پاسخ به سوال در مورد مشاوره ی خانوادگی
سوال:
با توكل و اعتماد كامل به خداوند ازدواج كردم همه چيز را به او سپردم و جز خدا چيزي برايم مهم نبود مشكلات فراوان زندگي كه اكثرا ريشه در مسايل اقتصادي داشتند آرامشم را بهم ريخت و از خدايم دور شدم انگار اعتمادم باو از دست رفت شوقي براي نماز شب و آدم شدن ديگر ندارم!!! از روز عيد فطر جدا از همسرم زندگي ميكنم دليل اوليه اش دخالت خانواده اش بود اما حالا باز بخاطر بيكاري و بي پولي نمي تواند دنبالم بيايد چله موسويه روزي هزار بار استغفار كردم و 12سالست هرشب عاشورا ميخوانم به اقسام دعاونمازها متوسل شده ام و اشك و غصه همدم لحظه هايم 4سال بيشترست ازدواج كرده ام و من وهمسرم يكديگر را بسيار دوست داريم اما... ديگر چه كنم؟ بارها آرزوي مرگ كرده ام

پاسخ:
حجت الاسلام و المسلمین جاودان فرمودند: سلام علیکم و رحمة الله،
1 - با توکل و اعتماد به خدا ازدواج کردم به این معنا نیست که تحقیق در مورد شوهر و کارش و عرضه اش و اخلاقش و خانواده اش فراموش شود. در اینها کوتاهی کرده اید.
2- آن توکل و اعتماد که با یک حادثه و تنها یک حادثه از بین برود توکل و اعتماد مقبولی نیست.
3- سعی کنید ساختمان تازه ای برای زندگی خودتان بسازید.
4- اگر بتوانید با شوهرتان تنها بنشینید و با هم صحبت کنید و دو نفری راهی پیدا کنید.
5- چهل استغفار کار بسیار خوبی بوده است. اینکار در چهل روز نباید متوقف بشود و ضمناً شوهرتان هم اینکار را انجام بدهد. استغفار زیاد و با توجه مشکل را حل می کند انشاءا... همراه استغفار صدقه هم زیاد بدهید مقدار آن مهم نیست تعدادش مهم است.
6- آرزوی مرگ هم نکنید هرچه ممکن است در استغفار و صدقه همت کنید. بازهم تماس بگیرید.
ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای