جلسه پنجشنبه 11/7/92 بحث معاد - جلسه دوم ( مرگ مقدمه قيامت )
جلسه پنجشنبه 11/7/92 بحث معاد - جلسه دوم ( مرگ مقدمه قيامت )
آقاجان من به شما که ظلم می کنم اول به خودم ظلم می کنم یعنی اول تیر را به خودم می زنم وبعدبه شما.وقتی دارم پشت سر شما،شما را تخریب می کنم،اول دارم خودم را تخریب می کنم بعدشما را ...

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین

بحث هفته گذشته یک مساله اساسی بود. من خلاصه آن را تکرار می کنم و بعد به بحث جدید می پردازیم. بحث هفته گذشته این بود که ما یک روزی به یک عالمی خواهیم رفت که آنجا کاملا برایمان ناشناخته است. بعد از این عالم به جایی سفر می کنیم که آنجا کاملا، کاملا برای ما ناشناخته است. مثال سفر حج را عرض کنم. شما در سفر حج از ایران می روید. شما با ضوابط و قوانین ایران آشنا هستید. به یک کشور دیگری می روید که آنها قوانین و راه و رسم دیگری دارند. اما مشترکات زیادی هست. آنجا هم باید بروید پاسپورتتان را مهر کنید و مهر ورود بزنید. اگر به ایران برگردید هم باید بروید روی پاسپورتتان مهر ورود بزنند. یک مشترکاتی وجود دارد. اما در آن عالم هیچ مشترکاتی نیست. کاملا ناشناخته است. در آیه 61 سوره مبارکه واقعه می فرماید: وَنـُنشِئـَكـُمْ في ما لا تـَعْلـَمونَ به جایی می روید که هیچ علم و آگاهی به آن ندارید. گفتیم از دلایل این ناشناختگی این است که این عالم مبتنی بر قانون علیت است. اینجا سبب و اسباب وجود دارد. مثلا سبب گرم کردن، آتش است و سبب خاموش کردن آتش، آب است. آنجا اینگونه نیست. آب نمی تواند کار خاموش کردن انجام بدهد. مثلا اگر اینجا من آتش را افروخته باشم، شماهم که نزدیک شوید می سوزید. اما آن عالم اگر شما آتش را نیفروخته باشید، عالم هم پر از آتشی باشد که شما نیفروخته اید، شما را نمی سوزاند. ببینید قواعد خاص خودش را دارد. قوانین اینجا، آنجا نیست. عرض کردم قانون علیت که اینجا حاکم است، آنجا نیست. عبارت را برایتان خواندیم. شاید بتوان اینگونه معنا کرد. وَ تـَقـَطـَّعَتْ بـِهـِمُ الأسْبابُ تمام سبب و مسبب های این عالمی، آنجا به هم خورده است. خیلی مهم است ها. آن ناشناختگی خیلی مهم است. یک حرفی. برای اینکه به قیامت برسیم، مرگ مقدمه است. آیا مرگ به معنای پاشیده شدن بدن است؟ یا چیز دیگریست؟ این دعوایی بوده که گذشتگان هم داشته اند. در آیه 10 سوره مبارکه سجده می فرماید: وَ قالوا أإذا ضَلـَلـْنا في الأرْض أإنـّا لـَفي خَلـْق جَديدٍ همه مشرکان و کافران اعصار گذشته این حرف را می زدند و می گفتند یک روزی ما در زمین گم می شویم. اینها می دیدند ابدانی که دفن کردند و یا سوزانده اند در زمین گم می شوند. اجزاء بدنی که دفن شده در زمین می پوسید و خاک می شد و زیر و رو می شد و آنهایی که می سوزاندند هم خاکسترش در هوا گم می شد. قدیم یک قبرستانی به نام قبرستان چهارده معصوم در این نزدیکی ها بود. دو اسم دیگر هم داشت. خیلی بزرگ بود. مثلا از چهار راه مولوی تا نیمه راه حضرت عبدالعظیم بزرگی اش بود. الان دیگر هیچ چیز نیست. بسیاری از این زمین ها را گود برداشته اند و خاکش را در کوره های آجر پزی تبدیل به آجر کرده بودند. هیچ چیزش نمانده. حتی قبر بزرگانی آنجا بود. نمی دانم آنها را چکار کردند. کسی که آجر می پزد که بزرگان را نمی شناسد. البته برخی هایشان. خیلی از علمای بزرگ شهر ما آنجا دفن شده بودند. همه به باد رفت. أإذا ضَلـَلـْنا می گوید وقتی ما گم شدیم أإنـّا لـَفي خَلـْق جَديدٍ اصلا فرض دارد که یک روزی ذره ذره های ما را جمع کنند و ما دومرتبه ساخته شویم؟ می گویند تو اصلا گم نمی شوی. اصلا گم نمی شوی. در ادامه آیه می فرماید بَلْ هُم بـِلِقاءِ رَبـِّهـِمْ كافِرونَ اینها آن طرف عالم را قبول ندارند. عالم پس از این را قبول ندارند. مشکل شان آنجاست. کسی که عالم پس از این را قبول ندارد، خدا را قبول ندارد. گیر اینها قدم به قدم عقب تر می رود. این می گوید من در زمین گم شوم دومرتبه فرض برگشتن دارد؟ می گویند تو اصلا قیامت و عالم پس از این را قبول نداری. بعد ما می گوییم کسی که عالم بعد از این را قبول ندارد خدا را قبول ندارد. همه اعتقادات به توحید می رسد. این در خاطرتان باشد. در آیه بعد می فرماید: قـُلْ يَتـَوَفـّاكـُم مَلـَكُ المَوْتِ الـَّذي وُكـِّلَ بـِكـُمْ ما یک مامور داریم و او را می فرستیم و او شما را به تمامی می گیرد. شما را. شما را. نه تن را. شما را به تمامی می گیرد. یک ذره تان روی زمین نمی ماند. ما روی زمین می مانیم و ما را بلند می کنند و لای خاک می گذارند. اما به اینها مربوط نیست. مامور ما که برای همین کار مامور شده، شما را، آن شمای حقیقی را کاملا می گیرد و همه وجود شما در دست او می رود. آن را می گیرد و در ادامه آیه می فرماید: ثـُمَّ إلى رَبـِّكـُمْ تـُرْجَعونَ بعد شما را می برد نزد خدای شما. حالا در آیه یک نکته هایی دارد که می ماند. در هر صورت می گویند آقا تو که گم نمی شوی. تو که آن خاک نیستی. تو که آن گوشت نیستی. تو یک چیز دیگر غیر از آن هستی. تو از جنس ماده نیستی که در زمین بمانی. از جنس این خاک نیستی. یک جنس دیگر داری و فرشته مامور می آید و همه آن را می گیرد. توفی از وفی می آید. نه وفت. ما وفات نداریم. یعنی این آدم نابود شد، نداریم. نه. این آدم همه اش گرفته شد. همه وجودش گرفته شد. یک حرفی در روایات دارد که خیلی عجیب است آقا. خیلی. اگر کسی بفهمد این کمر شکن است. ظاهرا فرمایش حضرت صادق علیه السلام است. ممکن است من عبارت را دقیق نگویم. می فرمایند: المَوت تـَصدیقٌ بـِما لا یَکون یک چیزی نیست و شما آنجا آن چیزی که نیست را تصویق می کنید. تازه می فهمید یعنی چه. آدم با مرگ تازه می فهمد خودش یعنی چه. می خواهیم عرض کنیم تقریبا همه خودشان را این بدن می دانند. ما به روح هم معتقدیم اما عملا خودمان را همین این می دانیم. عملا من همین هستم. حالا در خاطر ما به عنوان یک اعتقاد این است که روح هم داریم. اما این اعتقاد شبانه روز همراه ما نیست. آن که من عمل می کنم با تنم عمل می کنم. خودم را تنم می دانم. در مرگ انسان می فهمد که من، تن نیستم. یک نبودی را می فهمد. تو این تن نیستی. تو یک چیز دیگر هستی. به قیامت که می رویم یک چیز دیگر را می فهمیم. این را به وقتش می گویم. قـُلْ يَتـَوَفـّاكـُم شما را به تمامی می گیرد. مَلـَكُ المَوْتِ الـَّذي وُكـِّلَ بـِكـُمْ که مامور شماست. ثـُمَّ إلى رَبـِّكـُمْ تـُرْجَعونَ بعد به سوی رب تان بازمی گردید. در مورد قیامت هم در آیه 156 سوره مبارکه بقره می فرماید: إنـّا للهِ وَإنـّا إلـَيْهِ راجـِعونَ یک روزی ما به سوی خدا برمی گردیم. معنا دارد. نه اینکه از این الفاظی باشد که ما می گوییم که مثلا من دارم می روم برمی گردم. از این نوع نیست. یک چیز دیگری است. خیلی متفاوت است. ما متوجه نمی شویم. خب این حرف اول بود. اینهایی که برمی گردند آقا دو دسته اند دیگر. یک دسته کسانی هستند که ظالم اند. آنها هیچ دعوایی با کسی که ظلم نکرده ندارند. دعوا ندارند. منظور از آنها عالم آخرت و ادیان و خدا و پیغمبر و ماموران الهی است. آنها با کسی که ظلم نکرده کاری ندارند. کسی که ظلم کرده هم ظلمش را به او پس می دهند. کسی که ظلم کرده ظلمش را به او پس می دهند. یک دسته اینگونه اند. در آیه 28 سوره مبارکه نحل می فرماید: الـَّذينَ تـَتـَوَفـّاهُمُ المَلائِكـَة ظالِمي أَنفـُسِهـِمْ یک دسته کسانی هستند که فرشتگانی که می آیند تـَتـَوَفـّاهُمُ یادتان نرود. وفی. نه وفت. یعنی کاملا دریافت می کنند. ملائکه می آیند و آن کسانی که به خودشان ظالم اند را دریافت می کنند. آقاجان من به شما که ظلم می کنم اول به خودم ظلم می کنم. یعنی اول تیر را به خودم می زنم و بعد به شما. وقتی دارم پشت سر شما، شما را تخریب می کنم، اول دارم خودم را تخریب می کنم بعد شما را. در روایات می گوید آدمی که گناه می کند، زودتر از گناهش به خودش ضربه می زند. همین که شروع می کند کارد را به قلب خودش می زند. شروع که کردی، اول کارد را به خودت زدی. هر گناهی. گناهان شخصی یا آنهایی که آدم نسبت به دیگران انجام می دهد. در هر صورت ما یک حرفی داریم. در ادیان اینگونه است. ظلم به خود وجود دارد. ظلم به خود هم داریم. در نظریات جدید اروپایی در فلسفه آزادی شخص می تواند همه کار نسبت به خودش بکند. یک کسی رفته بالای یک بام و می خواهد خودش را پرتاب کند. به او دست نمی زنند. اصلا به او کاری ندارند چون می گویند این مخالف آزادی است. مثلا فرض کنید این پایین وسایل می آورند که اگر افتاد پایین نابود نشود. به او دست نمی زنند. به نظر ما می گوییم آقا این آدم را بگیرید. مثلا می گوییم این آدم را زنجیر کنید. ما برای ظلم به خود فرض داریم. بنابراین دامنه ظلم کمی وسیع تر است. هم ظلم به دیگران داریم و هم ظلم به خود در آیه می فرماید: الـَّذينَ تـَتـَوَفـّاهُمُ المَلائِكـَة ظالِمي أَنفـُسِهـِمْ بعد هم عرض کردیم هر ظلمی به دیگران بکنی زودتر از اینکه ظلمت به آن آدم برسد، به خودت ظلم کرده ای. من دستم را حرکت بدهم بر سر یک یتیم بزنم، که ظلم بسیار بدی است، قبل از اینکه دستم بر سر آن یتیم برسد، به سر خودم خورده. آن آثار بدش به خودم رسید. الـَّذينَ تـَتـَوَفـّاهُمُ المَلائِكـَة ظالِمي أَنفـُسِهـِمْ یک دسته اینگونه اند. وقتی فرشتگان می آیند واقعیت وجود آنها را بگیرند و ببرند به محض اینکه با فرشتگان برخورد کنند، تسلیم می شوند. در آیات دیگر دارد که بسیاری از آنها خیلی گردن کلفت هستند و ادعا دارند و اصلا کارهای خودشان را بد نمی دانند و ظلم نمی دانند. آنجا همه تسلیم می شوند. در ادامه آیه می فرماید: فـَألـْقـَوُا السَّلـَمَ همه اظهار تسلیم دارند. مثل ما که وقتی به هم برخورد می کنیم چاکرم و مخلصم می گوییم او هم اظهار چاکرم و مخلصم می کند. اظهار تسلیم می کند. می گوید ما كـُنـّا نـَعْمَلُ مِن سوءٍ ما کار بدی نکرده بودیم. هرچه من به گذشته ام نگاه می کنم کاری نکردم. نه آدم کشتم نه از دیوار کسی بالا رفتم. یک ذره بالاتر برویم آن که مثل صدام ده میلیون آدم کشته هم می گوید من کاری نکردم. ما كـُنـّا نـَعْمَلُ مِن سوءٍ اظهار تسلیم می کند و می گوید ما کار بدی نکرده ایم. در ادامه آیه می فرماید: بَلـَى إنَّ اللهَ عَليمٌ بـِما كـُنتـُمْ تـَعْمَلونَ احتیاجی ندارد شما خودتان فرمایشی بفرمایید. تمام آنچه کرده اید ضبط شده است. ذره ای از آن هدر نرفته. همه مانده. همه را برایتان نگاه داشته. ببینید مکرر قرآن می فرماید ما به شما ظلم نمی کنیم. اصلا ما به شما ظلم نمی کنیم. هرچه کرده اید را به شما تحویل می دهیم. مشکل ما این است. هرچه کرده ای. اگر کار بدی نکرده ای که هیچ. به قول آن بزرگ می گفت شما بر سر سفره ای که خودتان پهن کرده اید می روید. خب سفره خوب پهن کردی، خوشا به حالت. در آیه بعد می فرماید: فـَادْخُلوا أبْوابَ جَهَنـَّمَ خالِدينَ فيهَا همه در های جهنم برایتان باز است. تو که سراسر عمرت به ظلم گذشته است، همه درهای جهنم برایت باز است. خالِدينَ فيهَا فـَلـَبـِئـْسَ مَثـْوَى المُتـَكـَبـِّرينَ آن کسانی که متکبر بودند، بد جایگاهی خواهند داشت. این یک مورد. در آیه 50 سوره مبارکه انفال می فرماید: وَلـَوْ تـَرَى إذ يَتـَوَفـَّى الـَّذينَ كـَفـَرُوا ببینید همه جا لغت توفی آمده. یعنی دریافت به تمامی. ماموران ما شما را به تمامی دریافت می کنند. وَلـَوْ تـَرَى إذ يَتـَوَفـَّى الـَّذينَ كـَفـَرُوا المَلائِكـَة فرشتگان توفی می کنند و کافران را به تمامی می گیرند. يَضْربونَ وُجوهَهُمْ وَ أدْبارَهُمْ در حالی که دارند جانش را می گیرند يَضْربونَ وُجوهَهُمْ وَ أدْبارَهُمْ از جلو و عقب شلاق می خورد و جان می دهد. آن شلاق ها با این شلاق ها فرق می کند. يَضْربونَ وُجوهَهُمْ وَ أدْبارَهُمْ به آنها گفته می شود وَ ذوقوا عَذابَ الحَريق از لحظه مرگ گرفتار است تا پایان عالم که عالم پایان ندارد. آنجا معنا کرد. الـَّذينَ كـَفـَرُوا یعنی الـَّذينَ تـَتـَوَفـّاهُمُ المَلائِكـَة ظالِمي أَنفـُسِهـِمْ کسانی که به خودشان ظلم کرده اند. ما با اینها مشکل داریم. در آیه بعد می فرماید: ذلِكَ بـِما قـَدَّمَتْ أَيْديكـُمْ این به خاطر آن چیزهایی است که خودتان کرده اید. اگر ظلم پیش فرستاده اید، برایتان آتش به بار آمده است و اگر خوبی پیش فرستاده اید برایتان گل و ریحان و باغ و بستان به بار آورده است. ذلِكَ بـِما قـَدَّمَتْ أَيْديكـُمْ وَ أنَّ اللهَ لـَيْسَ بـِظـَلـّام لـِّلـْعَبيد عرض کردیم گفته می شود خدای متعال اصلا ظلم نمی کند. چرا؟ چون آنچه کرده اید را به شما تحویل می دهد. نه یک ذره کم و نه یک ذره بیشتر. این مربوط به بدان است. در برابر در آیه 32 سوره مبارکه نحل می فرماید: الـَّذينَ تـَتـَوَفـّاهُمُ المَلائِكـَة طـَيـِّبينَ اینها را به مناسبت های دیگری عرض کرده ایم. در برابر کسانی هستند که پاک بوده اند. ظلم نجاست و آلودگی است. در قرآن می فرماید رجس. در مورد منافقین می فرماید انهم رجس. یعنی آنها پلیدی هستند. نه پلید شده اند. اینها پلیدی هستند. آدم به اینجا می رسد. در برابر می فرماید الـَّذينَ تـَتـَوَفـّاهُمُ المَلائِكـَة طـَيـِّبينَ کسانی که فرشتگان می آیند و آنها را در حالی که طیب هستند و پاک پاک هستند توفی می کنند و به تمامی می گیرند. به محض برخورد با اینها می گویند: يَقولونَ سَلامٌ عَليْكـُمُ از لحظه مرگ تا پایان عالم برایشان سلامتی است. آنها از لحظه مرگ برایشان عذاب است تا پایان عالم. اینها از لحظه مرگ برایشان پاکی و پاکیزگی و سلامتی و راحتی و خوشی و همه خوبی هاست. يَقولونَ سَلامٌ عَليْكـُمُ ادْخـُلوا الجَنـَّة بـِما كـُنتـُمْ تـَعْمَلونَ اگر در خاطرتان باشد عرض کرده بودم که قاعدتا اینها از لحظه مرگ به بهشت می روند. کسانی که پاک پاک هستند جز خوبی نمی بینند و کسانی که در بدی غرق هستند آنچه خودشان کرده اند را می بینند. ذلِكَ بـِما قـَدَّمَتْ أَيْديكـُمْ خودت کردی. ما به تو هیچگونه ظلمی نکردیم. این درس دوم از بحث های معاد بود.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای