افرادي كه گمان ميكنند در ميان كلام قرآن اختلافي وجود دارد با دقت و تدبر خواهند دانست که آنچه ممکن است به ظاهر اختلاف نمودار شود به یک انسجام و پیوستگی و یکسانی تبدیل میشود. آیات نازلشده در گذشته آیات بعد را تصدیق و تایید میکنند و هر دسته کمککار و شاهدصدق دستهی دیگر میگردد و این آیه وجهی از حقیقت و آیهی دیگر وجه دیگر آن است و در کنار هم نشان دهندهی کل حقیقت و حقیقت کل. این کار نشان میدهد که هیچگونه و هیچ نوع از اختلاف در میان آیات وجود ندارد نه مفاهیم باهم تناقض و اختلاف دارند و نه اینکه متانت و استحکام معنا و فصاحت و بلاغت لفظ آیات با یکدیگر تفاوتی را نشان میدهد. بنابراین براثر جمعبندی و در کنار هم قراردادن آیات و تدبر در آنها اختلاف ظاهری و به نظر آمده به کلی برطرف شده و به ما میفهماند که این کتاب ساختهی بشر نبود و نازلشدهی از جانب خداست.
اما اینکه چگونه عدم اختلاف و یکسانی و همشکلی نشانهی اصالت خدایی قرآن است طبق نظر پارهای از محققین قرآن بدو صورت قابل طرح میباشد:
الف- موجودات این جهان همه در حرکت بوده و راه تکامل میپیمایند ، این حرکت تدریجی است. وجود و اوصاف کمالی این موجودات همه در تغییر بوده و هر روز حرکتی داشته و به کمال نزدیک میشوند. این یک اصل است با توجه به این اصل اگر کسی در طول مدت کم یا بیشی کتابی بنویسد طبیعی خواهد بود که ابتدا و انتهایش باهم تفاوت داشته باشد. در آخر قلم روانتر شده و حرفها پختهتر ادا گردد و همچنین کتاب دوم عرضه و قلم و فکر بهتر یا حداقل متفاوت با اولی خواهد داشت.
اگر کاری انجام میگیرد در طول زمان و پختگی بیشتر متصدی آن بهتر انجام خواهد گرفت، تفکر و تحقیقات یک محقق و متفکر و فیلسوف در درازی سالها زیر و رو میشود و خود رفتهرفته پارهای از افکار گذشتهی خود را تخطئه میکند و فکر و تحقیق دیگری که صحیحتر میداند عرضه میدارد.
این جور تغییرات و این طرز تکاملها در زندگی بشری معمولی هست. در صورتیکه قرآن از این چنین تفاوتها و اختلافات برکنار بوده ، آیات ابتدای ظهور اسلام با آیات پایان عمر پیامبر از نظر قدرت فصاحت و بلاغت و پرباری مفاهیم و صحت و اتقان و استحکام مطالب فرق نمیکند و این با دقت و تدبر کاملا قابل لمس است.
اگر فرض کنیم که قرآن از طرف خود پیامبر یا افراد دیگری از بشر میباشد مسلما دچار اختلاف سطح و تعلیم و عرضه و برداشت در ابتدا و انتها و گوشه و کنار میشد. چون که شرایط زمان و مکان و حالات و حوادث بیرونی در روحیات افراد تاثیر بسزا دارد و هیچکس از این قانون مستثنی نیست حوادث انسان را شادمان یا غمگین ، ناامید یا امیدوار ،خشمگین یا خشنود و . . . . میکند و در هر حالتی انسان به گونهای که مینویسد فصاحت و بلاغت او تغییر میکند. عرضهی مطالب و اتقان و صحت آن در اختلاف حالات کاملا زیر و رو میشود و امکان ندارد کسی در تمام این حوادث و حالات سخنانش یکسان و یکشکل بوده باشد. اما قرآن کریم با این که در طول بیست و سه سال خردهخرده و در حالات بحرانی و سخت جنگ یا شادمانی و راحتی پیروزی و صلح نازل شده ، در گرسنگی و سختی معیشت اجتماعی و یا سیری ، در سفرها و در تبعید یا سکونت و حضور در وطن عرضه گشته و همهی اختلاف حالات ممکنه را دیده، اما هیچگونه انحطاط یا صعودی در مطالب نداشته و هیچ تغییر فکر نداده و همیشه به یک شکل حرف زده و تعلیم داده و موعظه کرده است و اینها همه نشانهی اصالت الهی آن است. با توجه به این عدم اختلاف در ظاهر و باطن و لفظ و معنای قرآن محتاج و نیازمند تدبر است.
بدین ترتیب مسئلهی تدبر و دقت و جمعبندی و فکر با یک مسئلهی قطعی قرآنی و به شهادت قرآن راهگشای فهم مطالب آن میباشد. قرآن کتابی خواندنی و فهمیدنی است البته از راه خاص آن. در اینجا با عرض تبریک این روز مبارک و خجسته به خوانندگانی که تا اینجا با لطف با نویسنده ناچیز این سطور همراهی کردند. ایشان را به خداوند میسپاریم و بحث در تکاپوی فهم قرآن را به پایان میبریم.