شب نهم محرم 11/8/93 - هیئت محبان العباس ع (نتيجه ي انجام حساب شده ي اعمال)
اگر آدم از خودش مراقبت کند، نماز درست می خواند. اگر نماز درست خواند، اخلاقش خوب می شود. کینه از دلش بیرون می رود. بخل از دلش بیرون می رود. تکبر از دلش بیرون می رود. من در همه اینها گیر هستم...

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین

در آیه 70 و 71 سوره مبارکه احزاب می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا * يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ بحث مان درمورد این آیه بود. ای کسانی که ایمان آورده اید، چون ایمان آورده اید تقوا داشته باشید. عرض کردیم تقوا نداشته باشید به چه معناست؟ یعنی گناه نکنید. چون خدا را قبول دارید گناه نکنید. چون می دانید قیامت راست است، گناه نکنید. دارند دلیل می آورند. ای کسانی که ایمان آورده اید، چون ایمان آورده اید، چون ایمان دارید. خب ایمان دارید دیگر، می دانید که هر کلمه ای که از دهانت بیرون می آید حساب می شود. هر قدمی که برمی دارید حساب می شود. اگر آدم زنده بادِ بیهوده بگوید، حساب می شود. مرده باد بگوید، حساب می شود. دل ببندد، حساب است. بدش بیاید، حساب است. من به این معتقد هستم. خب همینطوری عمل نمی کنم دیگر. اگر هیمنطوری عمل می کنم، نشانه مشکل ایمانی است که عرض کردیم. عرض کردیم اگر انسان گناه می کند و بی مهابا گناه می کند، بدون دغدغه خاطر گناه می کند و هیچ غصه اش نمی شود که امروز بیست تا دروغ گفته، باید یک فکر اساسی برای خودش بکند. به طور جدی مشکل دارد که عرض کردیم ممکن است معنایش بی ایمانی باشد. ممکن است، معنایش بی ایمانی باشد. وقتی آدم بتواند اینطور راحت گناه کند. قدم اول گناه نکردن بود. عرض کردیم وقتی انسان گناه می کند، ساختمانی که ساخته را تخریب می کند. شما به زیارت امام حسین علیه السلام رفته ای. مگر زیارت امام حسین علیه السلام کم است؟ خب در راه هرچه خواستی گفتی. هرچه خواستی خوردی. هرجور خواستی نگاه کردی، نمی شود. خراب می کند. گناه اعمال خیر آدم را خراب می کند. ای کسانی که ایمان آورده اید، تقوا داشته باشید. یعنی گناه نکنید. بعد عرض کردیم که مراقب اعمالی که انجام می دهید باشید که عمل تان درست باشد. عمل درست باشد. آقا این ثمر دارد. ببینید این اصل باید حل شود. من برای چه به اینجا آمده ام؟ اگر این حل شود. ما آمده ایم دیگر. همینطوری آمده ایم. خودمان که نخواسته بودیم. همینطوری آمدیم. بعد هم همینطوری می رویم. همه زندگی مان هم همینطوری. اینگونه نیست. این همینطوری نیست. شما آمده ای یک کاری بکنی و بروی. اصل زندگی آدم که اینجا نیست. مگر اینکه من اصل زندگی ام را همینجا بدانم. ما که اینگونه نمی دانیم. ما به بعد معتقدیم. ما به قبر و قیامت معتقدیم. وقتی به قبر و قیامت معتقدیم پس اینجا یک مقدمه است. آنجا ابد است. ابدیت. ابدیتی که ما تصورش را نمی کنیم. معنای کلمه را می فهمیم اما واقعا تصور نمی کنیم که ابدیت به چه معناست. ما می خواهیم یک ابدیت را با این سی چهل سال، پنجاه سال بسازیم. واقعا هم می شود ساخت. با همین سی چهل پنجاه سال می شود ساخت. چه می شود ساخت؟ بینهایت های خوب. قرآن در آیه 133 سوره مبارکه آل عمران می فرماید: وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ بهشتی که وعده داده شده است، عرض و پهنایش، به پهنای آسمان ها و زمین است. بهشت یک نفرها. یک نفر آدم. یک بهشتی به پهنای آسمان ها و زمین. این را می دانید دیگر. مثلا آخرین کهکشانی که دیده شده است، دو میلیون سال نوری فاصله است. آن آخرین کهکشان موجود است؟ نه. این که ما دیده ایم. به پهنای آسمان ها و زمین است. آنچه که در آسمان ها می بینیم، آسمان دنیاست. بهشت یک نفر به پهنای آسمان هاست. نه آسمان دنیا. نه زمین. چقدر می شود؟ می شود گفت بینهایت؟ می خواهی به یک ملک بینهایت برسی. در یک زمان بی نهایت. به یک ملک بینهایت در یک زمان بینهایت. با قابلیت ادراک و فهم لذت بینهایت. وقتی از این تن جدا شدی، عددها می رود روی بینهایت. برای این انسان باید یک مقداری مراقب خودش باشد. هرچه بیشتر، باور کنید، آن سلطنت وسیع تر است. راحت بیشتر است. لذت بیشتر است. قدرت بیشتر است. قرآن مکرر دارد که ما به این بنده ای که در بهشت هست، برای هرچه بخواهد قدرت می دهیم. هرچه بخواهد. یک قدرتی که هیچ حد و مرزی ندارد. تنها حد و مرزش خداست. فقط خدا بیشتر است. در آیه 35 سوره مبارکه قاف می فرماید: لَهُم مَّا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ برای شما در بهشت هرچه بخواهید هست. هرچه. نزد ما بیشتر است. خدا، خداست دیگر. این هم بنده است. یعنی هرچه دارد، داده خداست. خداداده است. او هرچه دارد، متعلق به خودش است و این هرچه دارد، خداداده است. به این چقدر داده؟ حد و مرز ندارد. ما می خواهیم به یک چنین جایی برویم. آن وقت خدایی نکرده آن طرفش هم. اگر آن طرف آدم را به جهنم بردند، رنج های آنجا، اینگونه است که نه زنده است و نه مرده است. نه زنده است و نه مرده. عذاب تا این حد است. بنابراین هرچه آدم بیشتر از خودش مراقبت کند، با حساب بیشتری عمل کند و حرف بزند و نگاه کند و بنویسد، [آن طرف راحت تر است.] من در زمان جوانی یک چیزی نوشته ام که یک کلمه اش اشتباه است. آن کلمه اشتباه هم سند داشت. بی سند نگفته بودم. اما.. اگر من را ایستادند و پرسیدند چرا این کلمه را گفتی؟ اینگونه است. آیت الله حق شناس رضوان الله علیه فرمودند من اسم یک کسی را برده بودم و یک درجه ای از احترام کرده بودم. یک کسی بود که قابل احترام بود و یک درجه ای از احترام را برایش به کار بردم. شب به من گفتند چرا زیاد گفتی؟ نباید این درجه می گفتی. من که حرف بدی نزدم. چرا زیاد تعریف کردی؟ این مراقبت ها باعث می شود که يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ اگر مراقبت کنی، نمازهایت درست می شود. نماز آدمی که شبانه روزش را مراقب است، نماز است. نمازهای ماها که مشخص است دیگر. اگر ثلثی از نماز من متعلق به خودم باشد، خیلی آدم خوبی هستم. ثلث نمازم متعلق به من باشد. یعنی من می گویم سُبحانَ رَبّی العَظیم وَ بِحَمدِه بدانم دارم چه می گویم. می گویند حداقل حضور قلب این است که آدم بداند چه می گوید و چکار می کند. وقتی دارم از رکوع بلند می شوم، بدانم دارم از رکوع بلند می شوم. با توجه بلند شوم. بعد وقتی دارم به سجده می روم بدانم که دارم به سجده می روم. این مقدار حداقل حداقل حضور قلب است. نماز من و شما به مقداری که حواسم هست قبول است. آنهایی که نیست، نسیت. لذا می گویند نماز یک نفر ثلثش قبول است. یکی یک دهمش قبول است. یکی... بستگی به مقداری که در نماز است. ببینید یک چیزی عرض کنم. اگر نماز آدم خوب باشد، همه چیز خوب است. همه چیزش. اگر نمازش درست باشد، همه چیزش درست است. حتما پایش قسم بخورید. چشمش درست است، گوشش درست است. فکر و خیالش درست است. خیالش هم درست است. یعنی خیال بیهوده به مغزش نمی آید. بگویید اخلاقش خوب است. زن و بچه داری اش خوب است. همه چیزش خوب است. اگر نمازش خوب باشد. آن وقت معنایش چیست. معنایش این است که اگر شما می خواهی نمازت خوب باشد، همه اینها باید خوب باشد. چشمت خوب باشد. گوشت خوب باشد. زبانت خوب باشد. غذایی که می خوری خوب باشد. اگر فرزند هستی، احترامت به پدر و مادر خوب باشد. اگر پدر و مادر هستی، فرزند داری ات خوب باشد. زن داری، زن داری ات خوب باشد. زن هستی، شوهرداری ات خوب باشد. اگر اینها خوب باشد، نمازت خوب می شود. با هیچ کسی هم قوم و خویشی نیست. هرکس درست است، نمازش درست است. هرکس نمازش درست است، همه چیزش درست است. همه چیزش درست است ها. آیه می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید مراقب باشید گناه نکنید. بعد درجه و کلاس بالاترش را می گوید. مراقب باشید همه رفتار و اعمالتان حساب شده باشد. همه اعمال و رفتارتان حساب شده باشد. اگر همه رفتار و اعمالتان حساب شده باشد، يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ من اعمال شما را درست می کنم. خدای تبارک و تعالی می فرماید. ببینید ما همه می خواهیم نمازمان را درست نگاه داریم دیگر. می خواهیم حواسمان در نماز باشد. اما نمی توانیم. خدا باید بکند. اگر خدا نماز ما را به اختیار ما قرار بدهد، نمازمان درست است. اگرنه که هیچ. خب می فرماید آقا تو در طول روز مراقب باش. مراقب باش، من نمازت را حفظ می کنم. بعد می فرماید: وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ گناهان شما را می بخشند. آخر آدمی که به این درجه مراقب خودش است، گناهانش را می بخشیم چه معنایی دارد؟ ببینید مثلا کسی یک وقتی بیهوده می ترسد. خب اگر بیهوده می ترسی، نمی شود. ترس از دلت می رود. گاهی کسی وقتی می خواهد دست در جیبش کند، اندکی سختش است. این عیب است. گناه است. گناه به آن معنا نه. اما عیب است. اینهابرطرف می شود. خدا آدم را اصلاح می کند. اگر آدم اصلاح نشده از این دنیا برود، اگر با ایمان رفت، باید در برزخ بماند تا اصلاح شود. چون آدم تا درست نشود، در بهشت راهش نمی دهند. بله؟ در آیه 47 سوره مبارکه حجر می فرماید: وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ هرچه غل و غش هست، از این سینه درمی آوریم و بعد وارد بهشتش می کنیم. اگر اینجا همت کردی و از رفتارت مراقبت کردی، و چون از رفتارت مراقبت کردی، خدا این غل و غش را از سینه ات درآورد، حل می شود. آقا ما درست گریه نمی کنیم. برای امام حسین درست گریه نمی کنیم. قدیم هم که خوب گریه می کردی، آن وقت هم... شما گریه کن امام حسین را دیده اید؟ دیده اید دیگر. آن وقتی است که سینه آدم از کینه خالی شده. وقتی سینه از کینه خالی شد، آدم برای امام حسین درست گریه می کند. از جگرش گریه می کند. آن وقتی یک قطره از آن اشک، زمین تا آسمان با اشک های دیگر فرق می کند. یک قطره اش. یک وقتی یک آقایی در منزل ما روضه خواند. یک شعری خواند. هیچ وقت دیگری هم آن شعر را نشنیدیم. فکر می کنم همه واقعا از جگر گریه می کردند. آن دوستمان گفت روی فرق سر من یک غذه بود و گفته بودند باید آزمایش بدهی. من یک قطره از این اشک چکاندم آنجا. خوب شد. اگر آدم از خودش مراقبت کند، نماز درست می خواند. اگر نماز درست خواند، اخلاقش خوب می شود. کینه از دلش بیرون می رود. بخل از دلش بیرون می رود. تکبر از دلش بیرون می رود. من در همه اینها گیر هستم. در بخل گیر دارم. در تکبر، در کینه، در حسد، در همه گرفتار هستم. چکار کنم؟ نمی شود. آدم نمی تواند اینها را از سینه خودش دربیارود. خدا باید بکند. خدا چه وقت می کند؟ شما مراقب اعمال و رفتارت باش. اگر مراقب رفتار و اعمالت بودی، نمازت درست می شود. نماز درست سینه ات را پاک می کند و سینه ات بی کینه می شود. اگر آدم نماز خوب بخواند، این قدم بعد است.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای