روز نهم محرم 12/8/93 - حسینیه حاج شیخ مرتضی زاهد (چگونه جزا داده ميشويم)
نتیجه و سرانجام همه مقامات معنوی، بهشت است دیگر. این را در برابر پاکی می دهند. یک درس. در برابر پاکی می دهند. هرچه می دهند در برابر پاکی می دهند. هیچ فرض دیگری هم ندارد...

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین

بحث ما درمورد قیامت است. یک بحث یک جلسه ای برای دوستانی که یک جلسه تشریف آورده اند عرض می کنیم. امیدواریم خدا مرحمت کند و مفید باشد و به درد شنونده و گوینده بخورد. قرآن کریم دو جور تعبیر از جزای اعمال دارد. یک وقت می فرماید جزا می دهیم در مقابل عملی که کرده اید. بعد از این اگر یک وقت قرآن می خواندید دقت بفرمایید. قرآن مانند آیه 79 سوره مبارکه آل عمران می فرماید: بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ. جزاء بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ بدل آن کاری است که کرده اید. یک مجموعه ای از آیات بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ است. در آیه 32 سوره مبارکه نحل می فرماید: الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ خود این آیه بحث دارد. کسانی که وقتی ماموران خدای تبارک و تعالی به نزد شان می روند، آنها را پاک و پاکیزه قبض روح می کنند. تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ طیب یعنی پاک و پاکیزه. در زبان فارسی لفظ معادلش را نداریم. فرشتگان به اینها می گویند سلام علیکم. همان لحظه مرگ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ. خب حالا این خیلی چیزی نیست. بعد می گویند: ادْخُلُوا الْجَنَّةَ تا چشمت را بستی می گویند بفرمایید بهشت. ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ در عوض و بدل آن چیزهایی که یک عمر زحمت کشیده ای، در برابر آنها و به عنوان جزای آنها به بهشت وارد شوید. یک مطلبی عرض کنیم. نتیجه و سرانجام همه مقامات معنوی، بهشت است دیگر. این را در برابر پاکی می دهند. یک درس. در برابر پاکی می دهند. هرچه می دهند در برابر پاکی می دهند. هیچ فرض دیگری هم ندارد. خب این یک آیه بود. آیات فراوانی در این زمینه داریم. یک جاهایی که آن هم یک مجموعه آیات است مانند آیه 54 سوره مبارکه یس، در آنجاها می فرمایند جزای شما مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ آنجا فرمودند بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ یعنی در مقابل آنچه کرده اید. اما در این دست آیات در مقابل ندارد. خود آنچه که کرده اید به شما جزا می دهیم. خود آنچه کرده اید. لذا دائم اصرار می کنند ما هیچ ظلمی نمی کنیم ها. هیچ ظلمی نمی کنیم. هرکاری کردی، همان را به خودت تحویل می دهیم. مثال عرض می کنم. شما صبح از خانه بیرون رفتی و یک مقداری گوشت و برنج خریده ای. چه و چه و به خانه آورده ای که خانمت برای شما غذا درست کند. خب اگر گوشت گوسفند خریده باشی، ظهر در ناهارت گوشت گوسفند است و اگر گوشت گاو خریده باشی، گوشت گاو است. اگر گوشت مرغ خریده باشی هم گوشت مرغ است. نمی شود چیز دیگری باشد. گیر من همین است. من درست عمل نکرده ام. پس نمی توام توقع خوب داشته باشم. چون همان را به من می دهند. هیچ اضافه و کم نمی کنند. لذا عرض می کنم که مدام تکرار می کنند و تاکید می کنند که ما هیچ ظلمی نمی کنیم. همان چیزی که کرده ای به تو می دهیم. خب این یک مقداری ترس ندارد؟ در سوره یس که با آن آشنا هستید در آیه 54 می فرماید: فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا امروز به هیچ کس، هیچ ظلمی نمی شود. هیچ ظلمی نمی شود. یک ذره هم ظلم نمی شود. چرا؟ در ادامه می فرماید: وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ جزا داده نمی شوند مگر آنچه که، آنچه که عمل کرده اند. خود آن را به شما می دهند. شما در یک امتحان شرکت می کنید. نتیجه اش این است که فرض کنید شاگرد اول می شوید. در شاگرد اولی هم جایزه بزرگی هست. شما زحمت علمی کشیده اید. شب تا صبح بیداری کشیده اید. این جزایش مثلا یک ماشین است. مثال می گوییم. یا مثلا اجازه می دهند که برای ادامه تحصیل به خارج بروید که معلوم نیست جایزه باشد. این جزاهای این دنیایی است. یک کسی یک سوال را درست جواب میدهد و مثلا پدرش برایش یک جایزه خوب می خرد. یک جا یک امتحان خوب می دهد یا مثلا در یک مجلس مهمانی خوب جلوه می کند و پدرش برایش جایزه می خرد. مثلا برایش یک لپ تاپ می خرد. ببینید جلوه کردن در یک مهمانی با لپ تاپ دو چیز هستند. غیر هم هستند. این جزاهای این دنیایی است. مثلا من داشتم به این فکر می کردم. مثلا بزرگان و متخصصان راهنمایی و رانندگی گفته اند تا به حال عبور از چراغ قرمز پنج هزار تومان بوده. در شرایط فعلی این کم است و دیگر باید پنجاه هزار تومان شود. از چه زمانی؟ مثلا از فلان روز. فلان روز هم از دوازده شب شروع می شود دیگر. خب این آدم سوار ماشین بوده. نیم ساعت مانده به بامداد از یک چراغ قرمز عبور کرده و پنج هزار تومان جریمه برایش نوشته اند. نیم ساعت بعد هم از یک چراغ دیگر عبور کرده و پنجاه هزار تومان نوشته اند. جزاهای دنیایی اینگونه است. قراردادی است. یک جزاهایی هم در دنیا داریم. مثلا فرض کن شما به کوهنوردی رفتی و یک لحظه غفلت کردی. پایت لغزید و خورد شد. آدم یک عمر گرفتار پا است. به خاطر یک لحظه غفلت. اینها جزاهایی است که به صورت علت و معلول است. یک لحظه غفلت علت یک عمر یک پای سالم نداشتن است. آن قراردادی بود و این واقعی به صورت علت و معلول است. یا مثلا کسی بدود و زمین بخورد و سرش بشکند. اینها علت و معلولی است که واقعیت دارد. نمی شود کم و زیادش کرد. آن قراردادی را می شد کم و زیاد کرد. مثلا نیم ساعت قبل پنج هزار تومان بود و نیم ساعت بعد پنجاه هزار تومان بود. اما در علت و معلولی هرکس زمین بخورد و سرش به سنگ بخورد، می شکند. باز جزای این لغزش یک چیز دیگری است. جزایش سر شکستن است. اما آنجا می گویند خود عمل را به شما تحویل می دهیم. خود عمل. نه کم می کنیم و نه زیاد. دل سوزاندی؟ خب دل سوزاندن یک چیزی است. یک آتش می شود. یک آتش در یک دل افروختی. خب یک آتش می شود. یک دل خوش کردی. یک باغستان گل می شود. عین خودش. عمل آدم اینجا یک شکل و شمایل دارد. آن عالم که می رود، تبدیل به شکل و شمایل آن عالم می شود. این فرقش است. شکل و شمایل عمل من در این عالم این است و شکل و شمایل آن عالمش آنگونه است. ما می گوییم اعمال تجسم می یابد. همه آیه را بلد هستیم. در آیه 7 سوره مبارکه زلزال می فرماید: فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ این یک مساله است. هر کاری بکنی، ولو یک ذره. مثقال یعنی وزن. به وزن یک ذره. اگر عمل خیر بکنی، می بینی. اینجا می گوید می بینی. در یک دسته دیگر از آیات می فرماید می یابی. می بینی. می یابی. در آیه 30 سوره مبارکه آل عمران می فرماید: يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا قیامت یک روزی است که هرکسی هرچه از کار خیر کرده را حاضر می یابد. در برابر خودش حاضر می یابد. در ادامه می فرماید: وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ آنچه که بدی کرده را هم می یابد. حاضر در برابر خودش می یابد. تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا دوست دارد و آرزو می کند و پرپر می زند که خدایا بین من و عمل بدی که کرده ام هزار فرسخ فاصله باشد. اما نمی شود. یک روز عرض کردیم دیگر. آدم در قیامت هیچ چیز ندارد. هیچ چیز ندارد. فقط عملش را دارد. همه مالکیت های موجود این عالم بریده شده و تمام شده.در آیه 94 سوره مبارکه انعام می فرماید: وَتَرَكْتُم مَّا خَوَّلْنَاكُمْ هرچه ما به شما داده بودیم گذاشتید و آمدید. اما عملت را بدی. عمل من از من جدایی ندارد. فقط یک استثنا شده و می گویند اگر توبه کنی بله درست می شود. توبه یعنی چه؟ پشیمان شوی و آن کار را کنار بگذاری. این توبه است. اگر توبه کنی. اصلا نمی دانم درمورد ارتباط انسان با عمل خودش چه لفظی را استفاده کنم. مانند ارتباط من با خودم است. من با خودم چگونه ارتباط دارم؟ اصلا فرض جدایی دارد؟ اصلا فرض جدایی ندارد. بین من و اخلاق بدم فرض جدایی هست؟ فرض جدایی ندارد. عمل بد و خوب. اخلاق بد و خوب. فرض جدایی ندارد. فقط عرض کردم که اگر آدم توبه کند. حالا یک طور دیگر هم عرض کنیم. اگر من کوشیدم اخلاق بدی که دارم را اینجا معالجه کنم، خب معالجه می شود. در اینجا راحت معالجه می شود. اما اگر همراهم ببرم، اگر با ایمان رفته باشم، آنجا باید معالجه شود. اما خود اخلاق بد گاهی باعث می شود که آدم بی ایمان از دنیا برود. اخلاق خیلی بد ایمان را از آدم می گیرد. ان شاء الله که اینگونه نباشد و آدم با ایمان از دنیا برود. معالجه اش در آن دنیا طول می کشد. آن عالم، عالم حرکت نیست. عالم برزخ ها. وقتی به قیامت رفتید همه چیز تمام است. الیَوم عَمَلٌ وَ لا حِساب وَ غَداً حِسابٌ وَ لا عَمَل آنجا دیگر جای هیچ کاری نیست. هرچه بوده بریده شده و تمام شده. يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ خدا شما را از خودش برحذر می دارد. یک وقتی به مقابله خود خدا نروید. هرگناهی می کنید، این را نکنید. حالا یک چیزی که برای ما هم خیلی اتفاق می افتد. شما نقشه می کشید. اگر ان شاء الله نگویید مقابل خدا رفته اید و هرکس باشید، کار را خراب می کند. این یادتان بماند. بسیاری از شکست هایی که ما در زندگی می خوریم برای این است که یک ان شاء الله نگفتیم. بسیاری ها. این یادتان بماند. هرفکری می کنید، هرچه می گویید، ان شاء الله بگویید. قرآن فرموده. در آیه 23 سوره مبارکه کهف می فرماید: وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا نگویید ما فردا این کار را می کنیم مگر اینکه بگویید ان شاء الله. حتماها. شکست در کاری که ان شاء الله نگویید قطعی است. این وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ است. این سوره آل عمران بود. در سوره کهف هم نظیر این آیه هست. در آیه 49 سوره مبارکه کهف می فرماید: وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ کتاب ها را می نهند. ما نمی فهمیم یعنی چه. یک روزی هست که کتاب من و نامه عمل من را می آورند و حاضر می کنند. مثلا جلوی من می گذارند. نمی دانیم چگونه است. در هرصورت نامه عمل حاضر می شود. می نهند. فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ مجرمان از آنچه که در آن است، ترسان اند. مجرمان از آنچه که در نامه عمل خودشان است ترسان اند. وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ وای بر ما این چه نامه و نوشته ای است که هرچه ما کرده ایم در آن ثبت است. لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا رها نکرده است. صغیره. من عرض می کنم گاهی آدم با یک ثلث چشمش یک نگاه می کند. ببینید اگر یک نامحرمی جلوی روی من است و من مستقیم نگاه کنم هم گناه است. یک وقت یک کسی روبه روی من نیست و من دارم آن سو را نگاه می کنم. اما یک شبهی از نامحرمی که آن طرف است در چشم من می آید. آن عیب ندارد. گناه ندارد. اما اگر یک ذره سرم را کج کردم، من می گویم یک ثلث چشم. حالا هر مقدار که بشود. خب آن حساب می شود. آن که من دارم جای دیگری را نگاه می کنم و او در چشم من می افتد عیب ندارد. آن گناه حساب نمی شود. وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا آنچه کرده اند را حاضر می یابند. من قرار است بروم در کارهایی که کرده ام زندگی کنم. ببینید قرار است در کارهایی که کرده ایم زندگی کنیم. کارهایی که کرده ایم غذای ماست. آب آشامیدنی ما کارهایی است که کرده ایم. اگر با کارهایمان چشمه و باغستان ایجاد کرده ایم خب در باغستان خودمان هستیم. متعلق به خودت است. اگر در آن باغستان هزارتا چشمه ایجاد کرده باشی، هزارچشمه تحویلت می دهند. اگرنه که نه. هرقطره اشکی که برای امام حسین می ریزی، نمی دانیم چه می شود. لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا هرچه که کرده اند حاضر می یابند. می بینند. وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا خدای تو به هیچ کس ظلم نمی کند. هرچه کرده است به او تحویل می دهد. ببینید در این عالم ما یک نماز می خوانیم، پنج دقیقه طول می کشد. گفته اند اگر دو رکعت نماز خوب بخوانید بهشت می دهند. دو رکعت. به قیمت دو رکعت به شما بهشت می دهند. اگر روضه بخوانی و یک قطره اشک بریزی، بهشت بر شما واجب می شود. خب؟ به یک قطره اشک و به دو رکعت نماز، یک بهشت. این عالم پنج دقیقه طول می کشد. یک قطره اشک یک لحظه است. خب. آن طرف ابد است. این قطره اشک برای شما یک بهشت ابدی می شود. دو رکعت نماز یک بهشت ابدی است. بابا دو رکعت. دو رکعت مثلا پنج دقیقه طول می کشد. آنجا ابد می شود. خب اگر من یک دل سوزانده باشم چطور آقا؟ برای خودم یک آتش ابدی درست کرده ام. یک دروغ گفته ام و یک آتش ابدی شده. آنجا یک مرحمت خداست که اگر من توبه کنم، این که به صورت ابدی به جان من چسبیده از جان من می کنند. مرحمت خداست. اگر من توبه کردم. آقا من صدسال گناه کردم. باشد. اگر توبه کردی و توبه ات درست بود، می بخشند. حالا یک لفظ هم عرض کنیم. البته این کلی بحث دارد. ما به یک بیان دیگر عرض می کنیم. توبه یعنی جبران. یعنی کاری که کرده ام را جبران کنم. مثلا یک وقت من دل شما را رنجانده ام. خب باید شما را راضی کنم و رضایت خاطر شما را به دست بیاورم. اگر دل پدر و مادر باشد که خیلی سخت می شود. در هرصورت اگر دل شان را به دست آوردی، جبران کردی و توبه ات قبول است. آن وقت آن ارتباطی که اصلا جدا نشدنی است را خدا جبران می کند. بین من و عمل من، مانند بین من و من است. این جدا نشدنی است. اما خدا این را جبران می کند. اگر کسی توبه کند خدا می بخشد. فرمودند کسی که از گناهش توبه کند، اصلا مانند کسی است که گناه نکرده است. اگر ایمان و گناه را با هم ببریم، یک فرض مساله این است که شفاعت از ما ممکن است. بخشش همینطوری هم ممکن است. آنجا که توبه نداریم. توبه برای اینجاست. اگر من با گناه و ایمان با هم رفتم، ممکن است ببخشند. یک فرضش هم این است که شفاعت کنند. یک فرض دیگر هم این است که دل آدم به اندازه لازم بسوزد و بعد از جهنم که درآمد در یک آب و چشمه ای بیرون بهشت او را می شویند و تر و تمیز می شود و وارد بهشت می شود. آقا این دوستی، همین دوستی اندکی که ما نسبت به امام حسین داریم، آقا همین این نجات می دهد. دوستی ما نسبت به امام حسین خیلی اندک است. اما همین نجات می دهد. اما من یک کاری نکنم که همین هم از دست برود.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای