در تکاپوی فهم قرآن (7)
در تکاپوی فهم قرآن (7)


بنابر آنچه گفتیم تنها آشنایی کامل  با ادب و لغت عرب و خصایص بلاغتی و فصاحتی آن کلید فهم قرآن نیست. البته لازم است اما کافی نیست. حضور در عصر نزول قرآن و در بدن پرده‌های قرون و اعصار لازم است اما گامی نیست که شناخت هوا و جو موجود در این کتاب آسمانی و به عبارت دیگر آشنایی با زبان آسمانیان دریافت اصطلاحات معمولی آشنایان با غیب، نیز لزوم قطعی دارد و بدون این معرفت امکان دست‌یافتن به حقایق شامخ قرآن وجود ندارد.

 

آنچه تا اینجا مطرح ساختیم موانع موجود در راه بود. اینک به بررسی عوامل کمک‌رسان برای فهم قرآن می‌پردازیم. قرآن کریم در مورد خویش در حدود پنجاه «نام» و «صفت» بکار می‌برد که به روشنی بینش آن را در مورد خودش نشان می‌دهد . دقت در این نامگذاری و توصیف ما را به حقایقی شگفت‌آور و جالب، در مسئله‌ی فهم قرآن راهنمایی می‌کند.

1-     در آیات زیادی ، قرآن کریم از خودش به عنوان «کتاب» نام می‌برد که نمونه‌هایی از آن را در زیر می‌بینیم:

 « و آنگاه که کتابی از جانب خدا به نزدشان آمد که تصدیق‌کننده حقایق همراه آنها بود . . . » بقره/90

«ما بر تو نازل ساختیم این کتاب را به حق تا در میان مردم حکم کنی . . .» نساء/105

« این کتابی است که ما بر شما نازل ساختیم پر از خیر پس از آن پیروی کنید . . . » انعام/ 155

« این کتابی است که بر تو نازل شده است تا مردم را بدان انذار کنی و . . . » اعراف/2

« بطور مسلم برای ایشان کتابی آوردیم که آن را براساس علم تفصیل داده‌ایم» اعراف/53

« و آن کسان که به این کتاب تمسک می‌ورزند و نماز را به پای می‌دارند، ما اجر پاکان را ضایع نخواهیم ساخت.» اعراف/170

 و « کتاب» در زبان عربی مصدر محسوب می‌شود و به معنای اسم مفعول بکار می‌رود. بنابراین معنای آن « مکتوب» یا نوشته‌شده می‌باشد. با دقت در آیات یادشده می‌بینیم قرآن خویش را یک مکتوب می‌داند و فعلا هیچ وجه افتراقی برای آن نسبت به سایر مکتوبات در این آیات وجود ندارد.

2- در آیات فراوانی ، کتاب آسمانی اسلام به خویش نام « قرآن » می‌دهد. نمونه‌هایی از آن را در زیر مشاهده خواهیم کرد.

« آن ایام، ماه رمضانی است که در آن قرآن برای هدایت مردم نزول یافته است... » بقره/185

« این قرآن بر من وحی شده است که با آن انذار کنم شما را و هر آن کس را که این کتاب بدو می‌رسد... »انعام/19

«قطعا این قرآن به استوارترین راهها هدایت می‌کند و به مؤمنانی که عمل صالح می‌کنند بشارت می‌دهد که برای شما اجری است عظیم» اسراء/9

« بگو اگر جن و انس گرد هم آیند تا مانند این قرآن را بیاورند نخواهند توانست» اسراء/88

و قرآن نیز بروزن فعلان با نظایری چون رجحان و کفران مصدر است(1) به معنای اسم مفعول یعنی : مقرو : خوانده شده(2) بنابراین کتاب آسمانی اسلام به نام قرآن اسم‌گذاری می‌شود زیرا کتابی است خواندنی همانطور که همه‌ی کتاب‌ها خوانده‌شدنی هستند. تا اینجا نتیجه می‌گیریم که کتاب آسمانی اسلام در «کتاب» بودن و در«خواندنی» بودن با سایر کتاب‌ها فرقی ندارد و این خود یک قدم بزرگ و یک عامل مهم در شناختنی بودن این کتاب خواهد بود.

3- از این دو نام یا دو صفت که بگذریم به مسئله‌ی جالب دیگری برخورد می‌کنیم و آن این است که در قرآن کریم بارها از زبانی که این کتاب بوسیله‌ی آن بیانات خویش را عرضه داشته سخن به میان می‌آید: «زبان عربی»

به چندنمونه از اینگونه آیات اشارت می‌کنیم:

« و ما آن را قرآنی عربی نازل ساختیم شاید شما آن را تعقل و فهم کنید.» یوسف/2

«و نیز  ما قرآن را به زبان عربی نازل ساختیم و در آن تهدیدات خویش را مکرر نمودیم شاید ایشان پیشه سازند.» طه/113

« و این چنین وحی فرستادیم به تو قرآنی عربی را تا بدان مردمان مکه و دیگران را انذار و اعلام خطر نمایی. . .» شوری/7

«ما می‌دانیم که اینان می‌گویند بشری قرآن را به پیامبر ما تعلیم می‌کند اما زبان و لغت کسی که چنین سخنی درباره‌اش گفته می‌شود غیر عربی است و این زبان عربی آشکار و روشن می‌باشد.» نحل/103

« این قرآن فرستاده‌شده پروردگار جهانیان است و روح امین آن را به قلب تو نازل می‌کند تا تو از انذارکنندگان باشی (و این کتاب) به زبان عربی آشکار می‌باشد.» شعراء/195

بنابراین قرآن به زبان عربی مبین و آشکار و روشن است و هیچگونه تعقید و پیچیدگی و گنگی ندارد که مانع فهم صحیح باشد. بر همین اساس است که قرآن خویش را « کتاب مبین» و «قرآن مبین» نام می‌نهد که دانستیم اولا کتابی است چون سایر کتب و ثانیا خوانده‌شدنی است و ثالثا زبان آن عربی آن هم عربی واضح و آشکاری می‌باشد.

« اگر این آیات کتاب و قرآنی مبین و آشکار است»حجر/1

« طس این آیات قرآن و کتابی مبین است» نحل/1

5- آنگاه که به وظایفی که قرآن در برابر مردم به عهده گرفته  و وظایفی که در مردم در برابر آن به عهده دارند بنگریم، روشنی‌های تازه‌ای بر مسائل مورد بحث پرتوافکن می‌شود.

« او(خداوند) کسی است که بر بنده‌اش آیاتی بین و آشکار نازل ساخته برای این که او(پیامبر) ایشان را از ظلمات به نور راهبری کند.»

«این وظیفتی آشکار برای قرآن است که مردم را از ظلمت جهل و شرک و فساد به سوی نور توحید و دانش و پاکی راهبری کند.» «آیا ممکن است چیزی که وظیفه‌ی نورافشانی دارد خود گنگ و مبهم و پیچیده و نامفهوم و بالاخره تاریک باشد؟»

1)     مفردات راغب اصفهانی، ماده‌ی قرء+ لسان‌العرب، ماده‌ی قرء + نهایةاللغة ، ماده‌ی قرء

2)     تفسیر المیزان2/12

 

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای