شب اول محرم 1401/5/7
در این دهه برای فرج امام زمان علیه السلام زیاد دعا کنید. پیغام است ها. زیاد دعا کنید. این یک مساله مهم. مساله دوم اینکه محرم که شروع می شود، یک خیمه ای بر سر عالم می زنند. در آن عزا به پا می شود تا عصر روز دهم

اَعوذُ بالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین وَ لا حَولَ وَ لا قُوَهَ إلّا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاه وَ السَّلامَ عَلی سَیِّدِنا وَ نَبیِّنا خاتَمِ الأنبیاءِ وَ المُرسَلین أبِی القاسِمِ مُحمَّد (اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّد وَ آلِ مُحمَّد و عَجِّل فَرَجَهُم) وَ عَلی آلِهِ الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیهِ اللهِ فِی العالَمین أرواحُنا وَ أرواحُ العالَمینَ لِتُرابِ المَقدَمِهِ الفِداه وَ لَعنَهُ اللهُ عَلی أعدائِهِم أجمَعین من الآن إلی قیام یَومِ الدّین

یک مساله اول. فرموده اند که در این دهه برای فرج امام زمان علیه السلام زیاد دعا کنید. پیغام است ها. زیاد دعا کنید. این یک مساله مهم. مساله دوم اینکه محرم که شروع می شود، یک خیمه ای بر سر عالم می زنند. در آن عزا به پا می شود تا عصر روز دهم، شب یازدهم. این یک. دوم اینکه یک آقای بزرگواری بود، یک آقای بزرگواری بود که ما هم یک وقت اینجا برای ایشان یک بزرگداشتی داشتیم. ایشان فرمودند که در این دهه امام زمان علیه السلام در خود کربلا یک خیمه دارند. خود ایشان در این دهه در این خیمه روضه می خوانند. روضه خوانی دارند. خودشان هم منبر می روند. به نظرم خود ایشان موفق شده بود که یک جلسه در آن مجلس سخنرانی کند. یعنی اگر یک کسی چشمش باز باشد، در این دهه در شهر کربلا زندگی کند، می تواند در خیمه و روضه خود امام زمان شرکت کند. اگر کسی چشمش پاک باشد و آلوده نشده باشد، عین ماها روضه دهگی دارند، امام زمان علیه السلام هم در این دهه روضه دارند. در شهر کربلا. همین مثل روضه های ما. منبر است، چای است، همین، همینجور. خب حالا ما که از آن محرومیم. اما در هرصورت ما با آن بزرگوار همراه باشیم. یک قدم برای اینکه آدم بتواند از این دهه استفاده کند این است که مواظب چشمش باشد. در این دهه بیشتر مواظب چشمش باشد. سعی کند برخورد هم نکند. نه نگاه نکندها. سعی کند، عرض می کنیم سعی کند، چشمش با نامحرم برخورد هم نکند تا از گریه و عزاداری بر امام حسین علیه السلام بهره مند شود. این خیلی چیز مهمی است که حالا ان شاء الله باز هم عرض می کنیم. وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ في رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ [22 شوری] کسانی که ایمان آورده باشند، کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح کرده اند. همه ما ایمان داریم و عمل صالح می کنیم. اما جدی. جدی ایمان آورده باشد. کسی جدی ایمان آورده باشد، دیگر امکان ندارد دروغ بگوید. دیگر امکان ندارد غیبت کند. دیگر امکان ندارد گناه کند. و عمل صالح می کند. چیزی را کم نگذارد. هیچ جا کم نگذارد. آقا اینها در باغ های بهشت اند. روضه یعنی باغ. جنات یعنی پوشیده. انقدر در باغ های بهشت گل و گیاه هست، شما در بهشت دیگر چشمت به زمین نمی افتد. زیر دست و پایت همه گل است. گل و گیاه است. في رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ. خب تا اینجا خیلی های دیگر هم هستند. بعد یک چیز ممتاز می فرماید. لَهُمْ ما يَشاؤُنَ. برای این کسانی که درست ایمان آورده اند و درست عمل صالح کرده اند، کم نگذاشته اند. چیزی را کم نگذاشته اند. چیزی را کم نگذاشته اند. حق زنش را، حق پدر و مادرش را، حق همسایه را، حق فرزندانش را. اگر یادتان باشد درمورد حق فرزندان عرض کردم که گاهی اگر فرزند پدر و مادرش را عاق کرده باشد... با اخلاق بدش یک بلایی سر فرزندش آورده. من مکرر با دخترخانم هایی برخورد دارم که در دست پدر و مادرشان گرفتارند. یا آقا پسرها هم ممکن است. همینطوری یک آدم... خب آدم تربیت نشده باشد، چجوری اعمال تربیت کند؟ حتما می خواهد بچه اش خوب شود. اما بلد نیست. یک دخترخانمی به من تلفن می کرد. [می گفت] هرکس برای خاستگاری من می آید، ردش می کنند. پدر و مادر ردش می کنند. خب خیلی بد است. دارد یک ظلمی می کند که این ظلم انتها ندارد. نه. [اینطور نیست]. عمل صالح. یعنی درست رفتار می کند. با زن و بچه اش درست رفتار می کند. با پدر و مادرش درست رفتار می کند. صحیح رفتار می کند. می رود یاد می گیرد. یاد می گیرد. یاد می گیرد چگونه. یک آقای بزرگواری است که به نظرم تا حالا ده بیست جلد نوشته باشد. در جریان فرزند و چگونگی مسائل ازدواج. به نام آقای عباسی ولدی. یک وقتی هم در تلویزیون صحبت می کرد. جزوه های ایشان جزوه های کوچک هم هست. بنشینید کنار خانم تان با همدیگر بخوانید. با همدیگر بخوانید. ببینید چه چیزی از رفتار شما ناقص است. از رفتار شما چه چیزی ناقص است. اگر کسی ایمان بیاورد و عمل صالح کند، جایگاهش در روضات الجنات است. باغ های پوشیده از گل و گیاه بهشت است. لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ. آنها هرچه بخواهند در نزد پروردگارشان به آنها داده می شود. دو تا مطلب. یکی اینها عِنْدَ رَبِّهِمْ. صاحب بهشت را می بینند. صاحب بهشت را می بینند. هرچه می خواهند، هرچه می خواهند. یک آقای بزرگواری است که یک جلد تفسیر از او مانده. یک خانواده بزرگ علمی در اصفهان بود که متاسفانه دیگر هیچ کس را ندارند. از علمای بزرگ بودندها. بزرگ ها. خیلی مردان بزرگ بودند. یکی از ایشان مثلا شاید نسل سوم شان که یک جلد تفسیر هم از او باقی مانده. گفته اند وقتی ایشان به بهشت رفت وَرَدَ عَلَی الله. بر خدا وارد شد. نه بر باغ وارد شد. نه. وَرَدَ عَلَی الله. بر خدا وارد شد. اینها معنا دارد. وَ أعطاءُ الله کُلَّ مَا أراد. هرچه می خواست خدا به او مرحمت کرد. اصلا دیگر چیزی نمی خواهد. وقتی وَرَدَ عَلَی الله شد، چیزی احتیاج ندارد. به اصل همه دارایی ها رسیده. اصل همه چیزها. خوبی ها. خب. لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ. این کسانی که پاک زندگی کردند، وظایف شان را عمل کردند، وظایف شان را عمل کردند، این را بزرگ ندانید. نشدنی ندانید. آدم دنبال کند می شود. اگر دنبال کند می شود. اگر همت داشته باشد می شود. دنبال کند، همت داشته باشد. می تواند وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ باشد. همین که اینجا گفت. آقا اینها في رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ. در باغ های بهشت اند. هرچه می خواهند در نزد پروردگارشان به آنها داده می شود. لَهُمْ ما يَشاؤُنَ. مال آنهاست. هرچه می خواهند مال آنهاست. لازم نیست دستش را دراز کند. لازم نیست دستش را دراز کند. آن چیزی که می خواهد مال خودش است. آن چیز می آید پیشش. نه اینکه او برود دنبالش. ما اینجا یک لیوان آب می خواهیم باید حرکت کنیم. سمت یخچال یا مثلا شیر آب برویم. یک چیزی بود که مدت هاست می خواهم عرض کنم. ما، ما ایرانی ها، ما تهرانی ها، ما ایرانی ها، آب را حرام می کنیم. خیلی آب را حرام می کنیم. من یکی از وسواس هایی که دارم، وسواس آب حرام کردن است. نکند یک کمی کم و زیاد شد. نکند یک کمی آب را بیخود مصرف کردم. دقت کنید. یک کمی آب را بیخود مصرف کردم. حرام کردم. این هم ضمان دارد. یعنی شما ضامنی. این آب را با قیمت مثلا فرض کنید لیتری این مقدار تهیه می کنند. به من هم نصف آن قیمت می دهند. من برای آن اضافه اش ضامن هستم. تقریبا شاید همه ماها به اداره آب و وزارت نیرو بدهکاریم. به خاطر حرام کردم آب. برق هم حرام می کنیم. دستمال کاغذی را هم حرام می کنیم. این مواظبت ها را می شود. می شود عمل کرد. لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبيرُ. این فضل بزرگ خداست. فضل کبیر. فضل بزرگ خداست. حالا به زبان ما مرحمت، مرحمت بزرگ خداست. مرحمت. نه جزا. جزای کارهای شما نیست. مرحمت است. ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبيرُ. حالا با تتمه اش کار داریم. ذلِكَ الَّذي يُبَشِّرُ اللهُ عِبادَهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات [23شوری]. این چیزی که گفتیم، سلطنتی که در بهشت به دست می آورد، یک وقت هایی عرض کردیم. این در بهشت سلطنت است. یک کسانی در بهشت سلطنت می کنند. هرچه می خواهند هست. هرچه می خواهند هست. دائما در کنار صاحب اصلی بهشت اند. قرآن دارد که فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ. [55قمر] در یک جایگاه راستین، نزد پادشاه مقتدر، پادشاه مقتدر عالم، خدای متعال. فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ. ذلِكَ الَّذي يُبَشِّرُ اللهُ عِبادَهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات. این آن چیزی است که ما بشارت دادیم. بشارت دادیم. به کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح کردند بشارت می دهیم. این را بشارت می دهیم. این بزرگ ترین جایزه ای است که به اهل ایمان و عمل صالح می دهیم. این بزرگ ترین جایزه است. دیگر از این بزرگ تر نداریم. بعد [در ادامه می فرماید] قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى جایزه به این بزرگی را که به شما بشارت می دهم... بشارت می دهم که اگر یک ذره همت کنید جایزه به این بزرگی در پیش روی شماست، اگر یک ذره همت کنید، اگر یک ذره از خودت مواظبت کنی، به این جایزه بزرگ که دیگر بزرگ تر از آن فرض ندارد می رسی، این بشارتی است که ما به این کسان می دهیم. و می فرمایند که من برای این خدمتی که به شما کردم و این راهی که به شما نشان دادم و این آینده بسیار بسیار بسیار خوبی که به شما بشارت دادم، مزد نمی خواهم. مزد من مودت ذوی القربی است. مزد من مودت ذوی القربی من است. خویشاوندان نزدیک من که کجا نشان داد این خویشاوندان نزدیک من که هستند؟ بگویید؟ در مباهله. یک کسانی امسال همت کردند و یک ذره مباهله را مطرح کردند. پرچم هایش را در خیابان ها زدند و جلسات زیادی در امسال ایران درمورد مباهله گرفته شد که خیلی خوب بود. خیلی خوب بود. مباهله همتای غدیر است. اگر از یک نظر مهم تر از غدیر نباشد، همتای غدیر است. خیلی مهم است. پیغمبر جلو می رفت. پشت سرش حضرت زهرا سلام الله علیها بود. پشت سر ایشان امیرالمومنین بود. دست امام حسن در دست پیغمبر بود. امام حسین هم در بغل پیغمبر بود. این ذوی القربی. مودت ذوی القربی. اگر مودت را یادتان باشد عرض کردیم که دوستی در عمل [است]. عملا دوست داشتن. عملا دوست داشتن. الان همه شماها یک نمونه اش را عمل کرده اید. در عزای امام حسین مشکی پوشیده اید. آقا ما در طول سال به طور معمولی مشکی نمی پوشیم. در محرم مشکی می پوشیم. مثلا. یا فرض کنید که بیست و یک ماه رمضان مشکی می پوشیم. یک چنین وقت هایی مشکی می پوشیم. چه وقت است؟ وقتی که نشانه محبت به اهل بیت است. این نشانه عملی دوستی است. نشانه عملی دوستی، نامش مودت است. اگر نسبت به ذوی القربی من دوستی عملی کنند، این جزای این راه بسیار خوب و جایزه بسیار خوبی است که به آنها بشارت دادم. بعد می فرمایند وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً [23 شوری] یقترف یعنی مشت کند. کسی که یک مشت از این کار خوب بردارد، ما خوبی اش را، خوبی برداشته، یک مشت گلاب در دستش هست، این گلابش را معطرتر می کنیم. نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً. خوبی اش را زیادتر می کنیم. ببخشید من اشتباه گفتم. من یقترف یعنی من یکتسب. هرکسی کسب کند. از این مودت کسب کند. مودت را کسب کند. در عمل کسب کند. مثل همین مثال که عرض کردیم. در ماه محرم سیاه پوش می شود. در روضه ها شرکت می کند. سینه می زند. گریه می کند. بالخصوص گریه می کند. هرکس حسنه را کسب کند، یعنی مودت را، هرکس مودت را به دست بیاورد، ما بر خوبی او [می افزاییم]. چون دوستی عملی است دیگر. دوستی عملی رشد می کند آقا. دوستی عملی رشد می کند. اگر شما به خودتان نگاه کنید، از اولین بارهایی که سیاه می پوشیدید و به روضه می رفتید و در عزاداری شرکت می کردید، الان با علاقه بیشتر می آیید. الان اصرار بیشتری دارید. ما اضافه می کنیم. نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً. خوبی اش را، این حسنه ای که، یعنی مودتی که کسب کرده را، خوبی اش را می افزاییم. إِنَّ اللهَ غَفُورٌ شَكُورٌ. وَ مَا عِینٌ أحَبُّ إلَی الله وَ لا عَبرَةُ مِن عَینٍ بَكَت وَ دَمَعَت عَلَیهِ، هیچ چشمی نزد خدا محبوب تر نیست و هیچ اشکی و هیچ قطره اشکی که از چشم می چکد نزد خدا محبوب تر نیست. وَ مَا مِن باكٍ یَبكِیهِ هیچ چشمی محبوب تر نیست. چشم در اثر گریه محبوب می شود. یک وقت آدم با تمام جانش گریه می کند پس تمام جانش محبوب می شود. یک وقت فقط چشمش گریه می کند، دلش می سوزد، هرمقدار باشد، آن محبوب خدا می شود. بعد وَ مَا مِن باكٍ یَبكِیهِ إلّا وَ قَد وَصَلَ یک چیز مهم انجام می شود. صله و پیوند می کند. کسی که برای امام حسین گریه می کند، برای امام حسین با حضرت زهرا پیوند می کند. پیوند. پیوند می شود. درخت را دیده اید پیوند می شود؟ وَ قَد وَصَلَ فاطِمَة(س) وَ أسعَدَها عَلَیه، این دارد به زهرای مرضیه در عزای پسرش کمک می کند. چشمی که گریه می کند، صله می کند. با فاطمه زهرا پیوند می کند و او را در عزاداری اش کمک می کند. یعنی ایشان دارد در عرش گریه می کند و شما هم اینجا در فرش دارید گریه می کنید. همراه ایشان هستید. در روضه خوانی فاطمه زهرا شرکت کرده اید. دارید کمک می کنید. یک چیز دیگر. وَ أدّی حَقَّنا، حق ما را ادا می کند. کسی که برای حضرت حسین گریه می کند، حق ما را ادا می کند. صله می کند. با حضرت زهرا پیوند می کند و حق ما را ادا می کند. ما کی می توانیم حق امیرالمومنین، حق پیامبر، حق امام حسین [را ادا کنیم؟] می گویند اگر گریه کنید، حق را ادا کرده اید. انقدر گریه قیمت دارد. هیچ کسی به قیامت نمی آید مگر اینکه چشمش گریان است. إلّا الباكِینَ عَلَی جَدّی مگر کسانی که بر جد من گریه می کرده اند. نه یک بارها. این گریه کن جدم بوده. این روز قیامت چشمش گریان نیست. شادمان است. فَإنَّهُ یُحشَر این آدمی که جزء گریه کنندگان حضرت حسین است، به روز قیامت می آید. چشمش روشن است. شادمان است. وَ البِشارَةُ تَلقاهُ هی فرشته می آید و به او بشارت می دهد. جایگاه بهشتی اش را، مراحم الهی را نسبت به او. بخشش گناهانش را، بشارت، بشارت، بشارت. یک روزی که سراسرش خوف و ترس و هول است، همه اش برایش بشارت می آید. این دیگر گرفتار هیچ هول و ترس و خوف و ناراحتی نمی شود. چون همه اش فرشتگان از طرف خدای متعال برای او بشارت می آورند. وَ البِشارَةُ تَلقاهُ وَ السُّرُورُ عَلَی وَجهِهِ، شما نگاهش کنی، شادمانی را در صورتش می بینی. مردم دیگری، آنهایی که اهل گریه بر حضرت حسین نیستند، آنها گرفتارند. در خوف و ترس و بلا گرفتارند. این کسی که گریه کن حضرت اباعبدالله است، برایش بشارت است و شادمانی و خوشی است و خوبی و شادمانی. عرضم به حضورتان فقط یک: اگر من اینجا گریه کردم، بیرون که رفتم از آن مواظبت کنم. حفظش کنم. نگذارم خراب شود. این گریه ای که اینجا کردید، اگر اینجا دلت سوخت، نگذار بیرون خراب شود. یک کاری نکنم که خراب شود. یکی اینکه این اشک ها ذخیره می شود. چه ذخیره ای؟ چه ذخیره ای؟ مثل اینکه ما مثلا یک صندوق داشته باشیم که پر از طلا و جواهرات باشد. برای یک روزهای سختی زندگی اینها را ذخیره کردیم. این اشک ها می شود بهترین ذخیره های ما برای روز سخت قیامت و مقابله با جهنم. یک قطره از این اشک ها جهنم را خاموش می کند. شما به برکت آن، به بهشت پرواز می کنی. بعد از مرگ، بعد از مرگ همه اش سختی است دیگر. دیگر هیچ سختی ای نخواهی دید. به شرط حفظ این ذخیره. به شرط حفظ این ذخیره. چون من یک کاری نکردم که همه اش بسوزد و برود. یک کاری نکردم که بسوزد. انقدر این جواهرات لطیف است که ممکن است با یک اوقات تلخی، مثلا فرض کنید شما اوقات پدرت را با یک کلمه حرف تلخ می کنی و همه اش از بین می رود. باید این را حفظ کرد. این ذخیره ارزشمند و قیمتی را و این جواهرات ناب ابدی را انسان باید با رفتار و اعمال صحیح حفظ کند. إنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ. سعی کند. سعی کند. سعی کند، حفظ کند. سعی کند حفظ کند. با نگاهش. یک وقت آمد یک جور بد نگاه می کند. یک جوری با چشم خیانت نگاه می کندکه همه سرمایه اش را می سوزاند. یک جوری حرف می زند که همه سرمایه اش را می سوزاند. باید اینها را مواظبت کند. این خیلی ذخیره قیمتی ای است. برای نجات کامل و صد در صد آدم از لحظه مرگش تا وقتی وارد بهشت می شود، لازم است، کافی است. این لازم و کافی است. مگر اینکه من خرابش کنم. مگر اینکه من خرابش کنم. ان شاء الله خدا همه همه ما را بر عزاداری برای امام حسین موفق کند. توفیق پایداری در این راه را به همه ما مرحمت کند. محبت امام حسین را در دل های ماها مستحکم و سرشار کند. امام زمان ما را از ما راضی بفرماید. فرجش را نزدیک بفرماید. بخشی از عمر ما را در عصر ظهور و سلطنت آن حضرت قرار بدهد. انقدر به زودی فرج ایشان را برساند که به ماها برسد. ما به ایشان برسیم. از برکت ظهور و فرج ایشان برخودار شویم. انقدر برکت. دنیا برکت می شود. دنیا راحتی و خوشی می شود. دنیا عدل می شود. خدایا ماهارا از این برخودار بفرما. ایشان را از رفتار و اعمال و اخلاق ما راضی و خشنود بفرما.

باید از حضرت مسلم یاد کنیم. حضرت مسلم همتای حضرت عباس علیه السلام است. شما زیارت های این دو بزرگوار را بخوانید. کسانی که به زیارت ایشان و زیارت حضرت ابالفضل رفته اند، ساختمان زیارت[نامه] و عبارت هایی که در این دو زیارت هست، یکسان است. می گوید که تو هرچه توان داشتی به کار بردی. هیچ کم نگذاشتی. کاهلی نکردی. خستگی نشان ندادی. در راه برادرت حضرت حسین علیه السلام، پسرعمویت حضرت حسین علیه السلام خسته نشدی. هرچه توانستی، کردی. هیچ کم نگذاشتی. وارد دارالاماره شد. سلام نکرد. به عبیدالله سلام نکرد. خیلی تشنه اش بود. ایشان آن روز را روزه گرفته بود. دیشب امیرالمومنین را خواب دیده بود که تو فردا شب با ما هم سفره هستی. ایشان آن روز را نیت روزه کرده بود. بعد هم وقتی از خانه توعیه مرد بزرگوار کوفه، از خانه این خانم بیرون آمده بود، گرفتار جنگ شده بود. جنگ در کوچه ها تنگ. از بالای بام ها بر سر ایشان آتش می ریختند. سنگ و خاک می ریختند. بر سر راهش گودال کنده بودند. آخرش هم ایشان در یکی از این گودال ها افتاد که دستگیر شد. کسی نمی توانست. انقدر ایشان سلحشور و شجاع بود که کسی نمی توانست ایشان را بگیرد. پایش در چاله هایی که طبق نقلی بر سر راهش کنده بودند فرو رفت و زمین خورد. او را گرفتند. خب. ساعت ها جنگیده بود. وقتی به دارالاماره آمد تشنه بود. گفت از این کوزه آب به من آب بدهید. گفتند که ان شاء الله در جهنم می روی از آب های جوشیده جهنم خواهی خورد. بعد هم که او را بالای بام بردند. بام دارالاماره. به حضرت اباعبدالله سلام کرد. می خواست بگوید. به یک نفر پیغام داد که تو بگو آقا دیگر به اینجا نیایید. من گفتم بیایید اما دیگر نیایید. او نامرد بود و پیغام را نرساند. می خواست بالای بام به هر نوعی شده فریاد بزند و به گوش امام حسین برساند که آقا دیگر به کوفه نیایید. کوفه جای شما نیست. اینجا زینبت اسیر می شود. بچه هایت را می کشند. اصغرت را به تیر می زنند. ابالفضلت از پا در می آید. تیر به چشم ابالفضلت می زنند. نمی توانست. راهی نداشت. سلامی داد و سرش را قطع کردند. بدن را پایین انداختند. سر را برای چشم روشنی یزید به شام فرستادند. بدن مبارکش را پایین انداختند که به پاهای جسدش طناب بستند و در کوچه ها می کشیدند. آن کوفی های نامرد. هرچه توانسته بود کرده بود دیگر. هرچه بدهکار بود داده بود. هرچه ارادت بود به خرج داده بود. هرچه توان داشت به کار برده بود. دیگر بیشتر از این چیزی نداشت. امام هم اگر یادتان باشد وقتی خواست از یارانش اسم ببرد، فرمود یا مسلم بن عقیل. یا هانی بن عروه. با یاران از دست رفته اش سلام و خداحافظی داد و خودش برای شهادت رفت. و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای