شب پنجم جلسه ( عالـــــَم پــاكي)
شب پنجم جلسه ( عالـــــَم پــاكي)

أعوذ بِاللهِ مِن الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین وَ لا حَولَ وَ لا قوّهَ إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطـّیبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالَمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَة الله عَلی أعدائِهِم أجمَعین إلی یَوم الدّین

انسان باید زندگیش را طبق دستورات و فرمایش هایی که خداوند و پیامبرش فرموده اند منظم کند. اولین قدم نظم، تقلید صحیح است. دومین قدم، صحیح خواندن نماز است. برای صحیح خواندن نماز باید وضویش صحیح باشد. بنابراین باید مساله وضو را بداند. باید غسلش صحیح باشد، بنابراین باید مساله غسل را بداند. نمازش صحیح باشد. بنابراین باید مسائل نماز را بداند. آیا می شود احکام و مسائل نماز یکمرتبه از آسمان بر من وحی شود؟ نه. من باید بروم رساله نگاه کنم یا پای درس کسی بنشینم. هرکس این کار را انجام ندهد مشخص می شود زندگیش آن نظم لازم را ندارد. فرد باید برای درست کردن قرائتش پیش یک استاد، قرائت کند. ذکرها و دعاها و حمد و سوره اش را پیش یک معلم خوانده باشد. اینها حداقل های نظم زندگی دینی ماست. فرد باید مرجع داشته باشد و مسائل غسل و وضو و نماز و روزه و خمس و... را از مرجع تقلید کند. گاهی افراد به صورت انتخابی عمل می کنند. مثلا می گوید من نمازم را بلدم. خب آقا خمس را هم باید بدانی. معمولا برای ما زکات نیست. زیرا نه کشاورزیم و نه دامدار و در مورد سکه های طلا هم معمولا نظر آقایان این نیست که زکات دارد. فقط یک زکات فطریه است که باید در آخر ماه رمضان پرداخت نمود که معمولا همه می پردازند زیرا هم مبلغ آن اندک است و هم در ماه مبارک رمضان انسان ها عطر و بوی دین را می گیرند و زکات فطریه راکامل پرداخت می کنند. این حداقل نظم است. یک دستوراتی از طرف خداوند برای تنظیم زندگی شما آمده. آیا شما زندگیت را با این نظم، تنظیم می کنی؟ اگر این را انجام دادی می توانی به بعد از آن فکر کنی. اگر نه، روزی ده هزار بار هم ذکر بگویی هیچ فایده ای ندارد. اگر فکر هیچ چیز نیست که خب راحت است. اما شخصی که واجبات اولیه دین خود را درست انجام نداده باشد هرچه اعمال مستحبی انجام دهد، به هدف ونتیجه ای که می خواهد از این اعمال مستحبی بگیرد، نمی رسد. اگر انسان این مقدماتش را درست نکرده باشد، هیچ امیدی برای خودش نداشته باشد. حرف هایی که در این جلسات عرض کردم مربوط به بعد از این قدم است.

در جلسات گذشته از توحید، عرض کردیم. من یک مجموعه انحصاراتی را عرض کردم. شما باید در توحید به این انحصارات برسید. مثلا در قرآن می فرماید: هوالغنی من اگر به این مساله برسم که فقط خدا غنی است دیگر راحت می شوم. اما از آنجاییکه که مقدمات را به درستی انجام نمی دهم، هیچگاه به این نمی رسم. بنابراین تا ابد دچار دغدغه خاطر هستم. حالا انشاء الله تا ابد نیست. تا زمانی است که به بهشت برویم. اگر به بهشت نرویم هم که دیگر هیچ.

درقرآن 200 یا 300 آیه در این مورد وجود دارد. کلمه هوالغنی چندین بار درقرآن تکرار شده است. هوالغنی یعنی فقط او غنی است. درک و فهم این، با خواندن کتاب و تفسیر بدست نمی آید. هرکس باید کار کند. باید قدمی بردارد. آنچه عرض کردیم مقدمهِ مقدمهِ مقدمه اش بود. یعنی قدم اول. هوالاول، هوالآخر، هوالظاهر،  هوالحی،  هو العلیم،  هوالقدیر.... همه ی این صفات خب فقط از آن خداوند است. اگر انسان به فهم این مطالب برسد، بسیار راحت می شود. دیگر از کسی نمی ترسد. به هیچ کس امیدوار نمی شود. به جایی دل نمی بندد. از جایی خوف ندارد. از کسی خجالت نمی کشد. فقط خداوند همه کاره است. غیر او هیچ چیز نیست. در این مورد داستانی از  مرحوم آقای شاه آبادی برایتان نقل کردم. گفتند آقا باران نیامده است. ایشان فرمودند: مگر باران رزق و روزی می دهد. خداوند رزق و روزی دهنده است. تا کنون هم داده است.

عرضمان در این شب ها این بود. اگر انسان پاک باشد، این مسائل را درک می کند. درک وفهم این مسائل احتیاج به سرمایه ای بنام پاکی دارد. برای اینکه من بفهمم فقط خداوند غنی است، فرد دیگری دارا نیست، دلم پیش کس دیگری نباشد، احتیاج به سرمایه پاک بودن هست. عرض کردیم قدم اول برای رسیدن به پاکی این است که یک نظم اولیه ای به زندگیمان بدهیم. این نظم باعث می شود گناه از زندگیمان بیرون برود. بعد سعی می کنیم گناهان گذشته را هم جبران کنیم. به اینصورت به یک پاکی اولیه می رسیم. در پاکی اولیه من می توانم نماز بخوانم. آدمی که زندگی اش شلوغ است و صد جایش مشکل دارد و صد عیب در رفتارش هست، اصلا نماز ندارد. نمازی که می خواند فقط در حدی است که تارک الصلاة نیست. درگذشته بعضی از آقایان مراجع فرموده بودند که اگر در نماز اصلا حواست نبود، نماز باطل است. اما حالا آقایان مراجع آن را باطل نمی دانند. در روایات داریم، اینگونه نماز خواندن ارزشی ندارد و آن نماز را جمع می کنند و مانند پارچه می شود و آن را به سر صاحبش می زنند. نماز، صاحبش را نفرین می کند و می گوید مرا ضایع کردی، خدا ضایعت کند. نفرین نماز برو برگرد ندارد. در زندگی ما قسمت های ضایع شده بسیاری هست که هرچه می گردیم دلیلش را پیدا نمی کنیم. عرض کردم اگر این حداقل را درست کنیم یک حداقلی از نماز بدست می آید. حداقل در زندگی این است که دروغ را کنار بگذاری، غیبت نکنی، نامحرم برایت نامحرم باشد و رعایت کنی. اگر این موارد را رعایت کنیم، گناه از زندگی مان بیرون می رود. در اینصورت نمازش، یک نُزجی می گیرد. امام فرموده اند الصّلاة ُمیزانٌ. نماز میزان است. به نمازی که خوانده ای نگاه کن و خود را در آن نماز بگذار. چگونه نمازی خواندی؟ تو همان مقدار هستی. چقدر هستی؟ چقدر نظم داری؟ به اندازه نمازت. اگر در تمام طول نماز حواست به نماز جمع بود، یعنی ذکرها را متوجه هستی، رکوع و سجودت را می فهمی. این حداقل است. نماز آنقدر جا دارد، آنقدر جا دارد که مگر ما فقط حسرتش را بخوریم. که حسرتش را هم نمی خوریم زیرا نچشیده ایم. چیزی را که نچشیده ایم حسرت چه را بخوریم؟ فقط برای ما گفته اند. اما می فرمایند نماز معراج است. بابا معراج. مگر پیامبر (صلی الله علیه و آله) به معراج نرفته اند؟ می شود در نماز معراج پیش بیاید.

عرض کردیم حداقلِ اول این است که به زندگی یک نظمی بدهیم که باید از وضو و نماز و تقلید شروع شود. یک مرحله بالاتر که عرض شد این بود که آدم به حداقل مقبول از ایمان می رسد. آن حداقل مقبول از ایمان زمانی است که شخص هیچ گناهی انجام ندهد. عرض کردیم اگر این حداقل را ندارد معنایش این است که ایمانش همراه نفاق است. این را در روایت داریم. اگر من هیچ گناهی انجام نمی دهم، این ایمان است. اگر گاهی گناه می کنم یعنی ایمانم همراه با نفاق است. ممکن است در لحظه آخر برای این آدم مشکل پیش بیاید. یعنی شیطان پایش را روی همان نقطه درد می گذارد و اجازه نمی دهد انسان به سلامت عبور کند.

امام (ره) از استادشان مرحوم شاه آبادی نقل می کنند که پدربزرگوارشان در اواخر عمر متوجه یک علاقه دنیوی در وجود خود شده بودند. مثلا علاقه به پسرشان. آقا ممکن است این علاقه خطر به بار آورد. ایشان آدم بسیار خوبی بودند. نوابغ متعددی در این خاندان بودند. متاسفانه شناخته نشده اند و ما فقط خود مرحوم آقای شاه آبادی را می شناسیم. خلاصه پدر ایشان بسیار نگران این موضوع شده بودند. ممکن است این علاقه خطر به بار آورد. با تلاش بسیار و انجام ریاضت این مسئله را برطرف کرده بودند.

اگر ایمان معیار ِحداقلِ لازم را نداشته باشد، خطر دارد. اگر من گاهی گناه می کنم ممکن است هنگام مرگ مرا به خطر برساند.

در آیه 16سوره تغابن خدای متعال حداقل پاکی را برای ما در نظر گرفته است و می فرماید: وَمَن يُوقَ شُحَّ نـَفـْسِهِ فـَأولئِكَ هُمُ المُفلِحونَ هرکس از شرّ این بخل که در جان انسان هاست رها شود، رستگار می شود. در جان است یعنی مانند گِل، که از خاک و آب تشکیل شده است و آب در جان خاک فرو رفته است. بخل هم در جان انسان وارد می شود. مثلا در نگاه به نامحرم کافی است من دستم را جلوی چشمم بگیرم تا تمام شود. اما بخل در جان آدمی است. کسی که آن را از وجودش خارج کند، به رستگاری رسیده. رستگاری یعنی رستن و رها شدن. یعنی از بلا و خطر رسته و گذشته. بخل مانند رگ و ریشه است که تمام وجود را فرا می گیرد. اگر انسان بتواند از این بخل نجات پیدا کند، مثل این است که از شر سایر صفات بد هم راحت شده است. از تکبر، حرص و حسد نیز نجات پیدا می کند. یک داروهایی هست که یک مرتبه همه را حل می کند و این شدنی است. اگر انسان یک مقدار محبت خداوند و امیرالمومنین (علیه السلام) و حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) را در وجودش داشته باشد، مانند دارویی است که همه این صفات نادرست را پاک می کنند. محبت کیمیاست.  

وقتی انسان از این صفات بد نجات پیدا کرد، هوالحی و هوالغنی را باور می کند. اگر شب، یک قران پول هم در جیبش نباشد اصلا برای معاش فردایش نمی ترسد. چون با تمام وجودش باور دارد خدا غنی است. در روایات داریم که فقط پنج عدد نان در خانه داشتند. فقیری به درب منزلشان میاید و آنها همه ی نان ها را به او دادند. با خیال راحت. به خدای غنی معتقدند. برای رسیدن به این پاکی باید بسیار زحمت کشید اما باور کنید که می ارزد. شما جوانان باور کنید و همت داشته باشید، اگر باور کنید و همت کنید، به رهایی می رسید. واگر یکبار نمازی بدون بار گناه بخوانید گویی پرواز می کردید. پرواز که چه عرض کنم. من هرچه بگویم مانند داستان می شود. واقعا پرواز است. تا الله أکبر را گفت به عرش پرواز کرد. اگر فقط یکبار طعم این سبکی بار را چشیده بودیم، متوجه می شدیم هرچه از این زحمت ها بکشیم می ارزد.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای