شب ششم محرم الحرام 1391 ( شرح صدر براي كفر و ايمان )
شب ششم محرم الحرام 1391 ( شرح صدر براي كفر و ايمان )
خدا همه را به دارالسلام دعوت کرده است.دارالسلام آن خانه ای است که در آن هیچ رنجی وجود ندارد. همه اش سلامتی است.در مقابل این هر کسی که بهای ضلالت را پرداخته باشد،خدا رهايش ميكند...

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین

یک مطالبی را شبهای گذشته عرض کردیم که انشاءالله ادامه می دهیم. قرآن در مورد یک مسئله صحبت می کند این را مکرر به مناسبتهای مختلف در مکانهای مختلف عرض کردم. قرآن دو مرتبه از شرح صدر سخن گفته است. بعد برای شرح صدر آثاری فرموده است.آیه 125 سوره الأنعام می فرماید:  فـَمَنْ يُردِ اللهُ أنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لـِـلإِسْلام‏. هر کس را که خدا بخواهد هدایت کند، برای او شرح صدر قرار می دهد. این هدایتی که در اینجا ذکر شده است به معنای هدایت خاصّه است. هر کس زحمت کشیده است و بهای لازمش را پرداخته است و برای هدایت خاصّه لایق شده است، بعد از اینکه خدا خواست او را هدایت کند، برای او شرح صدر قرار می دهد. شرح صدر را تقریبا معنایش را می فهمیم. یعنی سینه اش گشاده می شود. خب، شرح صدر برای اسلام عطا می شود. برای اینکه بتواند همه اسلام را به تمامی بپذیرد. بحث مفصّل است نمی خواهیم عرض کنیم. بعد در ادامه آیه می فرماید که وَ مَنْ يُردِ أنْ يُضِلـَّهُ‏ در مقابل این هر کسی که بهای ضلالت را پرداخته باشد، باید بهای ضلالت را هم بپردازی. باید خیلی گناه کنی. باید خیلی آلوده شوی. دقت کنید. اصلا خدا هیچ کسی را به سوی بدی نمی کشاند. ضلالتی که خدای متعال انجام می دهد، یعنی بنده اش را رها می کند. بنده را رها می کند. هر کس را هم رها کرد، به باد فنا رفته است. ظلم را از حدّ بیرون برده است. هر کس ظلم را ازحد بیرون برده باشد، خدای متعال رهایش می کند. اگر رهایش کرد، در لقمه اوّل شیطان او را بلعیده است. حالا نمی خواهیم توضیح این مطلب را عرض کنیم. بعد ادامه آیه می فرماید: كذلِكَ يَجْعَلُ اللهُ الرِّجْسَ عَلى الـَّذينَ لا يُؤْمِنون‏. اینها گرفتار پلیدی می شوند. یک آدمی می شود که سراسر وجودش پلیدی است. حالا لفظ پلیدی را بردارید بگویید سراسر بدی. هر طرفش یک بدی دارد. اخلاقش، عملش، چشمش، گوشش، بد است و به اندازه  ذره ای خوبی هم دیگر در این آدم وجود ندارد. قرآن دارد در مورد این آدم می گوید. كذلِكَ يَجْعَلُ اللهُ الرِّجْسَ عَلى الـَّذينَ لا يُؤْمِنون. دیگر ذره ای از ایمان در دل این آدم وجود ندارد. بنابراین به پلیدی مطلق رسیده است. این را نمی خواهیم عرض کنیم. بعد می فرماید: وَهذا صِراط ُرَبّـكَ مُسْتـَقيما. این صراط مستقیم است. کدام صراط است؟ همان شرح صدر که ذکر شد، اگر کسی به شرح صدر رسید، به صراط مستقیم رسیده است. این صراط مستقیم حتما انسان را به مقصد می رساند. اگر انسان به صراط مستقیم رسید، حتما به مقصد می رسد. مقصدش را هم باز قرآن معین کرده است. درآیه 25 سوره یونس فرموده است: وَاللهُ يَدْعُو إلى‏ دار السَّلام. خدا همه را به دارالسلام دعوت کرده است. همه را به دارالسلام دعوت کرده است. دارالسلام آن خانه ای است که در آن هیچ رنجی وجود ندارد. همه اش سلامتی است. بعد در ادامه آیه می فرمایند:وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إلى‏ صِراطٍ مُسْتـَقيم‏. و هر کس را که بخواهد، هدایت می کند. این همان کسی است که می خواهد او را هدایت کند. کسی که اینقدر زحمت کشیده است که بهای هدایت خاصّه را پرداخته است و بهایش، بها بوده و خدای متعال می خواهد او را هدایت خاصّه بکند،هدایت خاصه او را به کجا می رساند؟ تازه او را به راه می رساند و آن راه راست است که بعد باید آن راه را برود. هنوز به مقصد نرسیده، تازه به راه رسیده است. راهی که به مقصد می رساند. این راه حتما انسان را به مقصد می رساند اما اگر آن مقدمه را فراهم کرده باشد، تازه به راه رسیده است.در جای دیگر، آیه 22 سوره الزّمر می فرماید:أفـَمَنْ شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِـلإِسْلام. این به صراط مستقیم رسید. اینجا می فهمد به یک نور رسیده. اگر به صراط مستقیم رسیدید از اینجا به بعد آدم را می برند. خودش نمی رود بلکه او را می برند. اگر بتوانم یک کلمه عرض کنم که به درد خور و قابل فهم باشد، خوب است. در ادامه آیه می فرماید:فـَهُوَ عَلى‏ نورٍ مِنْ رَبِّه. اگر کسی به شرح صدر رسید، به هدایت خاصّه رسیده است. نکته دوم؛ فـَهُوَ عَلى‏ نورٍ مِنْ رَبِّه. به یک نور رسیده است که آن نور او را می برد. حالا آن نوع نور که آدم را می برد، فردا شب انشاءالله توضیح عرض می کنم. بعد یک حرف دیگر می زنند. در ادامه آیه 22 سوره الزمر می فرماید: فـَوَيلٌ لِلقاسِيَةِ قـُلوبُهُمْ مِنْ ذِكر الله‏. وای به حال آنهایی که مقابل این دسته هستند. آنها گرفتار قساوت قلب هستند. قساوت قلبی که یک ذره هم یاد خدا را نمی پذیرد. پس اینها چی؟ اینها به یاد خدا هستند. این را می خواستم عرض کنم اگر انسان به شرح صدر رسید، به یاد خدا می رسد. دیگرخدا را فراموش نمی کند. خب، یک توضیح عرض کنم. این را جلسات دیگری برای آن دوستان عرض کردیم، ببینید، من گناه نمی کنم. خب، بارک الله. گناه نمی کنی یعنی به درجه ای از شرح صدر رسیدی. اگر هیچ گناه نمی کند، نشانه این است که درجه ای از شرح صدر را دارد. یک مرحله بالاتر، هیچ اخلاق بد هم ندارد. این آدم خیلی خوش به حالش است. دیگر این شخص به شرح صدر رسیده است. وقتی آدم به شرح صدر رسیده است، دیگر هیچ اخلاق بدی در این سینه ندارد. هیچ خلق بدی ندارد. سینه جایگاه همه اخلاقهای بد است، در مقابل، جایگاه همه اخلاقهای خوب هم است. اگر هیچ اخلاق بد ندارد، به شرح صدر رسیده است. اگر به شرح صدر رسیده است دیگر هیچ اخلاق بدی ندارد. دیگر بخل ندارد. دیگر کینه بر دل نمی گیرد. دیگر حسادت نمی کند. خیلی راحت برای مردم تواضع می کند. خیلی راحت می گذرد. یعنی برایش راحت است که از مردم بگذرد. خیلی راحت نسبت به مردم مهربانی می کند. گذشت کردن برای او راحت است. خب، این به شرح صدر رسیده است. اگر به شرح صدر رسیده عرض کردیم که تازه به راه رسیده است. این راه، راهی است که قرآن فرموده است: فـَهُوَ عَلى‏ نورٍ مِنْ رَبِّه. به یک نور رسیده است. نکته سوم اینکه به یاد خدا رسیده است. دقت کنید می خواهم صحبت شبهای قبل را عرض کنم. اگر به یاد خدا رسیده است، به یاد همیشگی رسیده است ها! یادی که دائم در دل آدم است. اولا عرض کنیم که این آدم به بهشت رسیده است. همین الان برایش بهشت ساخته شده است. بهشت برایش نقد شده است. حالا اگر به ته راه برسد، چه می شود؟ یک نکته؛ این راههایی که در این عالم می رویم، فرض کنید مثلا می رویم طرف جنوب و می خواهیم به قم یا اصفهان برویم. شما در کیلومتر اول یک ذره از قم و اصفهان را دارید؟ ندارید. مثلا 132 کیلومتر بوده،131 کیلومتر شده. اگر دو کیلومتر رفتید باز به قم رسیدید؟ نه به قم نرسیدید. تا تمام 132 کیلومتر را نروید به دیوارهای قم هم نمی رسید. درست است؟ اگر شما به طرف مشهد رفتید، اگر به دروازه شهر مشهد رسیدید، به حرم حضرت امام رضا علیه السلام رسیدید؟ خب نرسیدید. باید 5 یا 6 کیلومتر یا 10 کیلومتر داخل شهر بروید، تا به در صحن برسید. اگر در صحن بمانید به حرم نرسیدید. باید داخل حرم بروید تا به حرم برسید. این راه به این صورت است. در قدم اول از آن دارالسّلام یا بهشتی که در پایان راه است، یک چیزی بهره مند شدید. در کیلومتر اول این راه، از آن بهشت بهره مند شدید.

 حالا اگر این را تا آخرش بروید به چه چیزی می رسید؟ خب، انسان در شرح صدر، به ذکر می رسد. حالا دلش می تواند خدا را یاد کند. دل من نمی تواند و به خاطر آن صفتهای بد قسی شده است. تکبّر، حسادت، بخل، قساوت می آورد. یک چیزی عرض کنم که حالا این را باز مکرر عرض کردم. آنهایی که دستشان باز است، اگر از این دست بریزد، راحت ترین راه برای رسیدن به این مقصد است. از تمام گذشتها و ریاضت ها، این ریاضت ازهمه آسان تر است. گذشت از مال، از همه ریاضت ها راحت تر است و برای رسیدن به این مقصد نزدیکتر است. حالا بگذریم. اگر انسان به ذکر رسید، به راه رسیده است. به همان راهی که عرض کردم. تو به راه رسیدی. از همین جا داری بهره، بو، عطر، نور بهشت را می چشی. می چشی ها. اگر اینجا ببینید، مثل چشیدن است. چشیدنش، دیدن است. دیدنش، استشمام کردن بو است. تمام اینها با هم است. خب، اگر انسان به شرح صدر برسد، زمانی است که دیگر گناه نمی کند. هیچ گناهی نمی کند. اخلاقهای بدش را هم معالجه کرده است. آقا چکار کنیم معالجه کنیم؟ چکار کنیم گناه نکنیم؟ اگر برای امام حسین علیه السلام خیلی گریه کنید، می توانید به راحتی گناه نکنید. اگر به طور جدی گناه را کنار گذاشته باشید، می توانید به راحتی برای امام حسین علیه السلام گریه کنید. به صورت متقابل است. اگر خیلی خوب برای امام حسین علیه السلام گریه کردید، می توانید به راحتی گناه نکنید. اگر گناه را به هر زحمتی کنار گذاشتید، می توانید به راحتی برای امام حسین علیه السلام گریه کنید. اگر اخلاقهای بد خودت را کنار گذاشته باشید، دیگر برای امام حسین علیه السلام می میرید. شما ندیدید. نشنیدید. من حداقل شنیدم. نمی توانم عرض کنم. ما گریه ندیدیم و نشنیدیم. اگر این سینه از کینه پاک شد، شما برای امام حسین علیه السلام گریه می کنید. بهشت خودت را در آن گریه و همانجا می بینید. همانجا بهشت را می چشید. خب، انسان بعد از شرح صدر، به هدایت، به صراط مستقیم، به یک نور رسیده است که آن نور او را می برد. آن نور او را می برد. فرمایش امیرالمؤمنین است:سَلـَکَ بـِه السَّبیل وَ بَرَقَ لـَهُ لامِع کـَثیرُالبَرق . یک نور بسیار پر قوت برایش می درخشد. آن نور او را می برد. سَلـَکَ بـِه السَّبیل. آن نور، این انسان را به راه می برد. تازه آدم به سلوک می رسد. آنهایی که اهل سلوک هستند، اینجا تازه به سلوک می رسند. آن وقت به سلوک می رسند. فعوانَ لـَه الطـّریق. راه را برایش روشن می کند و راه را می برد. این نورهای این دنیا آدم را راه نمی برد. آدم توی نورها راه را می بیند. آنجا هم راه را می بیند و هم راه او را با خود می برد. آن نور آدم را می برد. نور اجازه نمی دهد شب بخوابید. نور اجازه نمی دهد دروغ بگویید. نور چشمت را درمقابل نامحرم می بندد. برای یکی از دوستانمان حادثه ای پیش آمد، من هم بودم اما حادثه را ندیدم. حادثه بدی بود. یک منظره بدی بود. ایشان گفت چشمم را بستم. در حقیقت چشمم بسته شد. اینجوری می شود. اگر انسان به آن نور برسد، چشمش را می بندند. زحمت دارد دیگر. شما زحمت مراحل مقدماتی اش را بکشید، به آن نور می رسید. دوستمان می گفت آن وقتهای قبل از انقلاب، قسمت های عریان زنهای بی حجاب آن زمان، مقابل من یک سفیدی (پوشيده) بود. اصلا من نمی دیدم. این برای همه شماها امکان دارد. برای نوجوانها زودتر پیش می آید. تو ابتدا مقدمه پاکی اش را عمل کن، مهم این است که این تازه اول راه است. بعد پایان راه چگونه است؟ انسان تمام راه را برود چه می شود؟ آن مطلبی که عرض کردیم خورشید طلوع می کند، در پایان راه خورشید طلوع می کند. اگر به پایان راه رسیدید، دیگر آن طلوع، غروب ندارد. فرمودند شهید به وجه الله نظر می کند، برایش طلوع می کند. اما آیا همیشه نظر می کند؟ آیه قرآن می فرماید آیه 169 سوره بقره می فرمیاید: أحْياءٌ عِندَ رَبِّهم همیشه نزد خدا هستند. این آن است. این همیشه نزد خدا است.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای