أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین
در طول این چند شب گذشته عرض کردیم انبیاء برای تربیت بشر آمدهاند و ادیان آسمانی طرح تربیت انسان هستند. بعد عرض کردیم برای موثر واقع شدن تربیت، فرد مورد تربیت باید خواهان تربیت باشد. اگر کسی نخواهد نمیشود. همچنین عرض کردیم که باید قوانین و قواعد تربیت را بخواهد و استقامت کند. یک روز، دو روز، سه روز، چهار روز، سی سال، چهل سال، نیاز به استقامت هست. و عرض کردیم معنای استقامت این است که آنچه انجام داده را خراب نکند.
شاید حاج آقا حق شناس صد بار برای ما آیه 92 سوره مبارکه نحل را فرموده بودند. داستان زنی را مثال میزند و میفرماید: وَلا تكونوا كالـّتي نقَضَتْ غـَزْلهَا مِنْ بَعْدِ قوَّةٍ أنكاثا مانند آن زنی نباشید که دستور میداد تا کنیزانش چیزی را ببافند و آنها هم بسیار خوب و مستحکم و درست میبافتند و هنگام غروب به آنها میگفت باز کنید. هرچه بافته بودند، از بین میرفت. ما شب تا صبح و صبح تا شب کار میکنیم و یک مرتبه یک غیبتی میکنیم و یا با کسی تندی میکنیم و همه را به باد میدهیم. انسان باید مراقب باشد تا عملش را خراب نکند و به باد ندهد. گناه ولو کوچک باشد ممکن است همه چیز را خراب کند. توقع از من و شما بیشتر است.
چنین تربیتی به حیات میانجامد. هرکسی پس از تولد یک موجود زنده است. اما حیات او یک حیات حیوانی است. هرکس میتواند به حیات انسانی برسد. شروع حیات انسانی با ایمان است. از لحظهای که انسان به ایمان میرسد دلش با آن گره میخورد. ایمان یک گرهای است که با قلب انسان میخورد و باز نمیشود. مثلا اگر به کسی بگویند ریاست جمهوری ایران را به شما میدهند به شرطی که شما دست از دوستی امام حسین (علیه السلام) بردارید، میگوید شما بگو پادشاهی جهان را میدهم، من قبول نمیکنم و نمیخواهم.
یکی از یاران امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا به حضرت عرض کرد اگر مرگ تنها در دستگاه شما پیدا شود و بیرون از دستگاه شما سلطنت ابدی باشد، من آن را نمیخواهم بلکه شما را و مرگ با شما را انتخاب میکنم. این مطلب بسیار مهمی است. یکی دیگر از یاران ایشان گفته بود که اگر هزار بار بمیرم و زنده شوم باز همین راهی را انتخاب میکنم که الان انتخاب کردم. اگر از سایر یاران امام حسین (علیه السلام) نیز میپرسیدند آیا حاضرید خوشی و سلطنت را به جای امام حسین (علیه السلام) انتخاب کنید، آنها هم پاسخ منفی میدادند.
در آیه 122 سوره مبارکه انعام میفرماید: أوَمَنْ كانَ مَيْتا فأحْيَيْناهُ او مرده است و ما او را زنده میکنیم. اصلا انبیاء آمدهاند تا انسانها را از حیات حیوانی به حیات انسانی برسانند. به حساب حیات انسانی آنها مردهاند. اگر الان بشریت را مورد محاسبه قرار دهیم اکثرا مردهاند زیرا اکثرا در حد حیات حیوانیاند. اگر کسی ایمان بیاورد و آن عقد قلبی و آن بند، در دلش ایجاد شود، زنده میشود. میفرماید: أوَمَنْ كانَ مَيْتا کسیکه مرده است فأحْيَيْناهُ ما او را زنده میکنیم. در ادامه میفرماید: وَجَعَلنا لهُ نورًا اگر زنده شد یک نوری به همراه دارد. از آن لحظه به یک فهم تازه میرسد. همراه هر زندگی، یک فهمی هست. هرچه درجه حیات انسان بالاتر رود، درجه فهمش بیشتر میشود و تواناییاش هم بالاتر میرود. در رابطه با یکی از علمایی که میشناسید گفتهاند، کودکی را نزد او آوردند و گفتند این بچه مریض است. او هم یک حمد یا چیز دیگری را در هوا نوشت و آن بچه خوب شد. دوست دیگری کودکش مشکلی داشت. او را نزد بزرگوار دیگری برد. میگفت روی پیشانی بچهام چیزی نوشت و حالش خوب شد. انسان به فهم و توانایی میرسد. اگر من آن فهم و آن توانایی را ندارم، مشخص میشود که آن مایه را ندارم. همراه حیات، یک توانایی هست. فهمی بیشتر از آنچه که مردم دارند، هست. در آیه میفرماید هرکس که مرده بود، ما او را زنده کردیم. بنابراین انبیاء برای زنده کردن آمدهاند. این زنده کردن، زنده کردنی غیر از زندگی معمولی است که همگان دارند. یک چیز مضاعفی است که شما پیدا میکنید و به آن میرسید. اگر انسان به این زندگی برسد، هیچ حادثهای آن را خدشهدار نمیکند. حوادث قیامت بسیار بزرگ است. اما حتی آن حوادث هم چنین زندگیای را خدشهدار نمیکند.
أوَمَنْ كانَ مَيْتا فأحْيَيْناهُ وَجَعَلنا لهُ نورًا یک نوری به او میدهیم که با آن زندگی میکند. ذره ذره جلوی پایش را میتواند ببیند. اگر جایی خطا باشد نمیرود. اگر درست باشد میرود. امروزه تا چه حد به تشخیص خطا و صواب احتیاج داریم؟ هر روز. در مقابل این فرد، کسی است که در ظلمات است. در هزاران تاریکی است. وای از آن تاریکیهایی که انسان همراه خود به آن عالم ببرد. تاریکی این عالم هیچ ارتباطی با تاریکی آن عالم ندارد. تنهایی این عالم هیچ ارتباطی با تنهایی آن عالم ندارد. خدا برای هیچ یک از ما پیش نیاورد. در ادامه آیه میفرماید: ليْسَ بخارج مِنهَا اگر در آن عالم تنها بودی یا در ظلمت بودی، از آن خارج نمیشوی. اصلا بیرون آمدنی نیست. اگر من گناه یا یک رای باطل را دوست دارم به این معناست که ظلمت را دوست دارم و نمیتوانم از آن بیرون بیایم. انبیاء و اولیاء و ادیان برای تربیت بشر آمدهاند. یک مرحله تربیت این است که از مردگی به زندگی برسیم.
به سراغ آیه بعد برویم. زمانی که ما پای درس حاج آقا حقشناس مینشستیم، میدیدیم ایشان یک کتابچه دارند که 20 یا 30 نشانه دارد. با خود میگفتیم آقا چطور این نشانهها را پیدا میکند. حال خود من هم گرفتار آن مطلب شدهام. قرآنم 20 نشانه دارد. فرقش این است که چشم ایشان بینا بود اما چشم بنده بینا نیست.
شخصی میگفت پای منبر حاج آقا نشسته بودیم. حاج آقا صحبت میکرد. در یکجا مکث کرد. یک لغتی یادش نمیآمد. یک آقایی به ستون محراب تکیه داده بود، لغت را گفت و حاج آقا شنید و فرمود. دومرتبه در طول صحبت لغت دیگری را فراموش کرده بودند. آن آقا نشسته بود گفت و حاج آقا شنید و گفت. بعد فرمود هرکجا گیر کنی، میگویند.
شخصی به نام آقا میرزا علی بود که شاگرد مغازهای در بازار دروازه بود و از اصحاب مرحوم آقا شیخ محمد حسین زاهد بود. پیرمرد بسیار خوبی بود. فوت او باعث حسرت من شد. گفت خواب دیدم حاج آقا حقشناس در وضوخانه مسجد وضو میگیرند و کسی هم کنارشان ایستاده. یک آقایی هم به دیوار تکیه کرده بود، جلو آمد و گفت آقا من دیشب خواب دیدم شما دارید وضو میگیرید. حاج آقا پرسید وضو تمام شد یا نشد؟ گفت بله آقا وضو تمام شد. حاج آقا فرمودند که این نشانه یک سفر عمره یا حج است. گفت یک آقایی هم آن عقب ایستاده بود. فرمودند آن آقا همیشه با من است. همان آقایی که آنجا به ستون محراب تکیه کرده بود و آنجا نشسته بود.
در آیه 97 سوره مبارکه نحل میفرماید: مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذكـَرٍ أوْ أنثى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فلنـُحْيِيَنـّهُ حَيَاةً طيِّبَةً وَلنجْزيَنـّهُمْ أجْرَهُمْ بأحْسَن ما كانوا يَعْمَلونَ هرکس که عمل صالح انجام دهد، مرد باشد یا زن. آقا بین زن و مرد هیچ تفاوتی نیست. ممکن است بگویند زن قاضی نشود، یا فرمانده لشگر نشود. اما اینها از شئون دنیایی است. دو روز است و تمام میشود. اما در شئون انسانی که تا ابد همراه انسان است، هیچ فرقی بین زن و مرد نیست. زن و مرد در انسانیت هیچ فرقی با هم ندارند. ممکن است در شئون دنیایی با هم تفاوتهایی داشته باشند اما در شئون انسانی هیچ تفاوتی با هم ندارند. مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذكـَرٍ أوْ أنثى وَهُوَ مُؤْمِنٌ هرکس عمل صالح انجام دهد. عمل صالح یعنی چه؟ یعنی عمل درست. من الان اول از خودم و بعد از شما میپرسم. آیا این نمازی که امشب خواندی نماز درستی بود؟ هرکس عمل درست بکند، مرد باشد یا زن باشد، البته باید خدا را قبول داشته باشد، وَهُوَ مُؤْمِنٌ ، بعد قیامت را قبول داشته باشد. باید ایمان داشته باشد. فلنـُحْيِيَنـّهُ حَيَاةً طيِّبَةً به او حیات طیبهای میدهیم. اینجا صحبت از یک امر دیگر است. در آنجا گفتند مرده را زنده میکنیم، در اینجا میفرمایند به زنده حیات طیبه میدهیم. اگر این حیات رشد کند، به حیات طیبه میرسد. در ابتدا، فرق بین مرده و زنده است اما در اینجا از یک امر بالاتر سخن گفته است. طیبه یعنی پاکیزه. یعنی دیگر در آن زندگی چیز آلودهای نیست. در روایات متعددی هم آمده است که اگر کسی حرص نداشته باشد و قانع باشد حیاتش طیبه میشود. اگر انسان قانع باشد، حیاتش طیبه میشود. البته انسانی که قانع باشد و حرص نداشته باشد، حسود هم نیست. این مرحله دوم است. دیشب عرض کردیم که مرحله اول این است که عمل انسان پاکیزه شود و مرحله بعد این است که خودش پاکیزه شود. اخلاقیاتش پاکیزه شود. در مرحلهای که اخلاقیات انسان پاکیزه شود، دیگر نمیترسد، حرص ندارد، حسد ندارد، تکبر ندارد. خوشا به حال انسانی که به این مرحله برسد. در اینصورت به حیات طیبه رسیده است. نمیتوان به طور دقیق گفت که طیبه یعنی چه. اما در اینجا توصیفی آورده که بسیار زیباست. وَلنجْزيَنـّهُمْ أجْرَهُمْ بأحْسَن ما كانوا يَعْمَلونَ از زمانی که به حیات طیبه رسیدی اجر تو بهترین عملی که انجام دادهای میشود. مثلا اگر هفتاد سال نماز خواندهای همه را مانند زمانی که به حیات طیبه رسیدی، حساب میکنند. یک زمانی نمازی میخواندی که اصلا هیچ چیز نمیفهمیدی. آن را هم با قیمت درجه یک با تو حساب میکنند.
بنابراین طرح ادیان این است که شما زنده بشوید. بعد در زندگی به حیات طیبه برسید. ادامه را انشاء الله در شب بعد عرض میکنم.
دوستان قدر این یا ابا عبدالله گفتن را بدانید. گفتهاند اگر میخواهید یک لیوان آب بنوشید، به سه جرعه بنوشید. بسم الله بگویید و یک جرعه بنوشید، الحمدلله بگویید و جرعه بعد را بنوشید، الحمدلله بگویید و جرعه بعد را بنوشید و باز الحمدلله بگویید و بعد به امام حسین (علیه السلام) سلام بگویید. اگر این را گفتی بخشیده شدی. بسیار خوب است. بسیار خوب است. آن سلام بر امام حسین (علیه السلام) یک زیارت است. مگر یک زیارت کم است؟ یک زیارت یک بهشت است. بار دیگر که آب نوشیدی، یک بهشت دیگر.