سوال:
سلام حاج آقا خسته نباشید
بنده دختر خانم19 ساله هستم
حقیقت از سن 16 سالگی خواستگار داشتم و از همون سن هم به بلوغ عقلی و جنسی رسیده بودم و برای خودم ملاک و معیار داشتم
اما از همون سن پدرم همه ی خواستگارانم رو رد میکردند پشت تلفن بدون اینکه ببینند
حتی انسان های مومن و معتقد رو چون ما هم خانواده مومنی داریم
حالا که به این سن رسیدم بسیار از نظر جنسی و عاطفی تحت فشار هستم و ازدواج بر من واجب شده
اما پدرم تحت هییییچ عنوان راضی نمیشه و همممه رو رد کرده
حتی با خودشون مستقیم صحبت کردم اما راضی نمیشن که نمیشن
الان هم این اواخر یک خواستگار مومن داشتم واقعا با اعتقادات خوب که اون هم رد شد
اما این آقا پسر و خانوادشون هنوز منصرف نشدن و منتظرن پدرم راضی بشه
هر کی اومده جواب رد شنیده رفته پشت گوششم نگاه نکرده اما این مورد هنوز امیدوارن
حالا فهمیدم چون پدر اقا پسر برای پدرم حدیث خونده بوده که نباید این کار رو بکنی و ایمانش رو زیر سوال برده بوده حالا پدر منم کلا از دستشون عصبانیه
از طرف دیگه کلا بابام اعتقادش اینه و میگه ازدواج به درس لطمه میزنه باید تحصیلات رو تموم کنی اما مطمئن نیستم بعد تحصیلات هم اجازه بده اصلا احتمالا به همونی راضی بشه که خودش میخواد و من ازدواج خوبی نداشته باشم چون خیلی هم ناراحتم که موارد خیلی خوبی رو از دست دادم و رد کردند
حالا من چکار کنم بنظرتون
تو خونه ما پدر سالاری محضه و هیچ وقت به حرف گوش نمیدن
مامانم میگه سرکه بخور و سرکوب کن خودتو تا بعد
حالا من چکار کنم میترسم سنم بالا بره کلا دیگ خواستگار مومن نداشته باشم این آقا پسرهم که گفتم هنوز منصرف نشدند واقعا ایمانشون عالی بوده و من هم پسندیدم
آیا بنظرتون میشه کاری کرد؟من میترسم از پس قدرت شهوت برنیام.نکنه به گناه بیفتم
کمکم کنید