سوال:
با سلام و خسته نباشید: بنده سوالی که از خدمتتون داشتم اینه که خانمم یه موضوعی که مربوط میشه به خانواده من(دایی،عمو،عمه،پدر،مادر،خاله،دختردایی و ...)که از زبان خود شخص شنیده بودبه مدت یکسال از من پنهان کرده و دلیلش برای این کار این بود که تو هرچیزی رو به مادرت میگی منم ترسیدم بهت بگم چون اگه فلان خبر تو فامیل جار بشه ممکنه خانواده ها از هم بپاشن خواستم بدونم مشکلات و حرفای خانوادگی خانواده من رو خانمم باید بدونه ولی من نه؟ یا اینکه پاشیدن زندگی یکی از خانواده های من چه ربطی میتونه برای همسر من داشته باشه؟من دوست دارم خانواده من از هم بپاشه ؟یا اینکه عقل و شعور خانم بنده میرسه که خانواده ها در مورد این حرف از هم میپاشن ولی عقل و شعور بنده نمیرسه؟آیا این دلایل قانع کننده میتونه باشه برای پنهان کرده حرفی که بعد یکسال مطرح شده اونم چون صحبت باز شد به همون خاطر شایدم سالها پنهان میماند.لازم به ذکر است ما دراوایل زندگیمون تعهد کرده بودیم که حتی کوچکترین مسائل چه مربوط به خانواده هامون باشه چه فامیل برای هم مطرح کنیم حرف یا چیز پنهانی بینمون نباشه منظورم اینه که من بایدفامیلامو و یا هر کیرو بشناسم که خانمم رو خونه کی ببرم یا نبرم شاید داخل خانواده بنده فرد یا اشخاصی باشند که صلاح نیست رفت و آمد شود چرا باید همسرم با پنهان کردن حقایق بعضیا از من و با دلایل غیر قابل قبول کارشو توجیه کنه ؟البته برای بنده هم متقابلا این موضوع صدق میکنه منم هم ریز ترین گزارشات زندگیمو به شریک زندگیم میگم که شاید به نظر من ریز برسه ولی به نظر خانمم موضوع عظیمی باشه لطفا در این مورد راهنماییم کنید.متشکرم