سوال:
با سلام

پدر و مادرم خیلی به عبادتهای من حسادت میکنند . من مدتی هست که خیلی مدهبی شدم .و مدام درگیر نماز اول وقت و قران و دعا و این جور مسائل هستم ولی خانوادم خیلی حسودی میکنند و به دیگرون میگن این اصلا نماز نمیخونه . و هرچی ما بهش میگیم به حرفمون گوش نمیده . و هیچی از دین نمیدونه . مثلا مادرم میگه من وباباش همیشه نماز اول وقت میخونیم و به اون هرچی میگیم نماز اول وقت بخون اون گوش نمیده . در حالی پدر من اصلا نماز اول وقت نمیخونه و تا حالا توی عمرش به من نگفته نماز بخون . چه برسه به اول وقت . یا مثلا برادم و خواهرم میگن این نماز نمیخونه و ما هر چی بهش میگیم نماز بخون گوش نمیده . وخیلی حرفای زشت دیگه هم درباره من میزنن .البته این حرفارو با مهربونی و خوشرویی میزنن جوری که طرف باور میکنه . در حالی که من اصلا اینجوری نیستم و خودم خیلی به مسائل مذهبی علاقه دارم . و نماز و دعا خیلی میخونم . خسته شدم از دستشون چیکار کنم انقدر درباره من دروغ نگن . جوری وانمود میکنن که خوبی منو میخوان ولی در واقع ما اصلا ارتباط خوبی با هم نداریم .و اینها همه نقش بازی کردنشونه . مثلا برادرم که به کلی مخالف نظام و اسلامه و همیشه رهبرو ادمای مدهبی رو مسخره میکنه و شراب میخوره و سیگار میکشه و تا حالا توی عمرش نماز نخونده میگه من میخوام راهنماییش کنم ولی اون با من دعوا میکنه . حتییادمه یه یکبار شب قدر من 100 رکعتنماز خونده بودم وقتی تو خونه گفتم انقدر منو مسخره کرد وگفت داهاتی این کاراچیه که من سال بعد دیگه نخوندم .اما حالا که من خیلی مدهبی شدم برمیگرده میگه من میخوام راهمناییش کنم ولی اون با من دعوا میکنه . چیکار کنم ؟ خسته شدم از دستشون . خیلی دروغای دیگه هم میگن . خیلی ادیت میکنن . مثلا میگن من دعوا میکنم باهاشون در حالی که من کاری باهاشون ندارم .سرم همش توی لب تابمه دارم یا دعا گوش میدم یا نوحه و از این حرفا . مثلا وقتی میرم امامزاده برای زیارت میگن رفته قدم بزنه و ولگردی کنه . چیکار باید بکنم تا انقدر دروغ نگن ؟