سوال:
سلام عليكم. اينجانب به دليل مشكلات زنان در همسرم،مدتي به دنبال معالجه بوديم تا اينكه يك روز توسط يكي از دوستان به منزل فردي به نام حاج آقا افتخاري ساكن يكي از شهركهاي اطراف قزوين رفتيم.اينجانب نيز بيشتر به دليل كنجكاوي به ان محل رفتم و با طعنه و كنايه با آقاي افتخاري صحبت كردم.ايشان نيز پس از صحبت با بنده و شنيدن مشكلاتم ،گفتند كه برايت دعا مي كنم.اين قضيه گذشت و پس چند ماه ،در عين ناباوري همسرم باردار شد.(به گفته پزشك همسرم اين بارداري در آن شرايط يعني معجزه)پس از متولد شدن فرزند دخترم و روند رو به رشد بسيار عالي وي پس از گذشت چند ماه از تولد وي،مشكلات عديده مالي و خانوادگي گريبانگير زندگي من و همسرم شد.به طوري كه در حال حاضر با بسياري از افراد خانواده و خويشاوندان كاملا قطع رابطه نموده ايم.مشكلات مالي نيز كه جاي خود دارد.يكي پس از ديگري اقساط بانكي عقب مي افتد و بدهي روي بدهي...هم اكنونفرزند دخترم 7 ماه دارد و در شرايط جسمي بسيار ايده الي قرار دارد.گفتني است همسرم بارها در زمان بارداري (قبل از 5 ماهگي بارداري) در شبهاييكه اينجانب در ماموريت كاري بودم دچار ترس در نيمه شبشده و از وجود اجنه در منزل خبر مي داد.حاج آقا اين را هم بگويم،يكي از مريدان آقاي افتخاري كه مرا نزد وي برده است،چند ماهيست كه به دلايل مختلف حد اقل هفته اي يك مرتبه به ديدن من مي آيد. حاج آقا من در خانواده اي مذهبي پرورش يافتم و دوران نوجواني و جواني بنده نيز در زير پرچم آقا اباعبدالله گذشته است.مدتي است كه نسبت به مسائل اعتقادي بالاخص نماز ،كاهل شده ام.به نوعي لجبازي مي كنم.حاج آقا شرمنده زن و بچم شده ام.ديگه نميدونم چيكار كنم.فقط به من بگيد اين چه طلسميه كه باعث شده زندگي من به بن بست بخوره.يا علي