حضرت زین العابدین علیه السلام فرمود. امام فرمود ای پسر معاویه پیش از آن که تو به دنیا بیایی، پیغمبری و حکومت از آن پدر و نیاکان من بوده است. روز بدر و احد و احزاب پرچم رسول خدا در دست پدر من بود. و پدر و جد تو پرچم کافران را به دست داشتند.
در نماز وزن آدم معلوم می شود. حالا این آثاری که اینجا گفتند، نشان دهنده آن وزن هاست. اولین درجه، اولین درجه نماز این است که اگر آدم نماز بخواند، نمازش به درد خور باشد، تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ.
یعنی تمام نماز آدم را به تمام رضوان الهی می رساند. یک کسانی در بهشت به رضوان می رسند. یک کسانی در بهشت به رضوان می رسند. این رضوان به چه درجه ای ست؟ درجه رضای خدا از آنها به درجه نماز شان است.
اما کسانی که ایمان آورده اند و هرچه کرده اند درست بوده، عمل صالح یعنی عمل درست، هرچه کرده اند درست بوده. نگاه کرده اند، نگاه درست بوده. حرف زده اند، حرف درست بوده.
در ادوار امامت ائمه علیهم السلام تا زمان حضرت صادق باید کاملا مواظبت کنند. باید کاملا از شرایط زمانه مواظبت کنند. تقیه را مراعات کنند. تقیه را مراعات کنند. از دوران اولیه امامت باید تقیه را مراعات کنند.
آدم از ده تا پله بیشتر و کمتر بالا برود و خودش به این بالا رفتن توجه نکند. خیلی احساس نکند. این بالا رفتن را نفهمد. اما بالا رفتنی که ممکن است در نماز برای یک کسی پیش بیاید، فرض ندارد که آدم نفهمد.
ما برای شما در پیامبر خدا یک اسوه حسنه قرار دادیم. اسوه. اسوه یعنی کسی که از او پیروی می کند. دنبالش می رود. حرف هایش را عمل می کند. به رفتارش نگاه می کند. طبق آن رفتار، رفتار می کند.
آن کسی که پاکدامن است، تقی [یعنی] پاکدامن است. به طور جدی پاکدامن است، با هر نمازش بالا می رود. یعنی فرقش را می فهمد. بین نماز و اولش باید فرقش را بفهمد. بین امروز و فردا باید فرقش را بفهمد. اگر نمی فهمد اشکال در خودش است.
یونس یک لب شکستگی داشت. ما آن لب شکستگی اش را درست کردیم. اگرنه او معصوم بود. ولی بزرگ خدا بود. یک لب شکستگی داشت. یک جا از اجازه ما جلو زد. وقتی که بلا را بالای سر مردم شهرش دید، مطمئن شد که بلا دیگر آمد. خب باید بگوید آقا اجازه می فرمایید من بروم یا بمانم؟ این اجازه را نگرفت. بی اجازه بیرون رفت و گرفتار شد.
عرض کردیم که حضرت حسین علیه الصلاه و السلام فرمودند خروج من علیه دستگاه دولت اموی خروجی است برای امر به معروف و نهی از منکر. عرض کردیم که اولین منکر چه بود. اولین منکر یک بدعت بزرگ بود که تا آن روز اتفاق نیفتاده بود.
فرمایش امیرالمونین در نهج البلاغه است که الصَّلاه قُربانِ کُلِّ تَقِی. نماز وسیله تقرب است. یعنی همه کسانی که به قرب خدا رسیده اند، از راه نماز رسیده اند.
مرحوم جد ما به این دالان آمده و بساط نمازش را پهن کرده که مزاحم اهل خانه نباشد. آنها خواب هستند. با گریه من از خواب بیدار نشوند و اذیت نشوند.
آدم دارد یک تجارت می کند. زندگی می کند یعنی تجارت می کند. دارد از عمرش می دهد. باید یک چیزی بگیرد. هر لحظه از عمرت را که می دهی باید یک چیزی بگیری. اگر گرفتی، آن چیز مفید و به درد بخور بود، سود کردی.
اگر توانست تمام این عمر را از خیرات پر کند، از خدمت، از هدایت، از نماز، خب سود کرده. اگر این عمر را داده و چیز به درد بخوری نگرفته، [یعنی] همان چیزهایی که عرض کردم، خدمت، عبادت، کمک به مردم. تحصیل علم، چیزی در برابر این عمری که از او گذشته به دست نیاورده.
در بعضی از روایات دارد در هر نماز. هر نماز که بلال اذان می گفت و دنبال پیغمبر می آمد، ایشان در خانه امیرالمومنین می آمد و اهل این خانه را صدا می کرد که برای نماز بیایند. با عنوان السلام علیکم یا اهل البیت و بعد هم آیه تطهیر را برای آنها می خواند.
خدای متعال ما را در این عالم خلق کرده و برای ما عمری معین فرموده.و این عمر را یک سیر دانسته است.تمام مدتی که شما عمر می کنی، در حال سیر هستی. چه بدانی، چه ندانی. چه توجه داشته باشی، چه توجه نداشته باشی. چه به این سیر ایمان داشته باشی، چه نداشته باشی. در هر صورت انسان در طول عمرش در یک سیر است.
اگر شما اراده بینهایت بکنید، پای اراده بینهایت شدنت بایستی، بینهایت می شوی.
عمر شما، سرمایه شماست. هر لحظه عمر خودت را داری مصرف می کنی. مصرف می کنی. هر لحظه عمر خودت را داری مصرف می کنی. اگر سود بردی، خب سود بردی. اگر مصرف نکردی و سود نبردی، چه می شود؟ ضرر می شود.
حق تقوا این است که اصلا هیچ، هیچ کاری، هیچ چیزی جز طاعت نداشته باشید. هرکاری می کنید، اطاعت باشد. این می شود حق تقوا.
قیامت یک روزی است که تو مومنین و مومنات را مشاهده خواهی کرد. مومنین و مومنات را. چون ایمان آن ریشه نور است.