سير انحطاط دين در غرب6
سير انحطاط دين در غرب6

بازگشت بسوی دین

اکنون که از دو جنگ سهمناک جهانی، سالهائی است که دور شده ایم و ((تب تند)) دانشمندانی که کوس مطلقیت علم را بر بام جهان می کوفتند، بسردی گرائیده است و به دیگر بیان در نیمه دوم قرن بیستم که روح تحقیق بر اکثر محققین و دانشمندان جهان تسلط پیدا کرده است، فرار از معنویت و روحانیت کاهش یافته است و دینداری و پیروی از اخلاق در جهان پیشرفته دانش، ننگ و ارتجاع محسوب نمی شود و کسانی از برجسته ترین دانشمندان طبیعی و فیزیکی که در راس بزرگترین موسسات علمی جهان هستند بسوی مذهب گرایش پیدا کرده اند پیشرفت علم و پیدایش نظریه کوانتوم در فیزیک و بدنبال آن از بین رفتن عقیده جبر مکانیکی راه را بسوی مذهب و دین گشوده است بخصوص که اکتشافات روانشناسی ظهور و اثبات نظریه فطری بودن دین را نوید می دهد.

یک دانشمند غربی بنام ((که نه تن)) می نویسد ((تجزیه و تحلیل متخصصین طرز فکر اوائل قرن بیستم را واژگون کرده است اگر کشورهای پشت پرده آهنین را که در آنجا کمونیسم به آراء و سنن عهد ملکه ویکتوریا (قرن نوزدهم) ابدیت بخشیده کنار بگذاریم امروز دیگر این امر که از روی کتاب دعای مارکسیسم ثابت کنیم که دین فقط یک رویداد سطحی فرعی زتدگانی اقتصادی اجتماعی است یا بتبع دورکیم توجه کنیم که دین فقط نتیجه تسامی (تصاعد) روح اجتماعی است که ارتباط اجتماعات ابتدائی را تامین می کند یا بنا بر فلسفه تحقیقی (پوزیتیویسم- Pozitivisme) آنرا بعنوان اولین تلاش توجیه و تعلیل رویدادهای طبیعی در دوران قبل از استدلال منطقی بدانیم یا به پیروی از نظر رایناخ درباره مسیحیت آنرا واکنش اخلاقی بر ضد حیوانیت اجتماعات منحط بشماریم، مطرح نیست.

از حدود سال 1920یکی از فلاسفه آلمان بنام رودلف ات (Rudolf Otto)توانست ثابت کند که بموازات عناصر عقلی و اخلاقی، عناصر فطری یا وراء عقل نیز در حس دینی وجود دارد که مفید هیچگونه فایده اخلاقی نیست ات نتیجه میگیرد که مفهوم ((مقدس)) مقوله مستقلی است که از مفهوم دیگری نتیجه نشده است و نمی توان آنرا با هیچ یک از مفاهیم عقلی یا غیر آن یکی دانست))(197)  شاید نظریه این فیلسوف آلمانی اولین نمونه بازگشت دانش و علمی که از بی قیدی و خشکی خسته شده بود، بسوی روحانیت و معنویت می باشد بدنبال آنهم در گوشه و کنار نظریات منطقی مساعدی بچشم می خورد که در صفحات آینده به نظر خوانندگان خواهد رسید.

 

نظریۀ نوین در توجیه حسن دینی

 ((در قرن حاضر پیشرفت های علوم درباره تجربه دینی منجر به اکتشافاتی شده است که بسبب اهمیت آنها می توان هم اکنون درباره مسئله مورد بحث نتایج طراز اولی بدست آورد.

از طرفی تاریخ ادیان، باتکاء تعداد متنابه اسناد و مدارک جدیدی که توسط دانشمندان جامعه شناسی (Sociologie)و باستان شناسی (Archeologie)و مردم شناسی (Antropologie)جمع آوری شده است، حس دینی را به سبک تازه ای تجزیه و تحلیل می کند که با توجیهات سابق کاملا مغایر است (مثلا در جامعه شناسی اثبات شده است که برخی از امیال در کلیه افراد بشر در سرتاسر جهان مشترک است و این امیال بر خوی و رفتار آدمی تسلط دارند ((گوستاوراتز نهوفر))جامعه شناس اتریشی خاطر نشان می کند که محرک انسان در همه جا برخی امیال است که عبارتند از مظهر نیازمندی های اساسی طبع و خوی بشر این امیال عبارتند از1-میل جنسی2-میل حفظ بدن3- میل به پیشرفت خود یا حب ذات4-میل اجتماعی و یا علاقه به اجتماع5-میل به وجوی برترین یعنی علاقه به لایزال و مافوق طبیعت))(198)

از طرف دیگر روانشناسی بوسیله جستجو در روان ناخودآگاه بشر که توسط فروید شروع و بمدد آدلر (A.Adler) و یونگ (K.G.Jung)روانکاوان مشهور ادامه یافت در اعماق روح انسانی بعالم تازه ائی از قوای مستور و انحاء درک و معرفت وراء عقل رسیده است که ممکن است یکی از کلیدهای حل معمای حس دینی شود هرچند در این باره هنوز از اتفاق نظر دوریم معذلک هم اکنون جریان فکری وجود دارد که روزبروز تعداد متفکرین زیادتری از مکتب های گوناگون را بتعریفی که ذیلا بیان می شود، معتقد سازد:

((حس دینی یکی از عناصر اولیه ثابت و طبیعی روح انسانی است. اصلی ترین و ماهوی ترین قسمت آن بهیچ یک از رویدادهای دیگر قابل تبدیل نیست بلکه نحوۀ ادراک فطری وراء عقلی است که یکی از چشمه های آن از ژرفای روان ناخودآگاه فوران می کند و نسبت به مفاهیم زیبائی (مربوط بهنر) و نیکی (مربوط به اخلاق) و راستی (مربوط به علم)، مفهوم دینی یا بطور صحیح تر مفهوم مقدس (Sacpeu)مقوله چهارمی است که دارای همان اصالت و استقلال سه مفهوم دیگر است))(199)

سیر تکاملی که در عقاید و نظریات روانشناسان و روانکاوان پدیدار شد از فروید شروع می شود او بسبب کشف ((روان ناخودآگاه)) که از کشفیات مهم معاصر بشمار میرود میدان را برای طرح و بررسی عوامل وراء عقل بازگردانید ولی او با توجه افراطی بغریزه جنسی، از اعتراف به اصالت و استقلال حس دینی امتناع ورزید اما دو نفر همکار و شاگرد فروید یعنی آدلر و یونگ با تحقیقات خود نظریات افراطی فروید را رد کردند اولین بار آدلر اظهار کرد که روان ناخودآگاه تنها انبار و مخفی گاه غریزه طرد شده جنسی نیست بلکه غریزه دیگری بنام ((ارادۀ قدرت)) نیز بدان طرد میگردد و همان مبداء همه بیماریهای عصبی و روانی است ((سپس یونگ تحقیقات آدلر را ادامه داد و باین نتیجه رسید که روان ناخودآگاه تنها انبار و مخفی گاه غریزه طرد شده جنسی نیست بلکه این مرتبه از روح بشر از عناصر جبلی مشترک بین تمام افراد بشر نیز ترکیب شده است. بعبارت دیگر زیر مرتبۀ روان ناخودآگاه فردی که مولود تمایلات مطرود است. در هر فردی از افراد بشر یک روان ناخودآگاه اجتماعی وجود دارد و مبداء حس دینی بظن قوی در این روان ناخودآگاه اجتماعی قرار دارد.

یونگ پس از تجربه و تحلیل بسیار عمیق خوابهای بیماران خود، باین نتیجه رسیده است مثلا در موارد متعدد صور و علائم مرموزی در خواب دیده می شده که بهیچ روی قابل ارتباط با طرد تمایلات شخصی بیمار نبوده است این امر را فروید نیز متوجه شده بود ولی سبب آنرا تشکیل ((صور حاجب))میدانست که بعقیده وی عمل آن صور اغفال بازرسی شعور روی خصوصیات جنسی خواب است (باین معنی که روان ناخودآگاه برای اینکه تظاهرات جنسی اش مورد طرد قرار نگیرد آنرا بصورت پوشیده ای عرضه میداشته است) ولی یونگ ثابت کرد که خواب منحصراً ناشی از تمایلات مطرود جنسی نیست خاصه که محتوی این خوابها بهیچوجه با عالم مأنوس بیماران سنخیت نداشت در واقع صوری که بیماران در خواب میدیدند، تداعی صوریست که در حکایت و علائم رمزی ادیان گوناگون تاریخ بشر دیده می شود))(200)

فریدافوردهایم در کتاب ((مقدمه بر روانشناسی یونگ)) نظر این روانکاو و روانشناس بزرگ قرن معاصر(1961-1875) را در مورد حس دینی چنین توضیح می دهد ((مطالعه سنخ های باستانی ناخودآگاه قومی یونگ را به برخی نتایج جالب و سودمندی رهنمون گردید که یکی از مهمترین آنها چیزی است که وی ((یک کنش دینی طبیعی))نام می نهد و هر انسانی را دارای آن می داند به عقیدۀ یونگ سلامت و ثبات روح انسان به همان اندازه به تظاهر و بیان صحیح این کنش نیاز دارد، که به تظاهر غرایز خود مربوط میباشد.

این عقیده درست، مخالف با آن عقیده ایست که مذهب را همچون اشتباه ادراکی، فراری از واقعیت و یا همانند ضعفی کودکانه مینگرد اینگونه  گرایش به ناچیز شمردن عامل مذهب اگر هم اکنون آگاهانه نباشد ولی آنچنان گسترش یافته است که ما تقریباً سهم با اهمیت مذهب و آئین را در تاریخ انسانی، در هیجانات شدیدی که از آن برانگیخته شده و در نیروی عظیمی که از آن در آثار هنری، خلق بناهای زیبا، تعلم و تعلیم و مراقبت از ضعیف و بیمار و مستمند جریان داشته است از دیده دور داشته ایم))(201)

یونگ معتقد است ((از طریق مطالعه سنخ های باستانی ((ناخودآگاه قومی))درمی یابیم که انسان دارای ((یک کنش مذهبی))است و این کنش با همان نیرومندی دروی مؤثر است که غرایز جنسیت و خاشگری انسان بدوی با تظاهرات این کنش آنچنان مشغول خاطر بود که با کاشتن زمین، شکار، ماهیگیری و ارضا نیازهای اساسی خویش.

برغم گرایش و طرز تلقی جدید که مبتنی بر طرد و انکار دین است، مردان و زنان کنونی همان اندازه فطرۀ مذهبی هستند که در گذشته بودند بنابراین قسمت بسیاری از نیروئی که در گذشته در مراسم، تشریفات و آداب مذهبی جریان می یافت اینک در معتقدات سیاسی تجلی می یابد و یا در آئین های غریب و خاص به هدر میرود یا اینکه به چیزی غیر مربوط به موضوع ظاهری مذهب، چون تعاقب مجدانه علم و دانش مرتبط میگردد))(202)

 

اعتقاد بخدای یکتا

فلسفه پوزیتیویسم کنت و ماتریالیسم دیالکتیک مارکس و پیروانش اظهار می نمود که نظریۀ انسان در طول تاریخ حیات بشریت، درباره دین و خدا روبه تکامل بوده است یعنی در مرحله اول بشر اعتقاد به ارواح فراوان داشته و سپس خدایان متعددی جایگیر آنها شده اند بعد از آن به تثلیث یا سه خدائی و ثنویت یا دو خدائی و سپس در مراحل تکامل خود به یکتاپرستی و توحید گرائید، و ناگزیر در دنباله سیر تکاملی خود به سوی نفی مطلق ربوبیت و خدائی راه می پیماید اما این استنتاجات غیر عملی که معلول پیش داوری ها و تحقیقات سطحی و ناقص صاحبان آن بود، با تحقیقات و مطالعات جدید و عمیق تر باستان شناسی و مردم شناسی مطرود میگردد و بتدریج دانشمندان علم الادیان از این نظرات دوری می کنند اگرچه همه به یک راه نمی روند و برخی از آنها به توتمیسم و آنی میسم(203)  می گرایند.

در قرن حاضر ((مفهوم یک وجود متعال یا خدای بزرگ آسمانی و نخستین، یکی از کشفیات خیال انگیز و نگران کننده مردم شناسی جدید است در ادیان قدیم ترین قبایل ((استرالیا))و ((پلی نزی))و ((آفریقا))آثار پرستش خدای بزرگ را یافته اند حتی بسبب فروانی مبانی مشهود علمی متوافق در این زمینه، یکی از مردم شناسان اطریشی بنام ویلهم اسمیت معتقد است که مبداء تمام ادیان یک نوع یکتاپرستی نخستین یا توحید اوایل است))(204)

اندریولانگ دانشمند علم الادیان اولین محققی است که از جان گرایی یا آنی میسم برای تبیین ادیان اولیه انتقاد کرد او در کتاب خود بنام ((ساختمان ادیان)) این چنین اظهار نظر می کند: که ((انجام مراسم ابتدائی بخاطر ارواح نیست بلکه برای خدای متعال است که در آسمان جای دارد و ناظر رفتار و اخلاق و اعمال انسان است و مورد پرستش کلیه اقوام و ملل ابتدائی و عالی می باشد. واحد پرستی اساس دین را تشکیل می دهد)) .

دانشمند دیگر علم الادیان موسوم به ((سدربلوم)) در کتاب ((اساس ایمان بخدا)) از نظریه خدای واحد جانبداری می کند او می گوید: ((خدای متعال خالق و موسس امور اجتماعی و دینی است))

پتازنی دانشمند بزرگ ایتالیائی از این دسته دانشمندان است او معتقد است: (( عقیده بخدای واحد بصیر و علیم بسیار ابتدائی است))(205)

((لیوپولد فون شرودر))استاد دانشگاه فینا در تحقیقاتی که دربارۀ قبایل ((هند و اروپائی)) کرده است عقیده و فکر وجود یک ((خدای بزرگ)) را در نزد این قبایل آریائی یافته است.

و همچنین دکتر کروبر در بحث هائی که دربارۀ قبایل کالیفرنیائی اثبات می کند: این قبایل که جزء قدیمی ترین قبایل امریکای شمالی هستند بطور آشکار در عقایدشان وجود ((خدای خیر و بزرگ)) دیده می شود.

شمت دانشمند نژاد شناس اثبات کرده است که قبایل ((اقزام)) افریقائی که قدیم ترین نژادهای بشری هستند به ((خدای بزرگ)) ایمان دارند. همچنین در میان بیشتر قبایل ((زنگی)) وعدۀ کثیری از قبایل جنوب شرقی استرالیا و قبایل امریکای شمالی توحید و یکتاپرستی بچشم می خورد و او معتقد است که قبایل دیگر در مراحل اولیه به خدای واحد گرایش داشته اند ولی در اثر تغییرات و تحولات به فساد در عقیده دینی خود گرفتار شده و به خدایان متعدد میل کرده اند.

ارنست رونان فیلسوف دانشمند فرانسوی و متخصص زبانهای سامی در کتاب ((تاریخ عمومی،روش تطبیق زبانهای سامی)) اقوام سامی (یعنی آرامیان سریانیان، قبطیان، آشوریان و کلدانیان و غیره) را یکتاپرست بشمار می آورد و معتقد است که وجود کلمه اصلی((ایل)) گواهی براین ادعا می باشد او اظهار می کند که تمام شعب مختلف اقوام سامی خدای واحدی بنام ((ایل)) را پرستش می کرده اند و همین نام است که در لهجه های مختلف سامیان به ((یهو)) و ((یهوه)) و ((الوهیم)) در میان عبریان، و ((اللات)) و ((الله)) و ((اله)) نزد عربان تحریف و تبدیل شده است(206)

دانشمند انگلیسی هـ . گلاسناپ (H.glasenapp)در کتاب ((پنج دین بزرگ دنیا)) طبع 1945 پاریس می نویسد ((تمام اقوام و قبایل بدوی بطور غریزی بوجود فرمانروائی ازلی معتقد بوده اند.))(207)

یک محققق هندی موسوم به رام موهان روی (Ram Mohn Roy)معتقد است که ((خدایان ودائی مظاهر تمثیلی خدائی یگانه اند))(208)

کریشنان فیلسوف و دانشمند بزرگ هندی از کتاب ((ریگ ودا)) –که مجموعه ائی از سرودها و اشعار مذهبی در ده جلد است و قدمت آن به قرن هشتم قبل از میلاد میرسد- نقل می کند ((حقیقت یکیست و دانشمندان بآن نامهای گوناگون می دهند مانند اگنی، یم، ماتریشون))

((روحانیون و شاعران حقیقت مکتوم را که واحد است در عبارات خود متعدد می سازند))

در ((اوپنی شادها)) –که قدمت آن تا قرن سوم قبل از میلاد می رسد- نیز همین عقیده بنظر می رسد ((نور حق مطلق بواسطه عبور از واسطه های ناسازگار فطرت بشری منکسر می شود. کلیه نیروهای زنده که انسان ها بنام خدایان پرستش می کنند در وجود بیکران برهمن هستند آنهم نه بصفت موجودات مستقل ردیف هم بلکه هر یک منعکسی از کل، پس الهه های متعدد ظهورات یک ذات بیکرانند))(209)

بالاخره ((پل ردین)) درکتابش موسوم به ((انسان اولیه همانند یک فیلسوف)) اظهار می دارد: ((در قبیله کاگابا (Kagaba)در آمریکای جنوبی و قبیله آمازولو (Amazulu)ساکن افریقای جنوبی فقط یک خدا وجود دارد))(210)  حتی بعضی از محققین تاریخ ادیان دین ثنوی و دوگانه پرستی مشهور زرتشتی را دارای اصل و ریشۀ توحیدی دانسته و ثنویت آن را بجهت از دست رفتن متون اصیل مذهبی و تحریفاتی که در طول زمان در آن صورت گرفته می دانند مثلا ((جان ناس))دانشمند امریکائی تاریخ ادیان می نویسد((بنابرآنچه در اعتقادات رسمی کتاب اوستا مسطور است اهورامزدا مانند خدای متعال و برتر از همگان مورد پرستش می باشد- وی دارای ذاتی متعال و وجودی بی شبه و همال است و مقام روحانیت و لطف او بالاتر از آنست که بتوان برای او تصویری یا تندیسی از چوب و فلز بسازند ولی این نظریه توحید خالص بعدها تجزیه و انقسام پذیرفت. عبادات خرافی و مناسک قدیمه آریانهای باستانی که زردشت حرام دانسته آن را دشمن داشت اندک اندک بدرون دین او راه یافت و در پیرامون وحدت اهورامزدا الهۀ دیگر دارای صور گوناگون که همه بنوبت خود دارای توانائی و نیروی فوق الطبیعه بودند بظهور رسیدند))(211)

اسلام، پایان راه !

دکتر کارل در کتاب پر ارزش ((انسان موجود ناشناخته)) می نویسد ((اگر تمدن علمی راهی را که از آغاز دورۀ رنسانس در پیش گرفته است ترک بگوید و به مشاهده واقع اکتفا کند حوادث شگفتی پیش خواهد آمد آنوقت ماده اولویت خود را از دست خواهد داد و مطالعه مسائل اخلاقی و جمالی و مذهبی نیز مانند ریاضی و فیزیک و شیمی ضرورت پیدا خواهد کرد))(212)  البته چنانچه در صفحات گذشته اشاره شد این ضرورت حیاتی که در کلمات این دانشمند بازگو شده است کم و بیش در میان دانشمندان متخصص در علوم مختلف بالخصوص علوم طبیعی و فیزیکی بعنوان گرایشی بسوی معنویت و دین و خستگی و دلزدگی از مادیت و علوم خشک و بیروح مربوط به آن دیده می شود آقای دکتر نصر در تحت عنوان ((دین در جهان معاصر)) چنین می نویسد ((... خوشبختانه آشنائی مغرب زمین با ادیان شرقی در این قرن جنبۀ اصیلتری نیز بخود گرفته است ... )) شخصی که برای بار اول باب حکمت الهی و عرفان را بسوی مغرب زمین باز کرد و پس از قرنها فراموشی این مطالب، بار دیگر حکمت خالده را چنانکه در ادیان شرقی هنوز بجا مانده است، در غرب شناسانید رنه گنون (Reneguenon)است که در اثر تماس مستقیم با آئین هندو و سپس اسلام توانست به منابع اصیل این ادیان دسترسی یابد و پایان عمر خود را نیز در قاهره گذرانید و یک مسلمان از جهان رخت بربست او از یک سو در کتب متعدد خود به شناساندن حکمت و عرفان که تمدن جدید از آن کاملا بی خبر است پرداخت و از سوی دیگر در کتبی مانند ((شرق و غرب)) و ((بحران در دنیای متجدد)) و حکومت کمیت و علائم زمانه به انتقاد شدید از مبانی و ارکان تمدن جدید و فلسفه ((لاادری)) آن مبادرت ورزید او مجله ای آغاز کرد به نام ((مطالعات دینی)) که هنوز هفده سال پس از وفات او ادامه دارد. بدنبال او متفکران و نویسندگان بنام دیگری به شناساندن تفکر دینی اصیل شرق و کوشش احیای دینی در غرب با استفاده از منابع حکمت و عرفان شرقی پرداختند در این زمره مهمترین آنان ((فرید هوف شوران)) است که کتب متعددی درباره ادیان تطبیقی و عرفان و تصوف نگاشته است و صاحب بهترین کتاب درباره شناساندن اسلام به غربیان به نام ((تفهم حقایق اسلام)) می باشد، با وجود اینکه چند سالی بیش از انتشار آن نمی گذرد اثر عمیقی در خواص متفکران غربی داشته است هم زمان با او ((تیتوس بورکهات)) آثار مهمی دربارۀ عرفان اسلامی و نیز هنر و صنایع شرقی و بخصوص اسلامی نگاشته است ... در سلک این نوع نویسندگان می توان همچنین ((ماکوپالیس)) و ((مارتین لینکس)) و عده ای دیگر را نام برد که همگی سعی میکنند در جهانی که تسلیم سیر مادیات شده است پیام جاویدان حکمت و عرفان را با اتکای به ادیان زندۀ مشرق زمین احیا کنند نفوذ آنان در محافلی معدود لکن پر اهمیت، بس عمیق و مؤثر بوده است. در محافل رسمی علمی و دانشگاهی نیز جریان مطالعه ادیان در صد سال اخیر فرق فاحش کرده است مخصوصاً در ممالک انگلوساگسن قریب صد سال پیش دانشمند زبان شناس و مورخ آلمانی ماکس مولر پایه تاریخ ادیان را بصورت علمی جدید بیان کرد و معتقد بود باید دین را بصورت علمی یعنی بدون توجه به عقیده و ایمان بررسی کرد ... مدتها این طرز تفکر حکمفرمائی داشت و غریبان نه تنها دین و مخصوصاً ادیان شرقی را اصیل نمی دانستند و منشأ آسمانی برای آن قائل نبودند بلکه اصلاً حقی برای پیروان خود این ادیان در بیان اعتقاداتشان قائل نبودند چنانکه در برخی مبتذلات که برخی شرقشناسان درباره اسلام نوشته اند مشاهده می شود برای آنان مطالعه دین بابلی و آسوری و اسلام و هندو یکی بود از آنجا که حیات و اهمیت زنده برای دین قائل نبودند این نظریه هنوز هم در برخی ممالک اروپای شمالی دیده می شود لکن در عرض ربع قرن اخیر بتدریج در دانشگاههای امریکا و انگلیس تغییر کرده است اکنون برای ادیان شرقی اصالتی قائل شده و نظر پیروان ادیان دیگر را در بیان اعتقادات خود، با نهایت اهمیت تلقی می کند(213) تأسیس مراکز تحقیقات در ادیان جهانی در آمریکا که همگی در جستجوی مبادله نظر بین نمایندگان ادیان مختلف و تدریس دربارۀ ادیان غیرمسیحی و یهودی از طریق دانشمندان خود آن ادیان است، حاکی از این تحول عمیق در مطالعۀ ادیان در دانشگاههاست وانگهی توجه دانشجویان به مطالعات دینی بطور کلی و ادیان شرقی بالاخص آن چنان از یاد رفته است که شاید این موضوع از علوم طبیعی و ریاضی نیز بیشتر داوطلب داشته باشد انحطاط فکری و معنوی و فرو ریختن سازمان و بنیاد اخلاقی و اجتماعی مغرب زمین آنچنان سریع است که در نتیجۀ خلاء عمیقی در حیات معنوی جوانان بوجود آمده است و بسیاری از آنان به جستجوی حقیقت ادیان شرقی و حتی پیوستن به سلک پیروان این ادیان پرداخته اند و در دانشگاهها نیز علاقۀ به ادیان صد چندان شده است نکته قابل توجه در این بین پشتیبانی اکثر دانشمندان علوم طبیعی مخصوصا فیزیکدانان از این نهضت است. هنگامیکه مرکز تحقیق در ادیان جهانی در دانشگاه هاروارد آمریکا که اولین مرکز از نوع خود در آمریکتست، تاسیس شد قویترین پشتیبانان آن فیزیکدانان و سایر دانشمندان طبیعی دانشگاه هاروارد بودند که چند تن از آنها برندگان جایزه نوبلند(214) نمونه بارزی از توجه جهان دانش و علم به ادیان مخصوصاً اسلام، مطالعات عمیق اسلامی در دانشکده تحقیقات و مطالعات عالی دانشگاه مک گیل است که در شهر مونترال در ایالت کبک از کشور کانادا قرار دارد این مؤسسه علاوه بر توجه به تاریخ سیاسی و ادبی جهان اسلامی به جنبه فکری و دینی تمدن اسلام نیز عطف نظر کرده است و دانشجویان این مؤسسه علمی موظفند که در موضوعات مختلف ((تاریخ اسلام)) و ((سازمانها و تشکیلات اسلامی)) و ((فلسفه و کلام و تصوف در اسلام)) و ((اسلام در حال حاضر در کشورهای اسلامی)) به بحث و تحقیق بپردازند و از طرفی اساتید این دانشکده همت بر نشر و ترجمه یک سلسله از آثار فلسفی دانشمندان اسلامی ایران گماشته اند و شرح منظومه حاج ملا هادی سبزواری فیلسوف ایرانی قرن گذشته در جزو این رشته از نشریات از طبع خارج شده و ترجمه آنهم شاید تاکنون در کانادا بچاپ رسیده باشد جلد دوم و سوم و چهارم این سلسله یعنی کتاب شرح منظومه منطق سبزواری و شوارق لاهیجی و بیان الحق لوکری و چند متن فارسی فلسفی در این نشریات دیده می شود(215) و در سال 1347 شعبه ای از این مؤسسه در تهران افتتاح شده و بکار پرداخت. این گرایش عمیق که از سرچشمه های فکری و علمی جهان کنونی یعنی بزرگترین مراکز علمی و دانشگاهها و افراد برجستۀ آن، بسوی ادیان . مذاهب دیده می شود نمودار کننده خواست طبیعی و فطری انسانی می باشد که پس از رهائی از بند تعصب و جمود مادیگری، بخوبی بارز و آشکار شده است.

صرفنظر از دانشمندان هنوز توده های مردم در غرب، بواسطه بی خبری فراوانی که از متابعت غرایز و پرداختن هرچه بیشتر به خوشیها و لذات مادی برایشان حاصل شده و نیز بعلت از دست رفتن وقت تفکر و بخود پرداختن از متابعت خواص و متفکران روشن بین خودشان بدور هستند ولی همچنانکه پس از فرار دانشمندان از دین (مسیحیت) در قرون گذشته مردمان عادی پس از گذشتن سالیانی نسبتا دراز براه آنها رفتند بالخصوص با خستگی و دل زدگی قهری و حتمی که از شهوتپرستی و بی بندوباری پیش می آید بیک گرایش عمومی و جهانی بسوی مذهب می توان امید داشت و گرایش های مصنوعی به احزاب و سیستم های فکری و فلسفی که جانشین پرداختن بدین شده است بزودی با اثبات عدم لیاقت خود کنار رفته و آفتاب حقیقت در افق درخشیدن خواهد گرفت و سرشت مذهبی بشر او را بسوی یک دین معقول و اشباع کننده خواهد کشانید.

ما پس از بررسی تحقیقی در جمیع ادیان و مذاهب شرقی(216) و غربی (که مهمترین آنها یعنی دین یهود و مسیحیت چنانکه گذشت اصالت خود را از دست داده اند) مییابیم که ارضا کننده این انگیزه فطری و همگانی غیر از دین اصیل الهی اسلام، چیز دیگری نیست و تنها این دین است که با حفظ اصالت و خلوص خود می تواند رهبری فکری و عملی آینده بشریت را بعهده بگیرد ویژگی هائی که اسلام داراست –یعنی تحریف نشدن متون مذهبی و تبلیغ کردن یک دین معقول و همه جانبه در پرتو عقیده توحید- او را قادر می سازد جهان را در زیر پرچم خود به آینده ای نویدبخش رهبری کند قرآن کریم کتاب آسمانی اسلام هم، پیروزی آن را بر همه ادیان و جهانگیر شدنش را تضمین کرده است(217)

دین علم و خرد

سر پذیرفته شدن اسلام در مجامع علمی و پیشرفت کنونی آن در میان دانشمندان، پیوند جاودانه آن با دانش و خرد می باشد متون دینی اسلام بویژه اصیل ترین و معتبرترین آنها قران کریم، بستگی این آئین مقدس را با علم و عقل پایه ریزی و تأیید می نماید.

در قران کریم تنها از کلمه عقل و مشتقات آن در حدود 50 بار نام برده می شود. از نظر قران، آفرینش آسمانها و زمین،گردش شب و روز، حرکت کشتی ها در دریا، بارانی که بر زمین می بارد و بدان حیات تازه می بخشد، جنبش حیوانات، وزش بادها و حرکت ابرها، همه و همه نشانه هائی هستند افرادی را که عقل خود را بکار می اندازند، بسوی خداوند راهبری می کند(218)

قران از زبان تبهکارانی که به عذاب اخروی گرفتارند بازگو می کند: که ما اگر حقیقت را می شنیدیم و تعقل می کردیم بدین رنج و درد مبتلا نشده بودیم(219)  و دگرباره می گوید: خداوند پلیدی را برای کسانی قرار میدهد که تعقل نمی کنند(220)  از علم هم در کتاب آسمانی ما متجاوز از سیصد بار گفتگو میشود و چنان دانش و علم از نظر و دید قران ارزشمند است که در اولین آیاتی که بر رسول اکرم نازل شده است امر بخواندن و صحبت از تعلیم و قلم می شود. گوئی تعلیم و خواندن در دید قرآن از بزرگترین نعمت های الهی است که در هنگام یادآوری آن در آیات مزبور پروردگار متعال به ((کریم ترین کریمان)) توصیف میشود ترجمه آیات بدینسان است:

((بخوان بنام پروردگارت که آفرید* انسان را از علق آفرید* بخوان و پروردگار تو کریم ترین کریمانست آن پروردگاری که تعلیم داد نوشتن را بقلم* خدائیکه به انسان آنچه را نمیدانست آموخت))(221)

اما روایات اسلامی عقل را در عرض انبیاء حجت الهی ما بین خداوند و بندگانش قرار داده و آنرا محبوب ترین مخلوق خدا و وسیله امتیاز انسان از سایر حیوانات و علت ثمر بخش شدن عبارت و مدار کیفر و پاداش می داند(222)  و آن مقدار مفاهیم عالیه و ستایش در روایات معتبر اسلامی وجود دارد که انسان احساس می کند در هیچ مکتب و آئینی باین اندازه از عقل تجلیل نشده است روایاتی نیز که در فضیلت علم و دانشمند و عالم یا تحصیل دانش وجود دارد صفحات فراوانی از کتب روایتی اسلام را در بر میگیرد(223)

پیوند اسلام با عقل، پیوندی اصولی و اساسی بوده و در هیچ یک از مراحل قطع نمی گردد اولین قدم، برای پذیرش دین یا اصول عقاید، سراسر عقلانی و مقرون با یقین و روشنائی میباشد و بهیچ وجه پیروی از محیط یا تقلید از دیگران در زمینه عقاید اسلامی پذیرفته نمی باشد و ارزش و قدری ندارد.

و خلاصه اینکه ((تمام فقها و متکلمین اسلامی در این اصل اتفاق نظر دارند که کلیات اصول عقاید بایستی به استدلال عقلی مستند بوده باشد))(224)  البته این اصل مسلم است که چون افراد از نظر نیرو و فعالیت ذهنی مختلف بوده و در افق های متفاوتی قرار دارند از هر فردی باندازه نیرو و توان عقلانی و علمی او در این زمینه انتظار می رود و حدود فکری و قدرت ذهنی هرکس، در وظیفه وی نسبت به مستند بودن عقایدش ملاحظه می شود عقل صرفنظر از اینکه ماخذ و پایگاه عقاید اسلامی شمرده شده است یکی از مدارک چهارگانه حقوق اسلامی نیز می باشد و در کنار کتاب و سنت قرار گرفته است و بعبارت دیگر ((عقل یا دلائل عقلی منبع چهارم حقوق است))(225)

معقول بودن احکام اسلامی چنان محرز و مسلم است که در میان دانشمندان مشهور است که ((کلما حکم به الشرع، حکم به العقل و کلما حکم به العقل، حکم به الشرع)) ببیان دیگر هیچگاه بین یکی از احکام اسلامی و یک حکم مسلم عقلی مخالفت و تباینی بوجود نمی آید و هیچ یک از مدارک معتبر اسلامی با عقل سالم که از بند شهوات رسته است، معارض و مخالف نمی تواند بود. بلی! ممکن است در پاره ای از موارد و احکام معدودی، عقل سکوت کرده و حکمی ننماید البته با توجه به محدودیت معلومات بشری که بطور طبیعی و مسلم، محدودیت دامنه فعالیت قوای عقلی را بدنبال دارد سکوت عقل را اگر با دیده انصاف بنگریم بعنوان مخالفت نمی توان تلقی نمود. ارزش فوق العاده ای که اسلام برای علم و دانش، تعقل و تفکر، قائل بوده و هست باعث شد، پس از اینکه سرزمین های مرکزی جهان مسکون را در ابتدای ظهور خویش، بچنگ آورد و باین وسیله با مراکز مهم تمدنهای قبلی آسیا و دریای مدیترانه تماس مستقیم حاصل کرد، بتواند همه دانشهای آنان را بمیراث برد و بزودی تمدنی شکوفان و بارور ایجاد نماید.

در همان قرن اول هجری ((اسکندریه، انطاکیه، رها، نصیبین، حران، جندی شاپور و بقیه مراکز مهم تمدنهای مدیترانه و خاورمیانه در قلمرو اسلام درآمد و باین نحو زمینه از برای نشو و توسعۀ علوم اوائل در تمدن اسلامی فراهم گردید))(226) این زمینه علمی با موقعیت مناسبی که در اجتماع اسلامی بدست آورد، باعث شد که بزودی علم و دانش به رشد و توسعه شگفتی نایل آید و تمدنی بزرگ در سایه دین معقول و همه جانبه اسلام ایجاد گردد و برخلاف مسیحیت که پس از پذیرفتن پاره ای از آراء علمی یونان، تنها به بحث و موشکافی درباره آنها بسنده کرد و در نتیجه علم و دانش از زایش و پیشرفت بازماند، مسلمانان علاوه بر وظیفه حفظ و تحویل دادن دانش به آیندگان به پربار کردن کاروان علم نیز بپردازند و بدنیای تاریک و ظلمانی قرون وسطی بدین وسیله پرتوی از نور بخشند سیر اجمالی تمدن در عالم اسلامی بدین روش بود که ((در قرن اول هجری نیروی دینی و معنوی جامعه جدید التأسیس اسلامی بیشتر مصروف استقرار و استحکام بنیان جامعه اسلامی بود که بتدریج شجرۀ وحی محمدی ثمره بخشید و علوم گوناگون ترویج یافت و علمای بنامی در هر رشته ظهور کردند و در قرن چهارم و پنجم علوم اسلامی را به اوج تکامل خود رسانیدند))(227)  در بحث بعد با بررسی کوتاهی از سیر تعقل و تفکر علمی یا تمدن در اسلام بثمر رسیدن و پیاده شدن نظریات اسلام را در جامعه مشاهده خواهیم کرد.

 

تمدن شکوفان اسلامی

((تمدن اسلامی که لااقل از پایان فتوح مسلمین تا ظهور مغول قلمرو اسلام را از لحاظ نظم و انضباط اخلاقی، برتری سطح زندگی، سعۀ صدر و اجتناب از تعصب، توسعه و ترقی علم و ادب، طی قرنهای دراز پیشاهنگ تمام دنیای متمدن و مربی فرهنگ عالم انسانیت قرار دارد، بیشک یک دورۀ درخشان از تمدن انسانی است، و آنچه فرهنگ و تمدن جهان امروز بدان مدیون است اگر از دینی که بیونانیان دارد بیشتر نباشد، کمتر نیست، با این تفاوت که فرهنگ اسلامی هنوز در دنیای حاضر تأثیر معنوی دارد و به جذبه و معنویت آن نقصان راه ندارد))(228)

جنبشی که تمدن پرشکوه اسلامی در زمینه علمی و عقلی کرد دو نوع بود : نهضت ترجمه، نهضت ابتکار و تالیف

اولین نهضتی که بوسیله آن علوم بیگانه بزیر پرچم اسلام راه یافت، نهضت ترجمه بود که از زمان منصور، دومین خلیفه عباسی شروع گردید و بدنبال آن در ایام هارون و مأمون به اوج تعالی خود رسید مترجمین مسیحی و یهودی و ایرانی و صابی که با زبانهای یونانی، سریانی، سانسکریت یا پهلوی از یکطرف و با زبان رسمی اسلامی یعنی عربی از طرف دیگر آشنائی داشتند متون مختلف علمی فلسفی را در سایۀ تشویق و تأیید مسلمانان به عربی برگردانیدند و نتیجتاً ((در فاصله دو قرن و نیم از حدود 125تا 375هجری، مجموعه عظیمی از آثار علمی و فلسفی از زبانهای یونانی و سریانی و پهلوی و سانسکریت به زبان عربی ترجمه شد))(229)

مترجمین مشهوری که در این راه گام نهادند، عبارتند از: ابو یحیی بطریق، یوحنا بن ماسویه، حنین بن اسحق و خاندانش، خاندان بختیشوع، قسطا بن لوقا، ابوزکریا یحیی بن عدی، کنکه هندی و ابوالحسن الحرانی الصابی(230)  این افراد وعده فراوانی از دیگر دانشمندان در سالهای مختلف دو قرن و نیم دوران ترجمه، باینکار خطیر کوشیدند و گاه بعضی از کتب چندین با بوسیله چند نفر ترجمه می شد و هربار کوشش بعمل می آمد، که بهتر از پیش آنرا بزبان عربی در آوردند زبانی که روز بروز در راه توسعه پیش می رفت بعضی از بزرگان دولتی یا ثروتمندان که حمایت دانشمندان و مترجمان را بعهده داشتند مالی گزاف در نقل دانش ها و تشویق مترجمان خرج می کردند و چنانکه می گویند تنها عبدالملک زیات وزیر معتصم و واثق در ماه 2000 دینار بناقلان علوم و نویسندگان کتب پرداخت می کرد(231)

نخستین مؤسسه علمی مهمی که در قلمرو اسلام پدید آمد بیت الحکمة بود که باختلاف روایات هارون یا مأمون آنرا در پایتخت بنا کردند بیت الحکمه علاوه بر کار ترجمه یک مؤسسه علمی و تحقیقی نیز بود و کتابخانه عمومی و رصدخانه­ای در جوار خود داشت(232)  در این مرکز بزرگ علمی علاوه بر اینکه عده­ای به ترجمه و نسخه برداری از کتابها مشغول بودند، برخی از دانشمندان بقصد تحقیق و مطالعه بدانجا رفت و آمد میکردند و همه وسایل کار خود را در آن می یافتند. از نظر کوششهائی که در این مؤسسه انجام شد آنرا میتوان ((مهمترین مرکز برای نقل و ترجمه و تدوین علوم اسلامی دانست))(233)

این مؤسسه سالها بکار خود ادامه داد و حتی بقول بعضی تا حمله مغول ببغداد نیز برجای بوده است البته بجز بیت­الحکمه و نظامیه بغداد که در رأس مراکز علمی قرار داشتند و سایر مراکز علمی دولتی که از پشتیبانی خلفا و قدرتمندان برخوردار بودند، از صدر اسلام هر مسجدی محلی بر تعلیم و تعلم علوم مختلف بشمار میرفت وضع تدریس در آن معمولا بدین ترتیب بود که استاد در گوشه­ای نشسته یا بستونی تکیه می کرد و طالبان علم بگرد او جمع شده و از خرمن دانش وی خوشه چینی می کردند مقدسی جهانگرد و جغرافیا نویس مشهور اسلامی در مسجد جامع قاهره صد و ده حلقه و اجتماع علمی مشاهده نموده است(234)  از نظر مکان هم مراکز علمی در تمدن اسلامی منحصر به پایتخت نبود بلکه بگفته سارتن مورخ مشهور عام در سراسر سرزمین­های وسیع اسلامی ((مرکزهای متعدد مانند غزنه، سمرقند، مرو، هرات، طوس، نیشابور، ری، اصفهان، شیراز، موصل، دمشق، بیت المقدس، قاهره، قیروان، فارس، مراکش، تولدو، اشبیلیه، غرناطه و جز آنها بوجود آمد. فریضیۀ دینی حج موجب می شد که دانشمندان بزرگ مسلمان که از اکناف عالم بمکه روی می­آوردند با یکدیگر آشنا شوند ... بدین نحو و از برکت وحدت زبان علم بسرعت تمام در سراسر دنیای مسلمان نشر می­یافت و پیوسته بین قسمتهای مختلف مبادله می­شد))(235)

در قرن سوم هجری که نهضت ترجمه باوج خود رسیده و کتب فراوانی در علوم گوناگون بزبان عربی ترجمه شده بود صاحبنظرانی در میان دانشمندان اسلامی یافت شدند که با تکیه برآثار گذشتگان و نظریات خود، نهضت عظیم و استقلالی دانش را در اسلام بنا نهادند. از نخستین افرادی که در این راه نامدار شدند ((فیلسوف العرب)) ابویوسف یعقوب کندی (252-185) می­باشد وی ((مردی بود با اطلاعات وسیع در منطق و علوم طبیعی و طب ... و نیز در علم الهی و ما بعد الطبیعه، در عین اینکه مسلمان پابرجای در دین بود، در پی کسب حقیقت از هر کجا که سراغ میکرد، بر می­آمد))(236)

نسلهای بعدی فیلسوفان و دانشمندان که به فارابی و ابن سینا، بیرونی و رازی و صدها اندیشمند برجسته دیگر منتهی شد، تمدن عظیم و بارور اسلامی را در قرون چهارم و پنجم و پس از آن را بوجود آوردند. اینان چنانکه گفتیم علوم اوائل و فلسفه و دانش یونانی، هندی و ایرانی را با اضافات و ابداعاتی که از خود بر آن نهادند، بزبان جدید بیان نمودند این دانشمندان والاقدر ((در عین اینکه توجه وافری به فلسفه و علوم داشتند، نیازمندی خود را بعلیت، در درون دین اسلام برآورده یافتند و بهمین جهت بود که برای آنان انفصالی که در جهان مغرب زمینی پس از قرون وسطی میان دین و علم پیش آمد، اتفاق نیفتاد))(237)

دو قرن چهارم و پنجم پرشکوه­ترین دوران تمدن اسلامی می­باشد و برجسته­ترین دانشمندان و فیلسوفان اسلام در این مدت پا بعرصه وجود نهادند ریشه پیشرفت و توسعه شگفت­آور دانش و فلسفه در این دوران چنانکه بعضی از محققین جدید غربی چون پرفسور گیب (H.Gibb)دریافته­اند، این بود که ((در دوران استیلا و قدرت خلفای اهل سنت اعم از اموی و عباسی زمینه آنقدر برای ترویج علوم عقلی آماده نبوده­است تا دورانی که قدرت مرکزی خلافت رو بضعف نهاده و عناصر شیعه زمام امور سیاسی و اجتماعی را در مناطق مختلف دارالاسلام بدست گرفته و رونق بیشتری به تحصیل علوم عقلی بخشیده­اند))(238)  زیرا شیعه، تنها مذهبی بود که روح اسلام را دریافته و خود را با متن و واقعیت اسلام در زیر لوای خاندان رسول تطبیق می­کرد و بر خلاف اهل سنت که علوم عقلی در میان ایشان با بروز غزالی رو به افول رفت، مشعل فروزان فلسفه و علوم عقلی چنانکه واقعیت اسلام آن را اقتضا میکرد، همچنان تا عصر حاضر در میان شیعیان به روشنگری خویش باقی مانده است و آنچنان در این زمینه متفکران بزرگ و اندیشمندان کارکرده و به محیط­های تازه و ناشناخته­ای دست یافته­اند که فلسفه یونانی که با دارا بودن دویست مسئله به اسلام وارد شده بود اکنون در هفتصد مسئله مورد تحقیق قرار می­دهند(239)

مکتب شیعی علوم عقلی تاکنون بحیات شکوفان خود ادامه داده­است در هر عصر تعدادی از برجسته­ترین متفکران را ببار آورده­است که پاره­ای از آنان در زمرۀ بزرگترین نوابغ جهان محسوب می­شوند این مکتب که از حقیقت و روح واقعی اسلام درس میگرفت بخصوص در قرن چهارم و پنجم هجری که خلافت مرکزی سنی مذهب رو بضعف نهاد و امرا و شاهزادگان شیعه بر بسیاری از نقاط عالم اسلام حکمفرما شدند، قدرت و قوت یافت ((رابطۀ بین افزایش قدرت تشیع و ترویج علوم قدیمه در این دوره امری است مسلم، که بدون تردید یکی از عوامل اساسی برای توسعه و نمو این علوم بوده­است. شیعیان ایران و مصر مدارس و مؤسساتی برقرار کردند که محل تدریس این علوم بود و روش­های علمی و فرهنگی بوجود آوردند که بعداً سنت و جماعت نیز از آن اشتفاده کردند، چنانکه مدارس مهم سنی مانند نظامیه بغداد با اقتباس از نمونه­های مدارس قدیمتر شیعه تاسیس یافت))(240)  قدرت یافتن سلجوقیان و غزنویان از رشد تمدن اسلامی جلوگیری کرده و حمله نابودکننده مغول آن را براه ضعف سوق داد. وقفه و سکون و انحطاطی که با حمله مغولان در مکتب تعقلی و فلسفی اسلام ایجاد شد بطور کلی فروغ درخشان دانش را خاموش نکرد اما دانش و فلسفه در فاصله طولانی قرن پنجم هجری تا زمان اقتدار دولت صفویه در حدود قرن نهم و دهم دارای فعالیت بارز و فراوانی نبود و تنها چند متفکر و دانشمند بزرگ چون نصیرالدین طوسی بجهان عرضه نمود اما با روی کار آمدن صفویه جنب و جوش علمی حیاتی نوین یافت و در این دوران با ظهور دانشوران گرانقدری چون میرداماد صدر المتألهین، ملا محسن فیض، شیخ بهاءالدین عاملی و قاضی  سعید قمی تفکرات فلسفی براهی تازه افتاد و حقایقی ناشناخته روشن گشت.

ملاصدرا مشهور به صدرالمتألهین فیلسوف بزرگ شیراز، بزرگترین متفکر و اندیشمند قرون متأخر ایران و اسلام محسوب می­شود محققین معتقدند ((که سنت تفکر فلسفی اسلامی در افکار صدرالدین شیرازی معروف به ملاصدرا به اوج خود رسید))(241)  پس از ملاصدرا تاکنون متفکران اسلامی همچون حاج ملا هادی سبزواری و دیگران راهی را که او گشوده است می­پیمایند و هر زمان گنجینۀ معارف اسلامی را پربارتر می­کنند لازم به یادآوری است که اروپائیان چون بوسیله ابن رشد فیلسوف اندلسی با فلسفه اسلامی ارتباط برقرار کرده و آشنا شدند و از جوشش این چشمه فیاض بعد او محروم ماندند، تا قرن اخیر از سیر حکمت و فلسفه در حوزه­های اسلامی بی اطلاع بودند. اما خوشبختانه در زمان کنونی با زحمات دانشمندانی چون پرفسور هانری کربن و دیگران ارتباط غرب با تفکرات عمیق شرقی برقرار شده است و امید میرود که جهان متمدن بزودی با آشنائی با مکاتب فکری اسلامی بعد از این رشد به ارزش فراوان معارف سنجیده شده اسلام هرچه بیشتر آشنا شده و چاره­ای برای رفع خلاء فکری و معنوی خود بدینوسیله بدست آورد و شعاع پرتوان معارف اسلامی در جهان تاریک و ظلمانی قرن معاصر پرتو افکن شود.

پايان 

پانوشتها:

197- تا نه گی دکه نه تن: حس مذهبی یا بعد چهارم روح انسانی ترجمه و اقتباس مهندس علیقلی بیانی- چ2 ص23-25

198- ساموئل کینک: جامعه شناسی ترجمه مشفق همدانی

199- تا نه گی دکه نه تن: حس مذهبی یا بعد چهارم روح انسانی ترجمه مهندس بیانی صفحات 16-18 و 35-36

200- تا نه گی دکه نه تن: حس مذهبی یا بعد چهارم روح انسانی ترجمه مهندس بیانی صفحات 16-18 و 35-36

201- فرویدا فورد هایم: مقدمه بر روانشناسی یونگ ترجمه دکتر مسعود میر بهاء صفحات 124-125 و 126-127

202- فرویدا فورد هایم: مقدمه بر روانشناسی یونگ ترجمه دکتر مسعود میر بهاء صفحات 124-125 و 126-127

203- توتمیسم (Totemism) با توتم پرستی یک نظریه در زمینه مبداء ادیان در جوامع اولیه است ((توتم دو نوع شیئ مختلف را بیان و تمثیل می­نماید: از طرفی شکل خارجی و محسوس آنچیزی است که ما آنرا اصل (یا هدف پرستش) توتمی نامیدیم علاوه بر این توتم مظهر همین جامعه معین است که بنام کلان شناخته می­شود (کلان ساده­ترین جوامع بشری است) ... پس لفظ توتم بنوعی از موجودات و یا اشیاء که اعضاء کلان آنرا مقدس میدانند (و بنظر دورکیم جد خویش نیز تصور می­کنند) اطلاق می­شود و این موجود غالباً حیوان است و گاهاً نبات و خیلی بندرت اشیاء)) (نظری بتاریخ ادیان دکتر ترابی ص75-76) و آنی­میسم (Animisme) جان گرائی یا آئین نفسانی نیز توجیه دیگر مبدأ ادیان می­باشد که توسط تایلور نژادشناس قرن نوزدهم انگلستان اظهار شده است و بعقیده او ((انسان ابتدائی در میان یک طبیعت جاندار زندگی می­کند و بنظرش آبیکه در جریان است، بادی که می­وزد، آبشاری که زمزمه می­کند... همه جاندار هستند و تمام آنچه را که زندگی وی را اعم از حیوان و نبات و جماد احاطه کرده است بمقیاس فعالیت حیاتی خود می­سنجد و برای آنها یک جسم و یک روح قائل است دنیا در نظرش پر از نفوس (ارواح) می­باشد نفس چشمه­ها، درختان، کوهها و از همین جا است که باین نظریه اسم ((آنی میسم)) که اعتقاد بنفوس است داده شده)) همان کتاب ص69

204- - تا نه گی دکه نه تن: همان کتاب ص29

205- دکتر منوچهر خدایار محبی: بنیاد دین و جامعه شناسی ص14-15 چ1

206- عفیف عبد الفتاح طباره: روح الدین الاسلامی ص80 چ7 بیروت

207- (دکتر جواد حدیدی: اسلام از نظر ولتر ص61)

208- (داریوش شایگان: ادیان و مکتب­های فلسفی هند ج1 انتشارات دانشگاه)

209- رادها کریشنان: ادیان شرق و فکر غرب ص333-334 چ دانشگاه تهران

210- اگ برن و نیم کف: زمینه جامعه شناسی اقتباس امیرحسین آریان­پور ص349 چ1

211- جان ناس: تاریخ جامع ادیان ترجمه علی اصغر حکمت ص313-314

212- دکتر الکسیس کارل: انسان موجود ناشناخته ترجمه دکتر پرویز دبیری ص294 چ4

213- برای نمونه می­توان دو کتاب ((اسلام صراط مستقیم)) و ((شیعه در اسلام)) که توسط دانشمندان اسلامی و شیعه نوشته شده است نام برد که در زیر نظر دانشمند امریکائی ((مورگان)) در امریکا نشر شده و تدریس می­گردد

214- نشریه شماره1- حسینیه ارشاد: محمد خاتم پیامبران چ1 ص14-20

215-  -بمجله راهنمای دی ماه 1347 سال یازدهم شماره نهم ص567-569 مراجعه فرمائید- نمونه دیگری دراین زمینه فعالیت­های ((انجمن بین المللی تاریخ ادیان)) است که دهمین دوره این کنگره جهانی که در چند سال قبل تشکیل شد با تعداد بسیار قابل توجه 508 کارشناس تاریخ ادیان از بیست و نه کشور بکار پرداخت این کنگره در شهر ماربورگ آلمان با حضور والا حضرت میکاسا برادر امپراطور ژاپن و استاد دانشگاه توکیو و مقامات دولتی و دانشگاهی آلمان تشکیل گشت و در مدت یک هفته در مسائل مربوط به ادیان و همچنین اسلام بحث و تحقیق شد (به بنیاد دین و جامعه شناسی ص178-182 مراجعه کنید) البته متاسفانه از ایران تنها یک نفر در این مجمع حضور داشته و در بحث­های راجع به اسلام شرکت کرد ولی از نظر کلی تعداد فراوان دانشمندانی که در این کنگره عضو بوده و شرکت کردند نشانه توجه فراوان دانشگاههای سراسر جهان به دین و مذهب می­باشد.

216- دینهائی که در شرق بطور غالب رواج دارند (بجز اسلام و یهودیت و مسیحیت) عبارتند از: آئین بودا، آئین جینی، آئین هندوئیزم، آئین کنفسیوس، آئین لائوتسه یا تائوئیزم، آئین شین تو و آئین مزدیسنی. و بجز آئین مزدیسنی یا زردشتی که باحتمال قوی منشاء الهی دارد بقیه این مذاهب که جایگاه بوجود آمدن و رشدشان چین، ژاپن و هندوستان می­باشد از طرف فلاسفه و متفکرین بشری و غیر مرتبط با غیب جهان، تبلیغ شده است و آنها نیز تنها بقصد اصلاح زندگانی این جهانی بشر قیام و نهضت کرده­اند و از مبداء و معاد که بحث مشترک و اصلی همه ادیان الهی است، نامی نمی­برند مضافاً اینکه در پاره­ای از این دینها (چون بودائی و جینی و کنفسیوسی) مؤسس مذهب رفته رفته از صورت بشری خارج و مورد پرستش و تقدیس قرار گرفته است و در برخی دیگر (هندوئیزم و شین تو) خدایان فراوانی که خدایان مظاهر مختلف طبیعتند، پرستش می­گردد. ریاضت فراوان و تناسخ یا انتقال ارواح پس از مرگ و عقیده به طبقات غیر متغیر اجتماعی (کاست) و... خرافات و نظریات غیر معقولی است که در این ادیان وجود دارد (به جان ناس: تاریخ جامع ادیان و ژوزف گئر: سرگذشت دینهای بزرگ و دکتر ترابی: نظری بتاریخ ادیان مراجعه کنید) از این میان تنها آئینی که از پاره­ائی عیوب بری می­باشد دین زرتشتی است پیرنیا مورخ ایرانی و متخصص تاریخ قدیم ایران می­نویسد ((خاورشناس­ها و علمائی که در این مذهب تتبع کرده­اند نتوانسته­اند محققا معلوم کنند که زرتشت در چه زمانی می­زیسته و از اهل کدام قسمت ایران بوده و اوستا که کتاب مذهبی زرتشتیان است در چه تاریخ نوشته شده و زبان آن زبان کدام قوم یا مردم ایران بوده بدین لحاظ بین محققین اختلاف بزرگی راجع به زمان پیدایش زرتشت و زبان اوستا و تاریخ آن وجود دارد بعضی زمان زرتشت را در هزار و ششصد یا دو هزار و بلکه ششهزار سال ق.م قرار میدادند و برخی بحدی پائین می­آمدند که زرتشت را معاصر یکی از شاهان اولی هخامنشی یعنی کوروش بزرگ یا داریوش اول میدانستند ... بالاخره جکسن که جهت تتبعات عمیقه در مذهب زرتشت متخصص است عقیده­ای اظهار داشت که نسبتاً طرفدار بیشتر دارد بنابراین عقیده ولادت زرتشت در نیمه دوم قرن هفتم و فوت او در نیمه اول قرن ششم قبل از میلاد بوده، معلوم است که این عقیده مسئله را بطور قطع حل نمی­کند ... موافق عقیده اوست (متخصص زبان پهلوی) از اوستای قدیم فقط یک ربع آن در دست است و باقی از میان رفته. اوستای کنونی به پنج قسمت تقسیم می­شود (1- یسنا: حاوی آداب مذهبی که گاتها یعنی سرودهای مذهبی جزو آن می­باشد 2- ویسپرد: متمم یسنا و راجع به آداب عبادت است 3- وندیدا: راجع بخلقت آدم و حاوی قواعد تزکیه نفس و کفاره و غیره است 4- یشت­ها: حاوی سرودهایی است راجع به امش سپندان ویزت­ها 5- خرده اوستا: که کتابی در دعا می­باشد) موافق دین کرت (یکی از کتب معروفه پهلوی) اوستای زمان هخامنشی موقعی که اسکندر مقدونی بقصر سلطنتی تخت جمشید آتش زد بسوخت (مشیر الدوله پیرنیا: ایران قدیم ص252-254)

محقق و دانشمند شهیر دانمارکی پرفسور آرتور کریستنسن فهرست تاریخی اوستا را چنین بدست می­دهد.

(یشت 10و13و19 مربوط به پیش از دوره هخامنشی یا اوایل عهد آن

یشت 5 بعد از سال 404 ق.م

یشت 17و8و14 و یشت 15 بندهای 6-37 و یسنای 9-11و57 مربوط بدوره هخامنشیان و احتمالا قرن چهارم ق.م

وندیداد که در حدود سال 147 ق.م جمع آوری شده و یشت نهم بحدود قرن اول میلادی مربوط بعهد اشکانیان هستند.

یشت 16 مربوط بدورۀ اشکانی یا دورۀ جدیدتر) (کریستنسن: مزداپرستی در ایران قدیم ص142 ترجمه دکتر صفا چ2) برای اطلاع از دلایل علمی این محقق بر گفتارش بهمین کتاب رجوع کنید.

محقق بزرگ روسی م.م.دیاکونوف درباره تدوین و تألیف کتب مذهبی زرتشتی چنین می­نگارد (اخبار و روایات اخیر ساسانی تدوین سازمان مذهبی را به مؤسس سلسله ساسانیان اردشیر اول نسبت میدهند و هم چنین جمع آوری کتب اوستا و تنظیم قوانین و احکام این کتاب را مربوط باو میدانند ... در موقع تنظیم قوانین و احکام این کتاب را مربوط باو میدانند ... در موقع تنظیم قوانین و احکام اوستا کتب مربوطه به حقوق و علوم طبیعی و هیئت و اخلاق که در ظرف مدت دوره سابق تنظیم شده بود به کتاب مزبور منظم گردید بعضی از تالیفاتی که وارد اوستا شده در زمان شاهپور اول تألیف و یا تدوین گردیده ... از اینرو اوستا مجموعه­ای است حاوی افکار و معتقدات مذهبی و فلسفی و علوم و اطلاعات زمان خود، مثلا گاتها و سرودهایی که منسوب به مؤسس آئین زرتشت است متعلق بدوران قبل از هخامنشیان می­باشد و اوضاع و احوال جامعه­ای را که هنوز در آخرین مراحل بربریت بوده­اند مجسم می­کند قسمت­های دیگر اوستا در دوره پارتها تدوین شده و قسمت اعظم آن به دوره ساسانیان تعلق دارد) (دیاکونوف: تاریخ ایران باستان ترجمه روحی ارباب ص 427-431) توجه فرمودید که کتب دینی زرتشتی در طول 26 قرن یا بیشتر در اثر حوادث فراوان اصالت و حقیقت خود را از دست داده­اند چه اینکه طبق تحقیقات دانشمندان تاریخ و قدیمیترین تواریخی که از زرتشت بحث می­کند فقط مختصری از اوستا از دستبرد آتش اسکندر و دیگر رویدادهای ویرانگر محفوظ ماند بعدها موبدان زرتشتی از جمله (تنسر) به جمع آوری و تدوین آن همت گماشتند حاصل زحمات آنها بصورت اوستای کنونی در دست می­باشد سرگذشت مؤسسین این ادیان و آدئینشان روشن می­کند که این مذاهب و ادیان برای هدایت بشر در جهان ظلمانی کنونی کافی و وافی بنظر نمی­رسد و این وظیفه خطیر بر دوش دینی معقول که اصالت الهی خود را از دست نداده باشد، خواهد بود.

217- سوره نور آیه55 و سوره فتح آیه 29

218- بقره -164

219- ملک -10

220- یونس -100

221- علق 1تا5

222- اصول کافی ج1 ص29-10 و بحار الانوار ج1 ص 161-81

223-کافی ج1 ص 71-31 ص228-163 و محجه البیضاء ج1 ص185-8 کتاب العلم

224- محمد تقی جعفری: اسلام و عقل ج2 محمد خاتم پیامبران ص4

225- دکتر ناصر کاتوزیان: کلیات حقوق بحث حقوق اسلام ص307 ج1

226- دکتر سید حسین نصر: نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت ص16و17

227- دکتر سید حسین نصر: نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت ص16و17

228- دکتر عبدالحسین زرین کوب: کارنامه اسلام ص66 از محمد خاتم پیامبران ج2

229- دکتر نصر: سه حکیم مسلمان ترجمه احمد آرام ص8

230- دکتر صفا: تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص91-50 چ3

231- : تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص48-47

232- فیلیپ حتی: تاریخ عرب ترجمه ابوالقاسم پاینده ص524

233- تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص50

234- آدام متز: الحظاره الاسلامیه تعریب ابوریه ص251 ج1

235- جورج سارتن: سرگذشت علم ترجمه احمد بیرشک ص201

236- دکتر نصر: سه حکیم مسلمان ص16

237- دکتر نصر: سه حکیم مسلمان ص19-18

238- دکتر نصر: نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت ص21-20

239- استاد علامه طباطبائی: سالانه دوم مکتب تشیع ص64

240- دکتر نصر: نظر متفکران اسلامی ص27-22

241- پرفسور توشبهیکوایزوتسو: ساختمان اساسی تفکر فلسفی در اسلام مجله معارف اسلامی خرداد 49 ص64

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای