سوال:
با سلام،۱۰ سال هزارجورخواستگارداشتم اصلن جور نمیشدبخاطر مسائل شخصی خانوادگی خیلی تمایل به ازدواج داشتم،خیلیامیرفتن دیگه نیومدن خیلیاباتوجه به شرایط خوب دلم رومیزدچندبار تا لحظه آخریش رفت بی دلیل بهم خوردهمه گفتن دعابگیر،بخت گشایی چندتادعاگرفتم سه ماه بعد ازدواج کردم همه چی خوب شروع شدافرادی هم گفتن قبول نکن ولی مهرش به دلم بود عاشقم بود،بعد عقدمون دعاهاریختم رفت دوباره دعا محبت گرفتم کم کم ازم دور و سردشد،دوباره باطل سحر گرفتم بی نتیجه بود،هیچی درس نشد یه مزاحم پیداشد شوهرم بهانه کرده مزاحم کار