پاسخ به سوال در مورد مشاوره ی خانوادگی
سوال:
سلام.من با خواهرم رابطه و وابستگی بسیار شدیدی داشتم اما از وقتی ازدواج کرد احساس میکنم با بزرگترین بحران زندگیم روبه رو شدم.الان اصلا نمی دونم که چه طوری باید باهاش رفتار کنم که این وابستگی کم بشه بخصوص حالا که یه ماه دیگه واسه همیشه از پیشم میره. به شدت ناراحت و مستاصل هستم وباهاش بد برخود میکنم تا شاید این وابستگی کمتر بشه اما این رفتار هم خودم رو به شدت ناراحت میکنه و وجدانم رو به درد میاره هم اونو! چیز دیگه ای هم که به شدت نگرانم کرده حس انتقامی که فکر میکنم درونم ایجاد شده که شاید بخاطر رنج هایی که این مدت تحمل کردم خیلی سعی میکنم سرکوبش کنم اما کمتر موفق هستم. لطفا بکید باید چیکار کنم تا زندگیم به آرومی قبل از ازدواج خواهرم برگرده. التماس دعا اجرکم عندالله

پاسخ:
حجت الاسلام و المسلمین جاودان فرمودند: سلام علیکم و رحمة الله،حادثه جدائی حادثه ای است که چاره ندارد وباید حتما بشود و شما باید آن را بپذیرید – و چون مسئله به این شکل است باید برای آن چاره ای جست . عقل حکم می کند شرع حکم می کند عرف حکم می کند که شما باید بدنبال یک راه حل معقول باشید . اولا اگر ایشان ازدواج کردند بطور مطلق که از شما جدا نمی شوند بالخصوص اوایل ازدواج حتی ممکن است دو یا سه روز به خانه شما بیایند پس یک فراق مطلق که اتفاق نمی افتد که شما اینقدر نگران باشید. ثانیا شما بجای رفتار بد با ایشان با هم بنشینید و مشکل را مطرح و باندازه عقل خودتان در حل آن بکوشید و یا حتی ممکن است با هم به نزدیک مشاور چیز فهم و متدین بروید و از او راهی بخواهید . الان شما از ترس جدایی چند ماه بعد به یک زندان خودساخته رفته اید و در این زندان هم خود را شکنجه می کنید و هم خواهرتان را در ضمن دوران نامزدی ایشان که باید به شیرینی بگذرد شما تلخ کرده اید هم بر اساس خیال . اگر با هم بنشینید و جوانب مسئله را بررسی کنید و راه حل مشکل را فکر کنید و در ضمن شما کمی انصاف به خرج بدهید می توانید بخوبی مشکل را حل بنمائید . اما اگر همینطور که تابحال رفتار کرده اید امکان خطر برای شخص شما و خواهرتان و حتی برای ازدواج ایشان وجود دارد و ممکن است حس انتقام به سوی زندگی مشترک ایشان و شوهرش هم متوجه بشود و زندگی ایشان به خطر بیافتد.
ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای