سوال:
سلام علیکم
بنده یک سالی هست که ازدواج کرده ام
خداوند به بنده لطف زیادی داشته اند و از نظر هوش، ادراک و تحلیل مسائل مختلف و استعداد تحصیلی خیلی زیادتر از لیاقتم متنعم شده ام و با وضعیت تحصیلی عالی در حال اتمام کارشناسی ارشد و ورود به دکترا هستم.
پس از ازدواج، من با ذوق و شوق مسائل پیچیده فلسفی و دینی رو با همسرم طرح میکردم و کم کم متوجه شدم که خانم بنده از نظر هوشی در سطح خوبی قرار ندارند و دودوتا چارتای منطقی رو هم متوجه نمیشوند به مرور زمان مطمئن شدم که ایشون حتی در بین اطرافیان خودشون هم سطح هوشی خیلی پایینی دارند و خیلی دیر متوجه مسائل میشوند.البته تاکید میکنم که ایشون خنگ، دیوانه یا چیز دیگر نیستند و فقط مسائل علمی را دیر متوجه میشوند. به قول علما عقل عملی ایشان بسیار فعال و در عقل نظری کمی مشکل دارند.
با توجه به مذهبی بودن هر دو خانواده و ازدواج سنتی این موضوعی نبود که من بتوانم در جلسات خواستگاری بفهم(البته شاید هم قصور کرده ام؛ الله اعلم)
اکنون احساس میکنم در حال دور شدن از همسرم هستم. البته باید تاکید کنم که حقیر علاقه بسیار شدیدی به ایشون دارم چون هم بسیار بسیار با ایمان هستند و هم با اخلاق و از نظر ظاهری، نسب خانوادگی(پدرشان جزء عرفای به نام قم هستند) و ... هم چیزی کم ندارند.
تحقیر ایشان که از سادات هم هستند حتی به فکر بنده هم خطور نمیکند ولی از تاثیرات ناخواسته این اختلاف در زندگی زناشویی ام هراس دارم
لطف کنید برای بنده و همسرم دعا کنید و یک راه حل کاربردی در اختیارم قرار دهید.