بسم الله الرحمن الرحيم
بمناسبت شهادت جانگداز رييس مذهب جعفري حضرت امام جعفر صادق عليه السلام برآن شديم تا ذره اي از مناقب آن حضرت و كيفيت شهادت آن امام همام را به كاربران محترم تقديم نماييم.
در فضايل آن حضرت روايات بسياري نقل شده است كه از آنها در اين خلاصه به يكي كفايت مينماييم.
ابن شهر آشوب از مسند ابوحنيفه نقل كرده كه حسن بن زياد گفت شنيدم كه از ابوحنيفه سوال كردند كه را ديدي كه از تمامي مردم فقاهتش بيشتر باشد؟ گفت جعفر بن محمد. زمانيكه منصور او را از مدينه طلبيده بود فرستاد نزد من و گفت اي ابوحنيفه مردم مفتون جعفربن محمد شده اند. مسائل مشكلي براي سوال كردن از او مهيا كن . پس من چهل مسأله براي او مهيا نمودم. منصور مرا نزد خود طلبيد و در آن وقت در حيره بود. من بسوي او رفتم. وقتيكه وارد شدم ديدم حضرت صادق عليه السلام در طرف راست منصور نشسته همينكه نگاهم به ايشان افتاد هيبتي از آنجناب بر من داخل شد كه از منصور فتاك بر من داخل نشده بود. پس سلام كردم . آنوقت رو كرد به حضرت صادق عليه السلام و به ايشان گفت: اي ابوعبدالله اين ابوحنيفه است فرمود بله او را ميشناسم. آنگاه منصور رو كرد به من و گفت بپرس از ابوعبدالله سوالات خود را. پس من ميپرسيدم و حضرت جواب ميفرمود و ميفرمود كه شما در اين مسئله اينچنين ميگوييد و اهل مدينه چنين ميگويند و فتواي خود را نيز ميفرمود. و تمام مسائل را يك به يك همينگونه پاسخ فرمود. پس منصور در آنجا گفت: پس كسي كه اعلم مردم باشد به اختلاف اقوال از همه علمش بيشتر و فقاهتش زيادتر خواهد بود.
و در معجزات آن حضرت نيز نقلهاي زيادي وجود دارد كه از آن نيز به يكي كفايت ميكنيم.
در خرايج نقل شده است كه روايت شده از مفضل بن عمر كه ميگفت : با حضرت صادق عليه السلام راه ميرفتم در مكه كه گذشتيم بر زني كه در مقابل او گاو ماده ي مرده اي بود و آن زن و بچه هايش گريه ميكردند . حضرت فرمود قصه ي شما چيست؟ آن زن گفت كه من و كودكانم از اين گاو زندگي خود را ميگذرانديم و اين گاو مرده و من متحير مانده ام كه از اين به بعد چه كنم؟ فرمود ميخواهي كه حقتعالي او را زنده گرداند ؟ گفت اي مرد ما را به تمسخر گرفته اي ؟ فرمود: من قصد تمسخر شما را نداشتم .پس دعايي خواند و پاي مبارك را به گاو زد و صيحه اي نيز به گاو زد و آن گاو مرده زنده شد و سريع بلند شد. ناگهان آن زن ندا كرد كه به پروردگار كعبه اين عيسي است و حضرت به سرعت خود را در ميان مردم داخل كرد كه شناخته نشود.
و روايات متعددي نيز از آن بزرگوار نقل كرده اند كه از آنها به همين روايت كفايت ميكنيم.
فرمود به حمران بن اعين كه اي حمران در توانگري ( در امور دنيا) نظر كن به كسي كه از تو پايينتر است و نظر مكن به كسي كه بالاتر از توست . هرگاه به اين مطلب عمل كني قانع تر خواهي شد به آنچه قسمت و روزي تو شده و سزاوارتر است كه مستوجب زيادي از جانب خداوند شوي. و بدانكه عمل دائم و كم و بايقين بهتر است نزد خدا از عمل زياد و بدون يقين و بدانكه ورعي بامنفعت تر از اجتناب كردن از محارم الهي و ترك اذيت مومنان و غيبت ايشان نيست و عيشي گواراتر از حسن خلق نيست و مالي با منفعت تر از قناعت نيست و جهلي با ضررتر از عجب و خودپسندي نيست.
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام در بيست و پنجم ماه شوال المكرم سنه 148 هجري به سبب انگور زهرآلود منصور ملعون كه به آن حضرت خورانيده بود به شهادت رسيد و از سن مباركش در آن روز شصت و پنج سال گذشته بود . و نقل شده از كتاب مشكات الانوار كه برخي اصحاب آن حضرت در روزهاي آخر عمر مبارك حضرت به خدمت ايشان رسيدند و گفته اند كه آنحضرت را مشاهده كردند در حاليكه چندان لاغر و باريك شده كه گويا هيچ چيز از آن بزرگوار نمانده بود جز سر نازنينش. پس آنمرد گويد كه وقتي حضرت را با اينحال ديدم به گريه افتادم. حضرت فرمود براي چه گريه ميكني؟ عرض كردم چگونه گريه نكنم در حالي كه شما را با اينحال ميبينم. فرمود: گريه مكن بدرستي كه هرچه عارض شود بر مومن خير اوست و اگر بريده شود اعضاي او براي او خير است و اگر مالك مشرق و مغرب شود نيز خير اوست.
منبع: كتاب شريف منتهي الآمال مرحوم حاج شيخ عباس قمي