سخنان ارزشمند حضرت آيت الله حق شناس (ره) بمناسبت نيمه ي ماه شعبان
سخنان ارزشمند حضرت آيت الله حق شناس (ره) بمناسبت نيمه ي ماه شعبان
اگر گيوه ها را ور كشيدي، اگر حركت كردي، اگرمجاهده كردي، طرُق و راههايي كه به خدا ميرسد برايت باز ميشود. نگو من اين همه زحمت كشيدم، هنوز راه درست را پيدا نكرده ام...

بسمه تعالی

بمناسبت فرارسیدن میلاد مسعود قطب عالم امكان حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا له الفداء بر آن شدیم که متن سخنان ارزشمند عالم ربانی و معلم اخلاق حضرت آیت الله حق شناس رضوان الله علیه بمناسبت نیمه ی شعبان را در قرار دهیم تا إنشاءالله چراغی باشد بر سر راه شما بزرگواران.

التماس دعا

 

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

بايد به استقبال نيمه شعبان رفت. اين شب بسيار بزرگ است و در ضمن تعلق به امام زمان (صلوات الله و سلامه عليه) دارد، و ما همه مي گوييم منتظر امام زمان هستيم. اگر كسي مسافري داشته باشد و انتظار بازگشت او را بکشد، انتظار وقتي صدق مي كند كه براي آمدن مسافر خود، كاري بكند. كسي مثلا به مكه رفته و ميخواهد مراجعت بكند، شخصي كه منتظر اوست فرشها و پرده ها و شكل ظاهري خانه را درست و منظم ميكند، شربت مي جوشاند، شيريني مي گذارد، وسايل را كما هو فراهم ميكند.

حضرت امام باقر(عليه الصلاة والسلام) مي فرمايند: چنانچه شما انتظار امامتان را مي كشيد، مي بايست رفتارتان در واجبات، و در ترك محرمات، و تخلق به اخلاق حسنه در آن حد كه توان داريد باشد. بايد كوشش كنيد، بايد در حد توان كوشش كنيد كه مورد پسند و رضاي آن حضرت باشيد.

در دعاي امشب است كه مي فرمايد:« الهي تعرّضَ لك في هذا الليل المتعرّضُون» اين دعا را مرحوم نراقي شرح كرده است كه بايد شرحش را بخوانيم. « و قصَدَك القاصدون و أمّل فضلك و مَعروفك الطالبون» الهي در اين شب متعرضان، خويش را در معرض رحمت تو قرار دادند و قصدكنندگان، قصد تو كردند و طالبان، آرزوي بدست آوردن فضل و نيكي هاي تو را داشتند. و بعد مي فرمايد: « ولك في هذاالليل نفحَاتٌ» در اين شب برای تو نفحات است. نفحات جمع نـَـفـْحه است كه بايد معنا بشود « و جوايزٌ و عطايا و مواهب تمُنّ بها علي مَن تشاء مِن عبادك و تـمْـنعُها» و براي تو در اين شب نفحه هاست كه منت مي گذاري آن را بر آن كس كه مي خواهي و منع ميكني آن را. تمنعُها هم دارد. يعني هر كسي قابليت براي پوشش اين لباس گران مايه را ندارد، بلكه بايد صفات و خصوصياتي داشته باشد تا لياقت پيدا كند. اگر واقعاً آن صفات حسنه اي كه منظور اهل بيت است واجد باشد، مورد اين جوايز است، و اگر نباشد نيست. بعضيها از سه ماه پيش خالص مي كردند اعمالشان را كه بتوانند اين شب را درك بكنند.

مرحوم نراقي درشرح اين دعا میفرماید مقصود از نفحات همان چیزی است که رسول خدا صلی الله علیه وآله میفرمود « كما أشار صلي الله عليه وآله وسلّم» که برای شما در دوران عمرتان نفحه ها از جانب خداوند است بکوشید خود را در معرض آن قرار دهید « إنّ لِـرَبّـكم في أيّام دَهْركم نفحات ألا فـتـَعرّضوا لها» معنا مي فرمايند كه اين نفحه چيست؟ نفحه آن افاضات معنويه و ربانيه است. « المُراد من النـّـفحات هي الإفاضات المعنويّة» إفاضات هم جمع إفاضه است. إفاضه ريزش است، ريزش آن روحیات و حالات معنويه و یقین و اطمینان و امید به قلب شماست. البته اين قلب بايد تصفيه شده باشد تا امکان این ریزش پیدا بشود. در آن كبر نباشد. عُجب نباشد. بخل نباشد. بلكه جميع مكارم اخلاق را در حدّ توان واجد باشد، واگر ندارد از پروردگار درخواست بكند، و براي آن به درگاه او تضرع كند.

حضرت آيت الله بروجردي(قدس سرّه الشريف) مي فرمودند: مراد از اين نفحه وإ‌فاضه اين است كه قلب ما در معرض وزش نسيمهاي رحمت الهي قرار ميگيرد. نراقی در ادامه تعرض به نفحات را معنا میکند:« فإنّ التّعرّض إنّما هو بتَطهيرالقُلوب مِن الكُدورات الحاصِلةِ مِن الأخلاق الرّذيلَة». اين تعرض چيست؟ متعرضون چه كساني هستند؟ تعرض يعني اين كه قلب را از اخلاق بد خالي كني، و متعرض كسي است كه دل را از بديها پاك كرده باشد. او فقط در اين صورت خود را درمعرض وزش نسيم رحمت قرار داده است.

جاي دلدار است دل                           ني جاي اغيار است دل

« قلبُ المؤمن حرمُ الله » قلب مؤمن حرم خداست، بايد خدا دراو باشد. پاك كردن دل از غير خدا نهايت پاكي دل است.

وقتي از رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) سؤال ميكنند يا رسول الله أين الله؟: خدا كجاست؟ حضرت فرمودند: در قلب تو؛ البته حضرت حق إحاطه قيومي دارد. آن نفس ناطقه اي كه از بالا آمده است با اين قلب صنوبري گوشتي رابطه دارد، و پروردگار با آن إحاطه قيّوميه اش، با آن إحاطه علميش، بر دل محيط است اين بجاي خود امّا

اگرچه ذات پاكش لامَكان است                        چو نيكو بنگري در دل نهان است

دل صاحبدلان اينقدر توسعه دارد كه فرمود جاي من در سماء نيست در أرض نيست.

دلي در سینه ی صاحب دلان است                     كه آن دل جاي آن آرام جان است

جاي پروردگار در آن دلي است كه از اغيار خالي باشد. اي رفقاي عزيز إن شاءالله كوشا باشيد كه همين ساعت، از همين جا شروع كنيد. تصميم بگيريد. جوان تصميمش هم جوان است، قاطع است، قاطعيت دارد. تصميم ميگيرد كه من بايد از إ‌فاضات آن شب برخوردار بشوم.

« فكلّ إقبال ٍعلي طاعةٍ» يعني هر رو آوردني به بندگي« وإعْراض عَن سيّئةٍ يوجبُ جَلا ئاً ونوراً للقلب» و هر رو گرداندن از معصيت يك قدم است براي برخورداري از إفاضات نيمه شعبان.

خدايا من تا حالا بخيل بودم، من تا به حالا حسود بودم، من تا به حالا بدعمل بوده ام، محض استقبال اين شب و اين روز خودم را مهيّا ميكنم. اين إقبال به طاعت و اين إعراض از معصيت، قلب را جلا ميدهد و منوّر ميكند.

جواني كه تمام غرايزش مشتعل و شعله ور است، يك تصميم قاطع ميگيرد كه من نمي كنم. من برخلاف مقررات شرع هيچ عملي انجام نميدهم. هرچقدر هم بدهيد نميكنم. خب اين قلب منوّر ميشود، وآمادگي پيدا ميكند براي پذيرش علم يقيني « يستعدّ لإفاضة علم يقيني» يعني نه آن علمي كه از روي استدلال درست شده باشد، كه يكي تا تشكيك بكند، علم شما برود وشك پيدا بشود، خير! علم يقيني يعني به او علم شهودي ميدهند، و لذا قال سبحانه وتعالي « و الذين جاهَدوا فينا لنَهدينّهم سُبُلنا»اگر گيوه ها را ور كشيدي، اگر حركت كردي، اگرمجاهده كردي، طرُق و راههايي كه به خدا ميرسد برايت باز ميشود. نگو من اين همه زحمت كشيدم، هنوز راه درست را پيدا نكرده ام. چون در تحت رهبري استاد خبير نبوده است، اينطور شده است. وقتي كه شخصي زحمت لازم را تحت نظر استاد خبير كشيد، آن وقت پروردگار« لنهدينّهم سُبُلنا»البته راهها را به او نشان مي دهد.

بايد زحمت بكشي. حضرت يونس در دهان ماهي به زندان رفت من هم در زندان چاه طبيعت گرفتارم « فلولا أنه كان مِن المُسَبّحين»اگر تسبيح ما را نمي كرد « للبثَ في بَطنِه إلي يوم يُبْعَثون»تا روز قيامت در شكم ماهي مانده بود. شما هم بايد زحمت بكشي، داداش جان عزيز من، خودت را از چاه درآوري.

هستي اسير چاه طبيعت چگونه باز           قرب ومقام موسي ِعِمرانت آرزوست

بايد زحمت بكشي. ببين باز در اين حاشيه نوشته ام، خدا محتاج به تسبيح من نيست اما من بايد زحمت بكشم. زياد زحمت بكشم. زحمتها تحت نظر استاد خبير باشد. آن حرفهاي ديگر بيخود است. بايد خودت جديت بكني، دعاي سحرخيزان هم در عقب سر تو باشد.

همّت حافظ و أنفاس سحرخيزان بود    كـه ز بنـد غـم أيـّام نجاتـم دادند

يعني هم خودم همت كردم، و زحمت كشيدم به توفيق پروردگار، و هم دعاي سحرخيزان در عقب سر من بود.

حالا برويم سراغ يادداشتهاي كتابچه ي دوم، البته روايت را خوانده ام؛ اما ما طلبه ها معتقدمان اين است كه كلام و فرمايش اهل بيت، خواندنش يك حلاوت ديگري دارد، تا بعد معنا و مفهومش را براي شما بيان كنم، روايت دركتاب الاحتجاج (ج2 ص50 چاپ نجف1386) و كتاب بحار آمده است. از أبي حمزه است. از حضرت علي بن الحسين زين العابدين(عليهم الصلاة والسلام) : « فإنّ أهلَ غيبتِه » اهل غيبت مثل ماها كه در زمان غيبت واقع شده ايم « القائلونَ بإمامتِه المُنتَظرونَ لِظهوره » امام عليه السلام موقعيت شما را بيان فرموده اند. يعني آن اشخاصي كه اهل غيبت اند، يعني در زمان غيبت امام زمان واقع شده اند و قائل به امامت آن ولي امر هستند، و منتظر ظهورش هستند،« أفضلُ أهل ِكلّ زمان ٍ» اينها از اشخاصي هستند كه از اهل همه زمانهاي ديگر برترند. حالا ببين چقدر بايد شما موقعيت خودتان را قدرداني كنيد. بعد هم دليل آن را توضيح ميدهد:« لأنّ الله تعالي ذكره، أعطاهُم مِن العُقول و الأفهام و المعرفة» يعني اينقدر به اينها عقل ميدهد و معرفت، و شناخت به ولي امر را مرحمت ميكند« ما صارتْ به الغيبة عندهم بمَنزلةِ المُشاهدة» كه اصلاً غيبت برايشان مفهوم ندارد. غيبت براي آنها معنا ندارد.

عرض كردم در آن هفته هاي قبل، خدا رحمت كند مرحوم آقا حاج شيخ مرتضي(رضوان الله تبارك وتعالي عليه) جدّ آقاي جاودان گفت من يك حاجتي داشتم، و يك كاغذ و عريضه اي به محضر امام زمان نوشتم. ديدم من اين وقت را ندارم كه بروم مثلاً بيندازم در آن چاه هايي كه در امامزاده أبوالحسن است. يا كسي در دسترسشان نبوده است كه آن كاغذ را بگيرد، و در حرم ثامن الحجج عليه السلام بيندازد. يك نهري بود در همين بازار حلبي سازها كه دهانه اش هم هنوز باز است، من رفتم، و آنجا عريضه را انداختم، و تمنا كردم كه هرچه زودتر از حضرت صاحب الامر(عجل الله تعالي فرجه الشريف)پاسخي برسد. عصر همان روز، جواب نامه آمد، و حاجت برآورده شد.

حالا واقعاً ما بايد اين مسئله را تحليل بكنيم . بعضي از اين جوانها مي آيند در همين عريضه ها ونامه هايي كه روي كاغذ، چاپ شده، حاجت مينويسند. امام پدر امّت است. جوان حاجتش را برميدارد مينويسد، يك دفعه، دو دفعه، إن شاءالله الرحمان دفعه سوم جواب  مي آيد. امام عصر ولي امر است. حيّ وحاضر است.

« وجعَلهُم في ذلك الزّمان بمَنزلةِ المُجاهِدين بينَ يَديْ رسول الله بالسّيف » اين مردمان را پروردگار قرار داده است در آن زمان به منزله مجاهدين در پيشروي رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم)، يعني مقام و معنويتشان به درجه اي است كه هر كدام مثل اشخاصي هستند كه در ركاب رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم) جهاد مي كردند، به همراه پيغمبر به جهاد مي رفتند. امام مبالغه گويي نمي كند. قول و فعل ائمه حجت است. فرمايشات ايشان براي ما حجت است. مي فرمايد: « اولئك المُخلصون حقّاً» واقعاً اين اشخاص كساني هستند كه به مقام اخلاص رسيده اند، و إلّا مورد نظرآن سرور واقع نمي شدند « وشيعَتُنا صِدقاً والدّعاة إلي دين الله عزّوجلّ سِرّاً وجَهراً » اينها شيعيان واقعي هستند، و اينها كساني هستند كه مردم را حقيقتاً دعوت ميكنند در سرّ و عَلن، درخفا و ظاهر به دين پروردگار؛ پس حالا بايد چقدر قدر بدانيم. امام أبوجعفرباقر عليه السلام فرمود:« يأتي علي النّاس زمانٌ يَغيبُ عنْهُم إمامُهم فيا طوُبي لِلثابتينَ علي أمْرنا في ذلك الزمان » خوشا به حال اشخاصي كه ثابت قدم هستند در زماني كه امام زمانشان در غيبت است:« طوبي لهُم! طوبي لهُم! طوبي للثابتين علي أمرنا في ذلك الزمان»خوشا به حال آن اشخاصي كه در زماني كه امام (عليه الصلاه والسلام).درپس پرده غيبت است، استقامت در دينشان دارند، وغيرممكن است خلافي عمداً - خدانكند إن شاءالله – از آنها سربزند اين آخر عرض بنده است در اين حديث. مثل اين كه تقريبا بيست دقيقه شده است « وإنّ أدني مايَكونُ لهُم مِن الثواب» كمت رثوابي كه براي آنها هست« أنْ يُناديهِم الباري عبادي» هميشه شما مورد اين خطاب هستيد. باري تعالي ميفرمايد: اي بندگان من « عبادي آمَنتمْ بسِرّي»آنها ايمانشان به غيب است يعني همان« والذين يؤمنون بالغيب» وتصديق امام زمان را ميكنند كه درپس پرده غيبت است. «وصَدّقتم بغيبي فأبْشِروا بحُسن الثواب مِنّي »  بشارت باد شما را البته من پاداش واجرشمارا به أعلي درجه خواهم داد « فأنتم عبادي وإمائي حقاً». تقديم ما حَقّه التأخير يُفيدُ الحَصر. يعني شما جزو عباد اختصاصي من هستيد چه مردان، وچه آن بانوهاي محترمه كه خودشان را پابست اسلام كرده اند « مِنكم أتقبّلُ»از شما قبول ميكنم اعمال را، از شماعفو ميكنم گناهان گذشته را، هرچه كه باشد إن شاءالله  « ولكم أغفرُ» وشمارا مي آمرزم « وبكُم أسْقي عبادي الغيثَ» شما اشخاصي كه فرمان بردار من هستيد و در زمان غيبت به اين بين الدفتين كتاب بين دوجلد يعني قرآن ايمان آورده ايد، من به سبب شما بلا را از ساير مردم رفع و دفع ميكنم« ولولاكُم »اگر وجود شما ثابتين دردين نبود « لأنزَلتُ عليْهم العذابَ »البته عذابم را بر اينها نازل مي كردم. « قال جابر: يابن رسول الله ماأفضل ما يسْتعْمِلهُ المؤمن في ذلك الزمان؟» چه عملي بهترين اعمال است درآن زمان؟ حضرت فرمود: زبانشان را حفظ بكنند. خدا ميداند من با بعضي از اين آقايان كه در حال مراقبه هستند صحبت ميكنم خيلي جواب من را با تأنّي ميدهند. گفتم: چرا جواب مرا به اين شكل ميدهيد؟ گفت: آقا من بايد فكر كنم كه جوابي كه به شما ميدهم، برخورد با كسي نداشته باشد، مذمتي نباشد، درست صحبت بكنم، درست برخورد بكنم. پس اول حضرت فرمود زبان را بايد درهمانجا كه پروردگار قرارداده غل وزنجيربکنند. « حفظ اللّسان» و لزوم بيت يعني ماندن درخانه دارد. اما لزوم بيت را معنا   فرموده اند كه يعني باب معاشرت را توسعه ندهيد. خدا رحمت كند حضرت آيت الله العظمي بروجردي (قدس سره الشريف)ميفرمود: « المَرءُ لنفسِه مالمْ يُعْرفْ فإذا عُرف صارَ لغيْره» همين كه شناخته شدي نه به تحصيلاتت ميرسي، نه به امور زندگيت ميرسي. قانون معاشرت وحق معاشرت در حد اختصار به اين شكل است كه بايد به خانواده برسي. حقوق مردم را هم بدهي. كارهايت را هم بكني. آن اندازه اي كه زياد مي آيد إن شاءالله براي خودت نسبت به معاشرتت با أبناء نوع قراربدهي. خوب فهميديد رفقا بايد زبانتان را حفظ بكنيد زبانتان را. فردا برميخوريد به عيد نوروز ودر اين مجلس ودرآن مجلس خواهيدرفت. ديگران نوعاً زبانشان آزاد است ولي« إذا تمّ العقلُ نقصَ الكلامُ »اميرالمؤمنين فرمود علامت كمال عقل اين است كه كم حرف ميزند. عرض نكردم لقمان حكيم كه بايد دائماً صحبت بكند « ساكتاً سكّيتاً » ساكت بود، بسيارسكوت ميكرد. فقط در موقع لزوم سخن ميگفت. خدا رحمت كند علامه طباطبايي( رضوان الله تعالي عليه)همين طور كه نشسته بودند اگر آقايان سؤالي داشتند راجع به فلسفه، عرفان، اخلاقيات، سيروسلوك، تفسير و عقايد سؤال ميكردند و ايشان جواب ميفرمودند بعد به محض اينكه جواب تمام ميشد، باز شروع ميكردند به ذكر گفتن، هيچ صحبت نميكرد تا مادامي كه صحبت ديگر لازم باشد.

خداوند عليّ أعلي شما را رستگار بكند. خدا شما را عاقبت بخير كند وموفق.

والسلام

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای