نماز ترازو است.ترازوی این است که امروز که من بهتر نماز خواندم معلوم می شود چشمم درست کار کرده. کج نرفته. زبانم حرف بیخود نزده. حرف مردم را نزده. نشان می دهد...
هر لحظه که شما در راه حق بودی، خدا کمک کرده. بدون کمک خدا که نمی شود. دست او پشت سر بوده شما روی پایت ایستاده ای...
می گویند آن زیادی هایی که شما نتوانستی تحصیل کنی، به آن درجه بالایی ها می دهند. می گویند آنها وارث بهشت می شوند.یک بخش هایی از بهشت را که زیاد مانده و اندازه من نبوده، به دیگران می دهند...
یک دوستی داشتیم. گفت روی سرم یک زخمی بود. روی فرق سرش. یک زخمی بود که دکتر گفته بود باید این را برداریم و آزمایش کنیم.اتفاقا یک روز منزل ما روضه بود. یک آقایی یک شعر خیلی نابی خواند. خیلی سوزناک بود. واقعا رفقا گریه کردند. ایشان هم گفت من هم همینطور و یک قطره از اشک را چکاند روی آن زخم. تمام شد...
هیچ چیز نیست مگر اینکه خزائن آن نزد ماست و ما آن را نازل می کنیم. همه این خزائن دست آن عبد مطلق است...
آدم در قیامت پنجاه هزار سال وقت دارد که حسرت بخورد. تو می توانستی ها. جوانی ات را به بازی گذراندی. چرا بازی کردی؟
یک پاکدامنی ریشه همه مقامات است. آن پاکدامنی قابل تحصیل است. ولو امامتش قابل تحصیل نیست، اما پاکدامنی قابل تحصیل است...
امام زمان چه احتیاجی به مکاسب خواندن ما دارد؟ به چه درد ایشان می خورد؟ وقتی این بتواند به صورت یک مساله بشود و به مردم برسد، تازه به درد امام زمان می خورد...
حتما تا می توانید مردم را دعا کنید. مردم کشورتان را. مردم عراق را. مردم لبنان را. شیعیان جهان. افغانستان. هزار بار دعایشان کنید. اصلا خودتان را دعا نکنید...
برای محرم از چشم تان مراقبت کنید. هرچه بیشتر. هرجایی غذا نخورید. جاهای بیرون که اصلا نمی دانید پولش از کجا جمع می شود را مراقبت کنید. بهره های محرم خیلی می تواند بزرگ باشد...
اگر از شما بپرسند چرا این را نگاه کردی، شما می گویی من خیلی خسته بودم. برای رفع خستگی نگاه کردم؟ اگر آدم بتواند یک چنین حرفی بزند، این جواب معقولی است. اگر نه لهو و لعب غیر حرام است...
اندکی از آنچه که ما می کنیم از طریق غریزه است. بیشترش از طریق معلم است. معلم یا پدر و مادر هستند، یا کوچه و بازار و مدرسه و معلم مدرسه و دبیرستان است. آدمیزاد معلم می خواهد.
در طول دوران زندگی در قفس کوشیده ایم و زنجیرها و بندهای دیگری را هم بر دست و پای خود بسته ایم.اگر آزاد بودیم بهره مان از امیرالمومنین بی نهایت بود...
اگر رضایت ایشان پشت سرش بود، من نتیجه اعمال خیرم را می دیدم. اما شما هردانه امر به معروفی که بکنید، می توانید رضایت ایشان را در حال و روحیه خودتان ببینید. اگر یک صبحی راه افتادید و برای کار امر به معروف رفتید، ظهر که برمی گردید، سبک تر و راحت تر هستید...
یکی از چیزهایی که فوق العاده توفیق آور است، و هم برای دنیای انسان توفیق می آورد و هم برای آخرت و هم باعث می شود که در درس موفق باشید و هم کار بهتری گیرتان بیاید و بتوانید خدمت بیشتری بکنید ...
از کجا شروع کنیم؟ ... ما باید از اینجا شروع کنیم. همه چیزهای معنوی را از اینجا باید شروع کرد. با ذکر گفتن نمی شودها...
فرموده بود من در ایوان حضرت عبدالعظیم علیه السلام ایستاده بودم.به آن ستون تکیه داده بودم که یک قدح شربت به لیمو برایم آوردندو گفتند این ازطرف حضرت صدیقه برای شما فرستاده شده است...
آن یهودی چهل سال است دست از این مغازه برنداشته. یهودی است. می گوید این مغازه تبرک است...