در تاریخ انبیاءمیخوانیم که تقریبا تمامی انها در محدوده خاور میانه بوده اند و در تواریخ سایر کشورها امثال هند و چین و اروپاوروم وقاره افریقا و امریکا هیچ اثری از انبیاء و حتی اولیاء الهی نمیبینیم و حتی در تاریخ انها،کسی ادعای نبوت نکرده .خوب در آن دنیا نسبت به آنها چگونه رفتار میشود با توجه به اینکه ابلاغی صورت نگرفته و حجت هم بر انها تمام نشده و همچنین آنها نسبت به کمالی که خداوند برای انسان قرار داده محروم مانده اند پاسخ این مطلب چیست و چگونه است که خلاف حکمت الهی نیست ؟
حجت الاسلام و المسلمين جاودان فرمودند:
تاریخ انبیاء را ما بر اساس قرآن می شناسیم و در ماورای قرآن سندی برای وجود یا عدم انبیاء الهی نداریم و قرآن از انبیائی سخن گفته که مردم عرب آن ها را می شناخته اند. قرآن نمی خواسته است که تاریخ انبیاء را بگوید و هر چه می گفته برای هدایت بوده است. قرآن کتاب تاریخ ادیان نیست تا لازم باشد همۀ انبیاء موجود در تاریخ بشریت را بیان کند لذا اگر از انبیاء هند و چین سخنی بمیان نیامده است به این دلیل است نه به دلیل نبود انبیاء و اولیاء در این سرزمین ها. قرآن می گوید : ان من امة الاخلا فیها نذیر (فاطر / 24) انما انت منذر و لکل قوم هاد (رعد / 7) و ما اهلکنا من قریة الا لها منذرون (شعراء / 208) کلما القی فیها فرج سالهم خزنتها الم یاتکم نذیر قالوا بلی قد جائنا نذیر(ملک/ 8 ، 9) اگر کسی به هدایت دست پیدا نکند و راه حق و باطل را نداند و برای او ممکن نباشد که راه را پیدا بکند مستضعف محسوب می شود و مستضعف تکلیف نخواهد داشت و خداوند با غفران و رحمت خویش با آن ها رفتار خواهد کرد مسائل مربوط به جامعه انسانی ، مسائلی است که عموم را در بر می گیرد؛ یعنی ، وسائل کمال برای عموم بشر فراهم می شود نه برای صد در صد مردم . این یک مسئله مهمی است که باید در مسائل اجتماعی به آن توجه داشت از این گذشته قرآن معتقد است که دریافت هدایت الهی احتیاج به مجاهدت دارد : من جاهد فینا لنهدینهم سبلنا : هر کسی مجاهدت کند ، قطعاً به هدایت می رسد و هر چه بیشتر بکوشد به هدایت های بیشتر و بالاتری خواهد رسید. ساختمان این جهان و چگونگی جامعه بشری عمومیت هدایت را می طلبد نه تمامیت آن را .