پاسخ به سوال در مورد مشاوره ی ازدواج
سوال:
با سلام. 23سال دارم و دختر کوچک خانوادم،خواهرام ازدواج کردن و فقط من در حال حاضر مجردم ، شرایط خانواده من از لحاظ مالی، فرهنگی و خوشنامی خیلی خوبه. پدر من وقتی 22ساله شدم اجازه اومدن خواستگار رو دادن، و من از همون موقع خواستگارای زیادی داشتم،و بخاطر چهره و رفتارم همه منو میپسندیدن، اما من همرو بی دلیل رد میکردم و میگفتم دوس ندارم ازدواج کنم خودتون نذارید ک بیاین، تا اینک یک خواستگارو خیلی قبول داشتم و پسندیدم اما سر مهریه بهم خورد، تا یک هفته واسطه میفرستادن ک شما هرچی بگید ما قبول میکنیم اما پدرم گفت دیگ فایده نداره منم بخاطر حرمتا هیچی نگفتم چون ازدواج سنتی بود ترسیدم خدایی نکرده در آینده اتفاقی بیوفته و پشتم خالی بمونه، از همون خواستگار من دیگ خواستگار نداشتم طوری ک مادرم گفت حتما تو طلسم شدی و یک دعا باطل کردن از مفاتیح برام نوشت و گفت همیشه همراهت باشه، ار همون موقع برام خواستگار میاد اما هیچ کدوم به دلم نمیشینن ک حتی بخوام به شرایطشون فکر کنم،گاهی اوقات فک میکنم انگار قسمت اینک مجرد بمونم، من دختری بودم تو خانواده ک همه میگفتن تو چه خواستگارایی باید برات بیان و این حرفا، اما اصلا کسی ک باب دلم باشه نمیاد خواستگاریم، لطفا راهنماییم کنید خیلی دارم اذیت میشم دخترای فامیل با سنای کم و حتی قیافه های خیلی معمولی با بهترینا ازدواج میکنن ، میترسم همه فک کنن من دختر خوبی نبودم ک خواستگار خوب نداشتم

پاسخ:

سلام علیکم و رحمة الله ،

شما با پدرتان صحبت کنید و اگر در موردی که شما پسندیده بودید فقط مسأله مهریه در میان است آنرا بنحو احسن حل کنید و سخت نگیرید مسأله ازدواج شوخی نیست اگر به زودی ازدواج نکنید و بدون دلیل خواستگارها را رد کنید حتماً پشیمان خواهید شد.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای