جلسه شب پنجم محرم الحرام 1395 - حسینیه شیخ مرتضی زاهد(ره)
یک آیه بسیار مهم، این آیه خیلی مهم است. یک آیه کوچولو.اما خیلی حرف اساسی است از حرف های اساسی فوق حد فکر ما. خدای متعال یک عده از بندگان خاص خودش را که این ها عرش نشین بودند، این ها عرش نشین بودند؛ به میان ما خاک نشینان فرستاده است که ما را به همراه خودشان به عرش ببرند. ما، همه ما، همه ما توانایی و استعداد رفتن این راه را داریم. می توانیم همراه آن ها به عرش برویم. این ها یعنی چه؟ واقعا واقعیت دارد. فقط ای کاش که ما یک ذره اش را چشیده بودیم. بقیه اش را می توانستیم باور کنیم.

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین من الانِ إلی قیام یَوم الدّین

ببینید این را عرض کرده بودم. جریان لباس در ایران، کاملا از بیرون اداره می شود. کاملا. حالا این یک دانه. جریان فساد، به طور جدی از بیرون اداره می شود. پولش را از بیرون می فرستند. طرحش را از بیرون می فرستند. نقشه اش را. همه چیزش را. الان برای توضیحش فرصت نیست. وقتش نیست. همه انواع تخریب فرهنگی، فکری، دینی و اخلاقی مردم ایران به دست نیروهای خارجی است. سر این نیروها هم در صهیونسیت جهانی است. بی هیچ شک ها. هیچ شک و تردیدی وجود ندارد.

ببینید. یک آیه بسیار مهم، این آیه خیلی مهم است. یک آیه کوچولو. در حد پنج و شش کلمه بیشتر نیست. اما خیلی حرف اساسی است از حرف های اساسی فوق حد فکر ما. من هم خیلی رویش نمی ایستم فقط یک اشاره می کنم. خدای متعال یک عده از بندگان خاص خودش را که این ها عرش نشین بودند، این ها عرش نشین بودند؛ به میان ما خاک نشینان فرستاده است که ما را به همراه خودشان به عرش ببرند. ما، همه ما، همه ما توانایی و استعداد رفتن این راه را داریم. می توانیم همراه آن ها به عرش برویم. این ها یعنی چه؟ واقعا واقعیت دارد. فقط ای کاش که ما یک ذره اش را چشیده بودیم. بقیه اش را می توانستیم باور کنیم. حالا آن آیه یک چیز دیگر می گوید. شاید به یک معنا بالاتر.[ در آیه 21 سوره الحجر] می فرماید؛ أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ. إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ  هيچ چيز نيست، هيچ چيز نيست، ماها چیز هستیم دیگر و همه چیز دیگر در عالم. هيچ چيز نيست مگر آن كه در نزد ما در خزائن ما بوده است. حالا فعلا ما انسان را می گوییم. خودمان را می گوییم. ما همه در خزائن الهی بوده ایم. خزائن الهی چه است؟ نمی دانیم. خزائن الهی. بعد می فرماید عِنْدَنَا نزد ما بوده اند در خزائن ما نزد ما. حرف خیلی از سطح مغز من بالاتر است. اما قرآن است. ترجمه هم ترجمه واضح و آشکار [است]. إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ ما همه چیز را در این نمونه که من و شما هستیم این جهان ما. وَمَا نُنَزِّلُهُ ما آن چیزها را نازل کردیم بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ هر کدام یک قَدَر معلوم یافتند، یعنی اندازه. ما در اندازه انسانی متولد شده ایم، این دیوار در اندازه سنگ متولد شده است. نازل شده است. هر چیزی به اندازه قَدَر خودش. یک اندازه خاص. حالا باز آن های دیگر را کار نداریم. فعلا خودمان. ما یک روزی، دقت کنید؛ در خزائن الهی در نزد او، [بودیم]. فقط همین جمله را بفهمید بس است ها. نمی خواهیم بیشتر از این بگوییم. یعنی نمی خواهیم به طور عمیق بفهمیم. ما یک روزی، همه ما یک روزی در خزائن الهی بوده ایم و نزد او بوده ایم. باز او بندگان خاص خودش را فرستاده است دست ما را بگیرند ما همراه آن ها به همان خزائن باز گردیم. یعنی کجا؟ به نزد خدا. به نزد خدا باز گردیم. یک آیه ی دیگر برایتان می خوانم، شروع این آیه درباره کسانی است که توانستند اخلاق خودشان را درست کنند. آن ها که توانستند اخلاق خودشان را درست کنند. می فرماید لَهُمْ دارُ السَّلامِ ببینید لَهُمْ دارُ السَّلامِ قانونش این است که باید بگویند دارُ السَّلامِ لَهُمْ. به اصطلاح ادب عربی مبتدا دارُ السَّلامِ است و آن لَهُمْ خبر است. حالا این خبر آمده مقدم شده است. همین را می گویم رد می شوم. رویش نمی ایستم. این که آمده جلو قرار گرفته است، خبر که باید دوم باشد و آمده اول شده، معنا می دهد. دارُ السَّلامِ مال این ها است. دارُ السَّلامِ یعنی چه؟ یعنی بهشت. بهشت دارُ السَّلامِ است. یعنی در آن جا هیچ رنجی نیست. هیچ غصه ای نیست. هیچ دردی نیست. هیچ مشکلی نیست. هی بگویید هیچ هیچ هیچ هیچ آن جا خانه سلامت است. سلامت به معنای کامل کلمه. این برای ما تصور ندارد. این عالم پر از درد و رنج است دیگر. آن جا دارُ السَّلامِ است. دارُ السَّلامِ مال  این ها است. آقا دارُ السَّلامِ مال این ها است. چرا دارُ السَّلامِ مال  این ها است؟ آخر این سرزمینِ وجود خودشان را به دارُ السَّلامِ تبدیل کرده اند. دیگر حسادت نیست. دیگر تکبر ندارد. بخل ندارد. کینه ندارد. هی بشمارید. این جا شده است پاک پاک پاک. هیچ [چیز] غیر سلامت در این سینه اش نیست. این جایش کجا است آقا؟ اگر هم رفت یک جایی آن جا دارُ السَّلامِ است. خب پس دارُ السَّلامِ مال این ها است به این دلیل است. ببینید لَهُمْ دارُ السَّلامِ. یک ذره دل بدهید. یک ذره بخواهید. انشالله که کاملا فهمیده شود. لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ آن ها در خانه بهشت جای دارند بهشت آن ها بهترین بهشت است. اصلا بهشت بهترین است. حالا برای آن ها بفرمایید شاید بهترین بهشت. خب این خیلی گیر ندارد. خیلی مهم است ها. اما عِنْدَ رَبِّهِمْ. این ها برگشتند به آن جایی که بوده اند. از آن جا آمده بودند. از کجا آمده بودند؟ إِنَّا للّه یا  بفرمایید که إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ هیچ چیز نیست مگر آن که در خزائن ما است و نزد ما است. در جوار ما است، همنشین ما است، همسایه ما است. ای کاش. خب این آدم توانسته است دو مرتبه برگردد. لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ. لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ، دارُ السَّلامِ مال این ها است. اصلا ملک این ها است. مثلا. خب دارُ السَّلامِ که چیزی نیست، می گوییم که چیزی هست ها. اما با آن قسمت دوم تازه [چیزی هست] آن ها عِنْدَ رَبِّهِمْ هستند. در جوار خدا هستند. یعنی چه؟ خب چه می خواستیم عرض کنیم؟ این مقدمه بحث بود عرض کردیم که ما برای دارُ السَّلامِ خلق شده ایم همه ماها. لذا گفته می شود یک کسی که بد می کند دیگر به بهشت راهش نمی دهند، سرزمین او و همین ملک او به ارث به دیگران می رسد. یعنی جایش خالی می ماند. برای همه جا به اندازه[هست]. برای همه، برای هر کدام. حالا با کم و زیادش برای هر کدام بی نهایت جا است، برای بی نهایت آدم بی نهایت جا است. خب این آدم این بی نهایت [را] نخواست. یک حضرت یوسف را به هشت درهم فروختند، یک شعر هست که حالا من خیلی آن شعر را بلد نیستم و هم یک کمی لفظش بد است. آقا می گوییم یوسف را که نمی شود به هشت درهم بفروشید. زیباترین زیبای عالم به هشت درهم فروختند. حالا ما به هشت درهم هم کم تر فروخته ایم. این دارُ السَّلامِ به آن معنی که عرض کردم. برای نفر نفر نفر نفر ما هست. خب. این وقتی که بی عرضگی کرد... نمی دانم چه بگویم. و رفت آن طرف، جهنم را انتخاب کرد، خودش انتخاب کرد آقا، خودش انتخاب کرد. رفت و جهنم را انتخاب کرد. جایگاهش چه می شود؟ ارث می رسد. ارث می رسد به آن بهشتی ها. حالا به این کار نداریم. چه عرض می کردیم؟ ما از خزائن الهی آمده ایم، قرآن دارد می گوید. معنایش چه است؟ نمی فهمیم. اما در هر صورت خزائن الهی است. اگر کسی آنجا بود در می یافت که در همسایگی خدا است. حالا شاید باز شب های دیگر یک مقداری بیشتر عرض کنم. و بعد هم آمده این جا که بکوشد دوباره بازگردد. بکوشد ها. بکوشد و دوباره بازگردد به آن جا. شما پاک دامنی خرج می کنی. پاک دامنی زحمت دارد. پاک دامنی خرج می کنی. چند سال آقا پاک دامنی؟ چهل سال، سی سال، پنجاه سال پاک دامنی خرج می کنی. چه به دست می آوری؟ آن دارُ السَّلامِ ابدی را. بی نهایت و ابدی. حالا باز این ها یک مقدار توضیحات علاوه دارد که نمی خواهم عرض کنم.

ما دیشب یک مقدار در مورد چه گفتیم؟ کسی که مظلمه به گردن دارد، بار مردم را به دوش می گیرد، آبروی یک خانواده را به باد می دهد. از این ها گفتیم. این اسمش می شود مظلمه خلق. گفتند که به حضرت داود فرمود: به این ها بگو به خانه های من نیایند. این از وقتی که مشغول نماز شده است دارد از رحمت من دور می شود. نماز چکاره است؟ نماز را در این حدیث ها برایتان عرض می کنیم. می گوید از حضرت صادق علیه السلام شنیدم. إذا قَام المُصَلِّی إلَی الصَّلاة یک نفر بلند شد گفت الله اکبر نماز بست. نَزَلَت عَلَیه الرَّحمَة به آن آدم می گویند ما لعنتت می کنیم. تو که این طور جان و مال و ناموس و آبروی مردم را به باد داده ای، ما تورا لعنت می کنیم. لحظه به لحظه لعنت می کنیم. اما نماز که برای لعنت نیست. نماز همه اش رحمت است. إذا قَام المُصَلِّی إلَی الصَّلاة، نَزَلَت عَلَیه الرَّحمَة رحمت بر سر کسی که نماز می خواند نازل می شود. می ریزد. باران رحمت، سیلاب رحمت. بستگی به نماز آدم دارد. آن سیلاب هست ها، آن سیلاب هست که آدم را غرق کند، غرق کند. از امام صادق علیه السلام و حضرت زین العابدین، از این دو بزرگوار دو نقل داریم. داشت نماز می خواند هی می فرمود مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ، مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ، مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ظاهرا حضرت صادق. [انقدر گفت] تا غش کرد. حضرت زین العابدین ظاهرا فرمودند إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ. حالا اگر من یک کمی اشتباه می گویم ببخشید. هی فرمود فرمود غش کردند. آقا چه خبر شد؟ فرمودند آنقدر گفتم و تکرار کردم تا از گوینده اش این را شنیدم. آدم، آدم ها آدم نه امام، آدم. او امام آدم ها است. آدم انقدر جا دارد. فقط باید یک مقدار مواظب خودش باشد. هر چه بیشتر، بهتر. من که دارم این حرف را خدمت شما عرض می کنم، بیشتر. باز بیشتر. خب. فرمودند؛ نَزَلَت عَلَیه الرَّحمَة مِن أعنَانِ السَّماء إلی أعنانِ الأرضِ از فرق آسمان تا آن جا که این نمازگزار ایستاده است دارد رحمت نازل می شود. ما تند می خوانیم که زودتر تمام بشود برویم. من مسجد بوده ام. مثلا معمولا یک وقتی بیشتر از وقتی که نماز تمام شده است و مردم رفته اند به یک دلیلی بیشتر نشسته ام. گاهی مثلا شاگرد بازار یا کارگری می آمد. می خواست یک نماز برقی بخواند. می گویند این که نماز تند می خواند خدای متعال می فرماید کجا داری میروی؟ مگر من نباید گرفتاری هایت را حل کنم؟ مگر من نباید قرض هایت را بدهم؟ مگر من نباید مشکلات زندگی ات را حل کنم؟ کجا داری می روی؟ حالا. از فرق آسمان تا آن جا که این نمازگزار ایستاده است رحمت نازل می شود. و حُفَّت بِه المَلائِکة، ملائکه او را در بر می گیرند، غرق می شود در ملائکه. من چرا نمی فهمم؟ چرا نمی فهمم؟ و نَاداهُ مَلَکٌ یک فرشته ای ندا می کند لَو یَعلَم هَذا المُصَلِّی مَا فِی الصَّلاة مَا انفّتَل اگر این نمازگزار می دانست در این نماز برای او چیست، در این نماز چه دارد گیرش می آید هرگز نمازش را رها نمی کرد. دوستمان خدمت حاج آقا حق شناس رسیده بود. اوایل انقلاب یک کاری از کارهای خدمات مردم دستش بود. فرمودند پشت آن میز بنشین کار کن، کار کن، کار کن تا بیفتی، نه اینکه بلند شو، بیفت. از پشت میزی که خدمت به مردم است، بلند نشو. آنقدر بنشین تا بیفتی. حالا برای فهم عرض کردم. اگر آدم نمازگزار می دانست که در نماز چه دارد گیرش می آید. نمازگزارها مَا انفّتَل هرگز دست از نمازش نمی کشید. این حدیث اول. این را رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند إِذَا قَامَ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ فِي صَلَاتِهِ هنگامی که بنده مومن به نماز می ایستد نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ خدای تبارک وتعالی به او نظر می کند، نظر می کند یعنی این جلو چشم خدا نبوده حالا خدای متعال رویش را از این ور به این ور می گرداند؟ این طور نیست که. این نظر که می گوییم یعنی یک نظر مرحمت. معنی کرد، فرمود قَالَ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ خدا روی به او می کند، به مرحمت روی به او می کند حَتَّى يَنْصَرِفَ تا نمازش تمام بشود. بعد وَ أَظَلَّتْهُ الرَّحْمَةُ مِنْ فَوْقِ رَأْسِهِ إِلَى أُفُقِ السَّمَاءِ رحمت بر سر او سایه می افکند، نمازگزار. رحمت بر سرش سایه می افکند. از بالای سرش تا فرق آسمان. وَ الْمَلَائِكَةُ تَحُفُّهُ مِنْ حَوْلِهِ فرشتگان او را در بر می گیرند، در فرشتگان غرق می شود إِلَى أُفُقِ السَّمَاءِ باز تا آسمان. یعنی نه یک دانه فرشته. از بالای سرش فرشته ایستاده او را در بر گرفته است، او را پوشانده است تا آسمان وَ وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَكاً قَائِماً عَلَى رَأْسِهِ خدای متعال یک فرشته بر سر او مامور می کند. بالا سرش ایستاده يَقُولُ لَهُ أَيُّهَا الْمُصَلِّي می گوید ای نمازگزار لَوْ تَعْلَمُ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ اگر می دانستی چه کس به تو نگاه می کند. خود خدای متعال نگاه می کند خدا نظر مرحمت می کند. احتمالا در تفسیر منصوب به حضرت عسگری علیه السلام فرمایش است که اگر نمازگزار می فهمید نماز چه است، اگر زیر ساطور تکه تکه اش می کردند دست از نمازش بر نمی داشت. حالا بعد می رسیم. خب ما چه؟ می گوید: يَقُولُ لَهُ أَيُّهَا الْمُصَلِّي لَوْ تَعْلَمُ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ اگر می دانستی چه کس به تو نگاه می کند، نگاه به مرحمت وَ مَنْ تُنَاجِي با چه کسی داری مناجات می کنی؟ آقا نماز من مناجات است؟ یک عبارتی را می خوانیم. عادت داریم. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. اگر می دانستی که چه کس به تو نگاه می کند، تو با چه کسی مناجات می کنی هرگز روی برنمی گرداندی، می ماندی تا کی؟ تا آخر عمرت روی پاهایت. یک داستانی در مورد حضرت موسی است. یک ذره شاید... حضرت موسی را می دانید دیگر. می گویند به قوم خودش قول داد که من سی روزه به کوه طور می روم و بر می گردم. بعد هم که به آن جا رسید خدای متعال فرمودند باید ده روز دیگر هم بمانی. داستان امتحان قوم شد. که بعد هم آن ها گوساله پرست شدند و اینها. می گویند در تمام این سی روز نه خورد و نه خوابید. اگر این چهل روز می شد پنجاه روز، گرسنه می شد؟ نمی شد. هر چه بگویی می شد. یعنی اگر یک سال هم بود باز نه می خورد نه می خوابید. نه گرسنه می شد نه خسته می شد. ببینید این را ما مشکل داریم. چون یک ذره، حتی یک ذره تجربه اش را نداریم، در تمام طول عمرمان یک ذره هم تجربه اش نکردیم. اگر تجربه می کردی... اگر می دانستی چه کس به تو نگاه می کند و با چه کس مناجات می کنی هرگز روی نمی گرداندی وَ لَا زِلْتَ مِنْ مَوْضِعِكَ أَبَدا از جای خودت یک ذره حرکت نمی کردی. تا ابد. همین طور تا پایان عالم روی پا می ماندی. خب بر می گردیم به حدیث قبلی مان. یک کسی می آید به مسجد، به حضرت داود فرمود دیگر، به حضرت داود فرمود ای برادر پیامبران گذشته به بنی اسرائیل بگو اگر بار ظلم مردم را به دوش دارید، بار ظلم مردم را، بار ظلم مردم را به دوش دارید، پا نگذارید در مسجد من، در خانه های من، وقتی به نماز ایستاده ای، از آن لحظه ای که به نماز ایستادی من تو را لعنت می کنم تا آخر. لعنت می کنم چیز غریبی نیست. یعنی تو از رحمت من بهره مند نمی شوی. نمازگزار در رحمت غرق شده بود. تو نمی شوی، یک ذره از رحمت بهره مند نمی شوی. حالا می آید سر من. من نماز می خوانم، اگر تو نماز می خوانی، اگر ما نماز می خوانیم، حواسمان در نماز جمع است بدان آن رحمت است هر لحظه که رفتی بیرون عوض شد. رحمت قطع شد. به چه دلیل من حواسم پرت می شود؟ به چه دلیل رحمت قطع می شود؟ به چه دلیل؟ بار مردم. حدیث دیشب. اگر باز یادتان باشد خواندیم. اگر کسی هیچ باری ندارد، می خواستم بگردم، این شعر صائب بود شعر صائب همین را در یک بیت گفته. اگر مشکل نداشتی تو در منزل هستی، نه داری می روی منزل، رسیدی به منزل. اگر بار روی دوشت نداری. مگر شما اهل خزائن الهی نبودید؟ خب خودت آمدی روی سر خودت خاک ریختی، خاک ریختی، سنگ ریختی، کلوخ ریختی و رفتی زیر یک....اگر این ها را نداشتی چه؟ خب جایت در خزائن الهی بود. من هر چه مشکل دارم خودم برای خودم آفریده ام. خودم برای خودم درست کرده ام. آقا از امروز راه بیافت این بارها را کم کن. این دوستان ما گاهی می خواستند بروند مکه، می خواستند بروند عمره، مثلا کربلا می گفتم آقا فرصت خوبی شده است برو و راه بیافت از هر کسی که فکر می کنی که حقی بر گردن تو دارد حلالیت بطلب و سعی کن خیلی جدی از او حلالیت بگیری. چه می شود آقا؟ بار برداشته شد. این را یادم است حالا ممکن است یک مقدار بترسید اما نه نترسید. مرحوم حاج آقا حق شناس می فرمایند اگر من به شما می گفتم مثلا اگر پدر را دیدی سلام من را برسان. شما هم رفتید و یادتان رفت، این نگهت می دارد. یک قول دادی عمل نکردی. تا این انداره لطیف است. شما می خواهید یک نماز بخوانید که رحمت تا عرش اعلا مثلا ریزش دارد. رحمت دارد به آسمان پرواز می کند و نور از آسمان تا روی سر تو [می ریزد]. این را می خواهی؟ خب یک کمی زحمت دارد. مهم تر از همه اش حق مردم است. آقا این را حل کن. حل کن. همه راه هایش هم ممکن است ها. نگویید نمی شود. همه فروضش راه حل دارد. همه فروضش. اگر این طور باشد شما نماز می خوانید. اگر نماز خواندید فرشتگان بر تو نازل می شوند. فرشته بر تو نازل می شود. نمازت تمام شد دست به آسمان بلند می کنی، دعایت قبول می شود. هر دو رکعت نماز یک دعای قبول دارد. اما شرط این است که نماز بخوانم. نماز بخوانم یعنی چه؟ یعنی حواسم در نمازم باشد. نروم بازار. بنده نروم... هر کسی یک جایی می رود دیگر.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای