روز دوم محرم الحرام 15/8/92 ( امامت كيست؟! )
روز دوم محرم الحرام  15/8/92 ( امامت كيست؟! )
وقتی ما را به آن دنیا ببرند این سرمایه هایی که در این دنیا داریم یک مثقال است. وقتی در ترازو بگذارند می بینیم یک ذره است. خیلی کم است. این را باور کنید...

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین

یک حرف بسیار مهم و بسیار ساده. بسیار ساده. وقتی ما را به آن دنیا ببرند این سرمایه هایی که در این دنیا داریم یک مثقال است. وقتی در ترازو بگذارند می بینیم یک ذره است. خیلی کم است. این را باور کنید. در آیه 71 سوره مبارکه اسراء می فرماید: يَوْمَ نـَدْعو كـُلَّ اُناسٍ بـِإمامِهـِمْ روز قیامت روزی است که ما هرکسی را با امامش به قیامت می خوانیم و می آوریم. هرکس با امامش به قیامت می آید. روز قیامت روزی است که هرکس با امامش به قیامت می آید. خب سرنوشتش از آنجا معین و مشخص می شود. دو نوع امام داریم. سرنوشت هر انسانی بر اساس امامش معین می شود. در ادامه آیه می فرماید: فـَمَنْ اوتيَ كِتابَهُ بـِيَمينِهِ ببینید از اینجا به بعد از سرنوشت صحبت می کند. هرکس با امامش می آید و نامه عملش را یا به دست راستش می دهیم و یا به دست چپش. سرنوشتش بر اساس امامش معین می شود. با یک امام هایی نامه عمل آدم را به دست راست و با یک امام هایی به دست چپ می دهند. با یک امام هایی نامه عمل را از پشت سر می دهند. ببینید آیه می فرماید فـَمَنْ اوتيَ این فَ به معنای نتیجه است. يَوْمَ نـَدْعو كـُلَّ اُناسٍ بـِإمامِهـِمْ هر کسی را با امامش به قیامت می خوانیم. شما را با امامت به قیامت می خوانند. ف که در این آیه آمده معنای نتیجه می دهد. در نتیجه ی آن امامی که آدم دارد فـَمَنْ اوتيَ كِتابَهُ بـِيَمينِهِ یک کسی نامه عملش به دست راستش داده می شود و یک کسی به دست چپش. سرنوشت آدمی از اینجا تعیین می شود. تعیین می شود که به کدام راه برود. امامت ناگزیر یک راهی را می رود دیگر. درمورد فرعون دارد که فرعون در پیش روی قومش حرکت می کند. در آیه 98 سوره مبارکه هود می فرماید: يَقـْدُمُ قـَوْمَهُ يَوْمَ القيامَةِ نسبت به قوم خودش پیشتاز می شود و پیش رو قرار می گیرد و با یارانش به جهنم می رود. من نمی خواهم به جهنم بروم. نمی شود. تو با این امام پیوند داری. این پیوند یک واقعیت است. مثلا من ده جا تابلوی امام حسین را در منزل و سینه ام زده ام. آیا این است؟ نه. واقعا امامت کیست؟ آن کس که واقعا امامش امام حسین (ع) است، با امام حسین است. هرکس نیست، نیست. فـَمَنْ اوتيَ كِتابَهُ بـِيَمينِهِ فـَاولئِكَ يَقـْرَءونَ كِتابَهُمْ وَ لايُظلـَمونَ فـَتيلا اینها نامه عمل خودشان را می خوانند. کتاب در زبان عربی به معنای مکتوب است. این نامه عمل شان را می خوانند. چقدر شاد است. وقتی انسان نگاه می کند می بیند دقیق دقیق است. آقا در این دقیق بودن گرفتار می شویم ها. ذره ذره. من در عمرم چقدر نگاه کرده ام؟ به افراد، به موجودات، به اطراف چقدر نگاه کرده ام. مثلا صد میلیارد بار. تمامش هست. یک دانه اش هم رد نشده. همه اش موجود است. خب اگر در این نگاه ها خجالت داشته باشد، خجالت به بار می آورد دیگر. تازه امامت از آن نگاه هایت، مشخص می شود. اگر من فلان طور نگاه کنم، امامم فلانی می شود و اگر پاک نگاه کنم، امامم امیرالمومنین می شود. این را مکرر عرض کرده ایم. بعد از فتح مکه زن ها هم باید می آمدند و با پیامبر بیعت می کردند. چگونه بود؟ بیعت مردها اینگونه بود که ایشان دست مبارک شان را نگاه می داشتند و مردها می آمدند دستشان را به دست ایشان می کشیدند. برای خانم ها چکار کنیم. دقت کنید. دست شان را زدند در یک ظرف آب و درآوردند. حالا خانم ها بیایند و دست شان را در این ظرف آب بزنند و درآورند. حالا امام مان کیست؟ از امامی که شما دارید، معین و مشخص می شود که نامه عملت به دست راستت داده می شود یا نامه عملت به دست چپت داده می شود. جزء پاکان و نیکان می روی یا جزء دیگران؟ فـَمَنْ اوتيَ كِتابَهُ بـِيَمينِهِ فـَاولئِكَ يَقـْرَءونَ كِتابَهُمْ می گویند آی مردم عالم بیایید نامه عمل ما را ببینید که چقدر پاکیزه است. در آیه بعد می فرماید: وَمَن كانَ في هَذِهِ أَعْمَى یک حرف تازه زدند. هر کس که در این دنیا کور باشد. آخر به چه مناسبت گفته اند کور؟ خب اگر کسی امامش را پیدا نکرده باشد کور است دیگر. فقط باید کور باشد که پیدا نکرده باشد. البته لشکر آن سو خیلی مجهز است. اگر کسی فقط این سایت های اینترنتی را دیده باشد، می بیند صدها سایت هست که دارد علیه تشیع صحبت می کند. بر امامت یزید بن معاویه صحبت می کند. از این طرف دو سه تا سایت شکسته بسته است. اما در هر صورت فرمودند هرکس در این دنیا کور باشد و امامش را ندیده باشد، در ادامه آیه می فرماید: فـَهُوَ في الآخِرَةِ أعْمَى وَ أضَلُّ سَبيلا این در آخرت کور است.

در آیه 6 تا 8 سوره مبارکه انشقاق می فرماید: يا أَيُّها الإنسانُ إنـَّكَ كادِحٌ إلى رَبـِّكَ كـَدْحًا فـَمُلاقيهِ * فـَأمّا مَنْ اوتيَ كِتابَهُ بـِيَمينِهِ * فـَسَوْفَ يُحاسَبُ حِسابًا يَسيرًا یک ذره از نتایج آن امام اینجا مشخص می شود. با یک عبارت دیگری می گویند که اگر امامت امام برحق باشد چه نتایجی دارد. می فرماید ای انسان تو داری به سوی ربّت می روی. من نمی خواهم بروم. نمی شود. من خوابم می آید. می خواهم بگیرم بخوابم. عیب ندارد. در خواب هم داری می روی. تمام زندگی شما یک سیر است. تمامش. بخش اعظم از این زندگی ما خواب است. چقدرش در غفلت است؟ نود و نه درصدش در غفلت است. یک سومش هم که در خواب است. خواب می شود غفلت در غفلت. اما شما داری آن راه را می روی. يا أَيُّها الإنسانُ إنـَّكَ كادِحٌ إلى رَبـِّكَ كـَدْحًا فـَمُلاقيهِ ربّت را ملاقات خواهی کرد. یا کارت را ملاقات خواهی کرد. هردویش درست است. شما هرکاری که انجام دهی، یک روزی آن را ملاقات می کنی. اصلا کاری که به باد فنا برود نداریم. کار برای من می ماند. یک مطلبی. برگردیم به آیه. آقا یک امامی را به شما چسبانده اند. این را که همراهت نمی بری. پدر و مادر آمده اند و یک امام برای شما درست کرده اند و چسبانده اند روی سینه ات. کما اینکه عرض کردم ممکن است من ده تا پلاکارد از اسم امامم روی سینه ام بزنم. این که امامم نمی شود. امامم آن است که خودم انتخابش کرده ام. چگونه انتخابش کرده ام؟ چگونه؟ با عمل. اگر من راستگو بودم خب امامم امیرالمومنین است. اگر من راستگو هستم امامم امام حسین است. وقتی ایشان روز عاشورا با مردم صحبت می کرد، فرمود از آن روزی که من دانستم دروغ بد است، دروغ نگفتم. خب امام ما اصلا دروغ نگفته است. آن لحظه ای که من دروغ گفتم امامم یزید است. اگر در همه شرایط راست گفتم، امامم امام حسین خواهد بود. البته نمی توان گفت حتی اگر او را نمی شناسی، چون یکی از شرایط امام این است که امام را بشناسی. پس شما هرکاری که می کنید حتما آن کار را ملاقات می کنید. البته بیشتر از ملاقات است. اصلا شما را می برند در کارت. شما را می برند می گذارند درون کارت. مانند اینکه یک دستگاه و ماشینی باشد و ما را داخل آن دستگاه بگذارند. بله؟ باغ بهشتی ات را خودت کاشتی دیگر. ذره ذره اش را خودت کاشتی. خب می برندت می گذارند درون آن باغ بهشتی که خودت کاشته ای. ساختمانی که خودت ساخته ای. ای انسان تو داری این راه را می روی. چه بخواهی و چه نخواهی. البته هرچه هوشیارتر باشی ثمره کارت و راهت بهتر است. هرچه با هوشیاری بیشتری این راه را بروی، ثمرش بهتر است. خب. بعد هم یک روزی می رسی و مهمان کارهای خودت می شوی. به عبارتی آن بزرگان گفته بودند بر سر سفره ای که خودت پهن کردی می روی. اگر سر سفره ات نان و ماست فرستاده باشی، سر سفره نان و ماست می روی. دیگر آنجا چلو کباب نمی برند. اگر نان و ماست باشد، سر نان و ماست می برندت. در آیه 7 سوره انشقاق می فرماید: فـَأمّا مَنْ اوتيَ ببینید می فرماید هرکس. هرکس نامه عملش به دست راستش داده شد. آخر چه ربطی به زندگی من دارد؟ عرض کردم زندگی من همان راهی است که می روم. اتفاقا به زندگی من ربط دارد. امام من زندگی من را معین می کند. بنابراین بر اساس زندگی ام و بر اساس امامم نامه عملم به دست راست یا چپم داده می شود. ببینید چقدر خوب می شود. در ادامه می فرماید: فـَأمّا مَنْ اوتيَ كِتابَهُ بـِيَمينِهِ * فـَسَوْفَ يُحاسَبُ حِسابًا يَسيرًا آقا پنجاه هزار سال حساب است. مدام می گویند چرا این کار را کردی؟ من یک دلیلی می گویم. بعد دلیلم را می شکنند. نه بیهوده گفتی. این دلیل درست نیست. یک دلیل دیگر. می مانم. حساب سخت است. این آدمی که امام درستی انتخاب کرده بود یعنی راه درستی انتخاب کرده بود. ببینید در مورد ائمه در زیارت جامعه کبیره می فرماید: أنتـُمُ الصِراط. شما راه هستید. امام را که انتخاب کردیم یعنی راه انتخاب کردیم و راه که انتخاب کردیم یعنی امام انتخاب کردیم. فـَأمّا مَنْ اوتيَ كِتابَهُ بـِيَمينِهِ اگر امام خوبی انتخاب کرده باشی یعنی راه درستی رفته باشی. راه را رفته باشی ها. ماها همه در ذهن مان راه امیرالمومنین را انتخاب می کنیم و می گوییم راه، راه امیرالمومنین است. برو برگرد هم ندارد. یک ذره هم مثلا راه ابوحنیفه را قبول نداریم. قبول نداریم آقا. اما این به تنهایی کافی نیست. البته اینکه قبول داریم یا نداریم خیلی مهم است. این را فراموش نکنیم. خیلی مهم است. اما بعد باید دید که راه چه کسی را می رویم. راه ابوحنیفه را می رویم یا راه امیرالمومنین را؟ بر اساس آن نامه عمل به دست راست داده می شود. فـَسَوْفَ يُحاسَبُ حِسابًا يَسيرًا خیلی سهل و آسان با او حساب می کنند. خیلی خوب است دیگر. داستانی را قبلا هم عرض کرده ام. مرحوم آقای آقا سید مهدی قوام یک آزاده و یک وارسته بود. خیلی وارسته بود. تمام داستان هایش را نمی توانم عرض کنم. فقط این را عرض کنم. ایشان شاگردی داشت که از دوستان پدرم و من بود. تا زمانی که ایشان زنده بود، خدمت ایشان بود و بعد از فوت ایشان خدمت پدرم آمد. تا آخر عمر آقای قوام، با ایشان بود. خدا رحمتش کند. حاج عباس صفا. او هم انسان وارسته ای بود. گفت خواب دیدم ما بعد از فوت ایشان در خانه اش با بچه هایش سر سفره نشسته ایم. وقتی یک حادثه ای برای خانواده ای پیش می آید خب همه در منزل او جمع می شوند دیگر. ایشان هم خواب دیده بود بعد از فوت ایشان همه دور هم نشسته اند. گفت دیدم ایشان به سرعت آمد از جلوی در اتاق ما گذشت و مثلا ده دقیقه بعد برگشت. خندان و شادمان آمد. پرسیدیم آقا کجا رفته بودی؟ گفت رفته بودم حساب پس بدهم. چه شدی؟ گفت نمره ام بیست شده. ده دقیقه. همه همینطورند؟ آقا برای برگزیدگان وقتی به آن عالم وارد می شوند حساب هایشان تمام می شود و همه حساب ها داده می شود. آقا ده دقیقه. خیلی خوب است. حالا نمی توانم خیلی داستان هایشان را عرض کنم. نمره ات چند شد؟ بیست. اما آزاده بود. خیلی وارسته بود. در آیه بعد می فرماید: وَ يَنقـَلِبُ إلى أهْلِهِ مَسْرورًا شادمان و خندان به نزد خانواده بهشتی اش می آید. با شادمانی به نزد خانواده اش می آید. خب وقتی من ده تا گرفتاری اخلاقی و عملی دارم چکار کنم؟ امام من که حسود نبوده. امام من که بخیل نبوده.    

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای