کنند. تمام انواع شهوات را بریده ام. اگر این گونه رفتار کنید و سال ها روی آن استقامت کنید، ممکن است دل کنده شود. محبت کمتر شود و بعد بتوانیم یک محبت بالاتری که بتواند بر تمام محبت ها غالب شود را وارد دل کنیم. حدیث دیگر که هفته پیش برایتان خواندم را در خاطر دارید؟ إذا عَلِمتُ أنَّ الغالِبَ عَلی عَبدی الإشتِغال بی زمانی که شما گرفتار لباست نیستی خب مشخص است که جای دیگری گرفتار هستی. یا این طرف گرفتار هستی و یا آن طرف. خاصیت این دل این است که به یک چیزی گرفتار می شود. اگر تو آن را از چیزهای پست جدا کردی به چیز دیگری گرفتار می شود. دل نمی تواند گرفتار نشود. خاصیت دل این است که چسبناک است. می چسبد. اگر شما آن را به غذا نچسباندی، به لباس و خانه و... نچسباندی به جای دیگری می چسبد. إذا عَلِمتُ أنَّ الغالِبَ عَلی عَبدی الإشتِغال بی اگر من دانستم که آنچه بر بنده ام غالب است، مشغولیت بر من است، آنگاه با او کارهایی انجام می دهم. نـَقـَلتُ شَهوَتـُهُ فی مَسئَلتی و مُناجاتی وقتی شهواتش را از همه جا برید، به دنبال شهوت خوردن و خوابیدن نیست، دنبال شهوت لباس نیست، بالاتر از همه به دنبال شهوت شهرت نیست. می کوشد، بشکند. خداوند می فرماید شهوتش را عوض می کنم و از اینجا به جای دیگر می برم.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای