پاسخ به سوال در مورد مسائل اخلاقی
سوال:
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم. اینجانب با مادرم از کودکی خیلی مشکل داشتم و چون او نمیتوانست روح پیچیده مرا درک کند با عصبانیتهای پی در پی و حرفها آزار دهنده اش مرا سالها از خودش متنفر و دور کرد و چون هرگز از او و پدرم هیچ محبتی ندیدم و فقط خشم و محدودیت و تهدید و آزار به من رساندند با آنها بسیار بدرفتاری کرده ام. چه کار کنم آخر اصلا اصلا دوستشان نداشتم و همیشه از بچگی تنها زندگی کرده ام در خودم. لذا اصلا معنای « محبت» را نمیدانم و با همه مردم عالم سرد و خشن ام. آنها هم از من گریزان. با این وجود بسیار تلاش کردم تا رضای مادرم را بدست آورم اما او میداند که او را دوست ندارم و فقط زمانی از من راضی میشود که دوستش داشته باشم.منم نمیتونم. چه کار باید بکنم؟ هرچه با ادب و احترام با او حرف میزنم و اوامرش را اطاعت میکنم به چشمش نمیاید.

پاسخ:
حجت الاسلام و المسلمین جاودان فرمودند: سلام علیکم و رحمة الله ،از این ببعد آنچه به مادر خدمت می کنید برای رضای خدا باشد و خواهید دیدکه چقدر فرق می کند و رضای مادر هم بدست خواهد آمد. برای تنهایی خودتان هم کاری بکنید. تحصیل را ادامه بدهید مثلاً در جامعه الزهرا، قم نام بنویسید و غیرحضوری درس بخوانید آدم باید بهشت خودش راخودش بسازد و اغلب اوقات بلکه همیشه بهشت پیش ساخته وجه ندارد. دوستان خوب را می توان بدست آورد. اگر اخلاق آدم خوب باشد مردم جذب می شوند. حتی می توانید پدر و مادر را هم با خوبی های خالص خودتان عوض کنید. مهربان کنید. طرفدار خودتان بکنید. آدم همه کار میتواند بکند اما باید حوصله کند. پی گیری کند با یک روز و دو روز و ده روز خسته نشود. دنبال کند با پی گیری سرنوشت آدم عوض می شود.
ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای