اَعوذُ بالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین وَ لا حَولَ وَ لا قُوَهَ إلّا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاه وَ السَّلامَ عَلی سَیِّدِنا وَ نَبیِّنا خاتَمِ الأنبیاءِ وَ المُرسَلین أبِی القاسِمِ مُحمَّد (اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّد وَ آلِ مُحمَّد و عَجِّل فَرَجَهُم) وَ عَلی آلِهِ الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیهِ اللهِ فِی الأرَضین عَجَّل الله تَعَالی فَرَجَهُ وَ سَهَّلَ مَخرَجَه وَ لَعنَهُ اللهُ عَلی أعدائِهِم أجمَعین من الآن إلی قیام یَومِ الدّین

اَعوذُ بالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. خدای متعال بندگان برگزیده ای در عالم دارد. آنها برگزیده شده اند. إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‌ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ[33 آل عمران]. إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‌ برگزید. خدای تبارک و تعالی آدم را و نوح را و ابراهیم و آل ابراهیم و آل عمران یعنی حضرت موسی را برگزید. بر همه عالمیان. بر همه بندگان دیگرش. مسلمان ها از بس که فوق العاده گی و معجزه و کرامت از رسول خدا دیده بودند این را پذیرفته بودند. یک نفر یک کلمه خلافی می گفت، بلافاصله وحی خبرش را می آورد و آن شخص... البته حرف بد. خیلی بد. در قرآن دارد. در سوره منافقین. منافقین یک چیزی گفته بودند. گفتند وقتی ما به مدینه می رویم، ما که عزیزان مدینه هستیم پیغمبر و مهاجرین، خویشاوندانش و قریشیها که ذلیل هستند از این شهر بیرون خواهیم کرد. بلافاصله در قرآن آمد. بنابراین اینها از پیامبر می ترسیدند. از معجزاتش که شبانه روز به صور مختلف دیده بودند. از ایشان فوق العادگی دیده بودند. مجبورا این را پذیرفته بودند. یعنی چاره نداشتند و پذیرفته بودند. حالا پیامبر می خواست اینها بفهمند که امیرالمومنین هم جزء این طایفه است. اینها یک طایفه هستند. طایفه برگزیدگان خدا. می خواست این را بفهماند. اینها نمی خواستند زیر بار بروند. مثلا یک روزی صبح تشریف آورد و فرمود همه درهای خانه های اطراف مسجد که به مسجد باز می شود ببندید. جز در خانه علی را. در خانه علی که به مسجد باز بوده، همچنان باز بماند. بقیه بندند. همه. یکی از این کسان هم عباس بود. عباس عموی پیغمبر. آمد التماس کرد آقا در حد یک درس که ما بتوانیم بدن مان را از این در عبور بدهیم و به مسجد بیاییم. یک در یک لنگه. اجازه بدهید. فرمودند اجازه ندارم. مثلا اجازه بدهید یک پنجره کوچک باز کنیم که از آنجا از داخل مسجد خبردار شویم. مثلا دارند اذان می گویند. دارند رکعت اول را می خوانند و اینها. فرمودند اجازه ندارم. خیلی شلوغ کردند و خیلی سر امیرالمومنین غوغا کردند. فرمود این در خانه علی را من باز نگذاشتم. در خانه شماها را من نبستم. خدا بسته. این در را خدا باز گذاشته. دقت کنید. در را خدا باز گذاشته. یعنی طبق فرامان خداست. هیچ چیز از خودم نیست. همه اش از فرمان خداست. در غزوه طائف وقتی مسلمان ها رفته بودند شهر طائف را محاصره کرده بودند، یک روزی امیرالمومنین را در یک گوشه خلوتی یافت و مدت مدید با ایشان صحبت کرد. صحبتش هم به گوش کسی نمی رسید. لذا می گفتند نجواست. هی اعتراض کردند که آخر یعنی چه؟ فرمود که من با علی نجوا نکردم. خدا نجوا کرد. یعنی دستور خدا بود. می خواست بفهماند که بابا ایشان با شماها فرق دارد و از همه مهم تر داستان آیه تطهیر است که در واقع می خواست ریشه این برگزیدگی را بفرماید. با یک نفر در خانه ام سلمه جمع شدند و پیامبر آن بالاپوشی که در هنگام خوابیدن رویش می انداخت، روی این پنج نفر انداخت. عرض کرد بارالها اینها اهل من اند. اهل بیت من اند. پلیدی را از اینها دور بدار. آیه نازل شد. إنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ [33 احزاب] خدا خواسته است که این پلیدی را از شما دور بدارد. این پاک دامنی، پاک دامنی که این جمع پنج نفره دارند. ببینید امیرالمومنین بچه های دیگر هم داشت. اما این پنج نفر. امام حسن و امام حسین و حضرت زهرا و امیرالمومنین و رسول خدا. این پنج نفر. فقط همین پنج نفر اهل بیت من اند. اینها هستند که پاک دامن اند. پاک دامن در حدی که اشتباه هم نمی کنند. انقدر پاکی و پاک دامنی. این ریشه برگزیدگی است. ریشه همه این بندگانی که برگزیده بودند، از آدم و نوح به بعد مال این بوده که اینها پاک دامن اند. پاک پاک پاک. یک دانه خراش هم به زندگی شان وارد نیامده. یک خراش کوچک. این ریشه همه برگزیدگی های همه بندگان برگزیده خداست. شما هم اگر پاکدامن شوید، برگزیده می شوید. به درجه دیگر. به درجه پاکدامنی، برگزیده می شوید. همه بزرگانی که در عالم بودند و خواهند بود و الان هستند، اینها مال این است که پاک پاک پاک اند. حالا یک کسی در درجه اعلاست. امام و پیغمبر می شود. یک کسی در درجات پایین تر است، اولیاء خدا می شود. اولیاء خدا هم همه از پاکی به آنجا رسیده اند که رسیده اند. این برای ماها هم مقدور است که می توانیم پاک پاک پاک باشیم و خیال بد هم نکنیم. اصلا عمل بد نکنیم. خیال بد هم نکنیم اصلا. صفات بد هم نداشته باشیم. با هم صفات بد خودمان مبارزه کنیم. برطرفش کنیم. اگر اینجور شد، شما پاک پاک پاک می شوی. پاک عمل، پاک نیت، پاک اخلاق. اگر اینها باشد، شما از اولیاء خدا می شوی. این در بسته نیست. ریشه همه کرامات، بزرگواری ها، فضیلت هایی که خدای متعال اینجا می فرماید إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‌. این برگزیدگی از ریشه پاک دامنی است. این را می خواست به مردم بفهماند. با انواع... ببینید بعد از اینکه آیه تطهیر نازل شد، پیامبر هر روز صبح از خانه خودش... چون در خانه ایشان هم باز بود. بلال اذان می گفت و در خانه پیغمبر می آمد و می گفت یا رسول الله برای نماز تشریف بیاورید. ایشان بیرون می آمد. بعد می رفت در خانه امیرالمومنین که مثلا چهار متر، دوسه متر آن طرف تر در خانه امیرالمومنین بود. آنجا می ایستاد و دوتا چوبه ها و ستون های در را می گرفت و می فرمود السلام علیکم یا اهل البیت. این نشان می دهد اینها اهل بیت من اند. اینها اهل بیت من اند. بعد آیه تطهیر را برای اینها می خواند. إنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَيُطَهِّرَكُم تَطهيرًا. شش ماه اینها در روایات اهل سنت دارد هر روز صبح و در بعضی از روایات دارد در هر نماز. هر نماز که بلال اذان می گفت و دنبال پیغمبر می آمد، ایشان در خانه امیرالمومنین می آمد و اهل این خانه را صدا می کرد که برای نماز بیایند. با عنوان السلام علیکم یا اهل البیت و بعد هم آیه تطهیر را برای آنها می خواند. می خواست نشان بدهد که اینها با شماها فرق دارند. در عین حال که اینها انسان هستند و مثل شما گرسنه می شوند و مثل شما تشنه می شوند و مثل شما مثلا اگر سنگ بر سرش بخورد، سرش می شکند و خون می آید، اگر شمشیر بخورد، بدنش پاره پاره می شود. می گویند در جنگ احد امیرالمومنین هفتاد تا زخم برداشته بود. هفتاد جای بدنش زخم شده، مثل همه آدم هاست. همه اگر شمشیر به بدن شان بخورد، زخم می شود. پاره می شود. ایشان هم همینطور بود. در عین حال فرق دارد. این انسان است و با شما ها فرق دارد. هیچ چیز از انسانیت کم ندارد یا زیاد ندارد. انسان، انسان است. لذا امام است. چون انسان است، امام است. اگرنه فرشته بود دیگر. فرشته هم که نمی تواند امام باشد. چون از جنس ما نیست. اما این از جنس شما، بشر است. اما برگزیده و پاک دامن است. پاک پاک پاک. روز غدیر خم هم دست امیرالمومنین را گرفت و بلند کرد. فرمود که ایشان ولی امر شما بعد از من است. بعد از من ولی امر. دقت کنید. در غدیر خم ولی امر معین کرد. ولی امر بعد از خودش را. و بعد گفت خانواده من مرجع دین شما بعد از من هستند. من دوتا چیز گرانبها در میان شما می گذارم. یکی قرآن من، کتاب خداست و دیگری اهل بیت من اند. اینها مرجع دین شما هستند. دقت کنید. مرجع دین. مرجع دین تعیین فرمود. مرجع دین و ولی امر. من کنت مولاه فهذا علی مولاه. ولی امر معین کرد. در غدیر دوتا کار کرده. یکی ولی امر مشخص فرمود، یکی هم مرجع دین. و بعدهم فرموده بود که من دوازده تا خلیفه دارم که این اولی اش است. اینها خلیفه هستند. از جنس خود من اند. از جنس من اند. از جنس پاک پاک پاک که می توانند بر مردم ولایت داشته باشند. حداقل ولایت بر مردم عدالت است. باید مجتهد عادل باشد. این حداقلش است. حداکثرش هم این است که معصوم باشد و به خدای متعال متصل باشد. از انجا بگیرد و بدهد. واسطه بین خدا و خلق. و بعدها ابوذر می گفت اگر خانواده پیغمبر را بر سر کار آورده بودند و کنار نگذاشته بودند، دو نفر اختلاف نمی کردند. اصلا دراین امت هیچ اختلافی پیش نمی آمد. با آمدن ولی امری که از طرف خدا هست و جزء خاندان پیغمبر است، جز اهل بیت پیغمبر است. اگر یک چنین کسی بر سر کار می آمد و بیگانگان نمی آمدند، یک ذره اختلاف در این امت به وجود نمی آمد. تا آخر قیامت. هیچ وقت اختلاف نمی شد. این اختلافاتی که از آن روز تا امروز هست نتیجه آن اشتباهی بود که امت کرد و به جای تعیین شده خدا، خودش کسی را تعیین کرد. به جای تعیین شده خدا گذاشتن و بر سر کار آوردن. یک مطلبی هم درمورد این ایام عرض کنم. سیزدهم رجب و چهاردهم رجب و پانزدهم رجب را ایام البیض می گویند. در سال های گذشته کشور ما اعتکاف داشت. این اعتکاف و نعمت اعتکاف را از دست داده ایم. هیچ نعمتی را آدم از دست نمی دهد مگر به خاطر گناه. شخصی و اجتماعی. هر نعمتی که شخصی دارد، اگر از دست رفت، بداند به خاطر بداخلاقی است یا مال گناه است. هر نعمت اجتماعی که دارد [هم همینطور] حالا این اعتکاف یک نعمت اجتماعی بود که در طول این سال های اخیر باب شده بود. قبلا اینطور نبود. فقط یک مسجدی در قم بود به نام مسجد امام که حالا هم هست. پشت سر حضرت معصومه وقتی داریم به طرف تهران می آییم، اگر نگاه کنید، یک مسجد عظیم با گنبد و گلدسته ها ساخته اند. این مسجد امام است. یعنی مسجد را به دستور امام حسن عسگری علیه السلام ساخته اند. از این نظر متبرک است. اینجا اعتکاف بود. اغیار و ابیار قم، علما و طلبه ها اینجا می آمدند اعتکاف می گرفتند. همین بود. جای دیگری نبود. تا اینکه در تهران هم دستور اعتکاف رسید و مردم اعتکاف کردند. حالا خدایا اگر ما گناهی کرده ایم، ما گناهی کرده ایم که این نعمت از دست مان رفته است، این را برگردان. من یادم هست آن آقایی که داشت دعای ام داود را می خواند، عصر پانزدهم، از خدا باران خواست. یک ایامی بود که هیچ باران نبود. سخت خشک سالی بود. در همان حوالی محله ای که دانشگاه در آن بود، در مسجد دانشگاه از خدا باران خواستند، و باران بارید. یعنی اینجوری است. دعاها و ناله های مردم در خانه خدا اثر دارد. سحرهایش، سحرهای خیلی خوبی بود. از دست رفت. عرض می کنیم خدایا اگر ما گناهی کرده ایم که این نعمت از دست ما رفته است، آن گناه را بیامرز. همه گناهان ما را بیامرز. ماه رجب است. ماه آمرزش گناهان است. ماه رجب و شعبان آدم باید توبه کند و استغفار کند برای ورود به ماه رمضان که ماه ضیافت خداست. آنجا روزه داران به ضیافت خدا می روند. به ضیافت. انسان برای اینکه بتواند به ضیافت برود، باید پاک شود. توبه هایی که در ماه رجب و شعبان، استغفارهایی که در ماه رجب و شعبان دستور داده شده است، سحرهایی که ... مثلا شب پانزدهم دستور بیداری شب است. شب اول ماه رجب، دستور بیداری شب است. شب بیست و هفتم اینها همه دستور احیاء دارد. اگر آدم اینها را عمل کند، ممکن است خدا گناهانش را ببخشد  وبتواند در ضیافت شرکت کند. آن ضیافت را یک افراد برگزیده، خیلی برگزیده و خیلی پاک دامن وارد می شوند. اگر شما هم بخواهید پاک دامنی را دنبال کنید، و مهم ترین چیز در این پاک دامنی ترک گناه است، گناه نکردن است. وقتی پیامبر فضیلت ماه رمضان را فرمود، فرمود این ماه ماهی است که هیچ جا نظیر ندارد و ساعاتش اینجور است و نفس ها در آن عبادت است و شب ها خوابش عبادت است، و چنین چیزی، امیرالمومنین از رسول خدا سوال کرد افضل اعمال چیست؟ ایشان فرمود الوَرَعُ عَن مَحارِمِ الله. پرهیز از گناه. از گناهان خدا پرهیز کردن. این برترین اعمال است. شما در این سه ماه هیچ کاری نکن. اما از گناه پرهیز کنی، به برترین اعمال موفق شده ای. بزرگ ترین نعمت های خدا را دریافتی. دعای کسی که هیچ گناه نمی کند، مستجاب می شود. اعمالش قبول می شود. نمازش قبول می شود. روزه اش قبول می شود. اگر هیچ گناه نکند، قبول می شود. اعمال قبول می شود. فرمود إنَّما یَتَقَبَّلَ الله مِنَ المُتَّقین. از کسانی که پاک پاک اند، اعمال از آنها قبول می شود. بعد ظاهرا فرمایش امیرالمومنین است که فرمودند که خب شما دو رکعت نماز صبح خواندی که قبول است. فرمود مگر این چیز قبول، کم چیزی است. این نماز قبول. با دو رکعت نماز قبول ممکن است آدم به بهشت برود. با دو رکعت نماز قبول به بهشت برود. بعدش دعایش مستجاب می شود. نماز مقبول فضایلی دارد. نماز مقبول. مقدمه نماز مقبول پرهیز از گناه است. چشمت را پاک نگاه دار. گوشت را پاک نگاه دار. حرف می زنی مواظبت کن که یک وقت کسی را با حرف زدنت خراب نکنی. آبروی کسی را نبری. حرف درست و حساب کرده بزنی. این می شود پاک دامنی مرحله اول. پاک دامنی مرحله اول. پاک پاک پاک این است که زبانش گناه نکند. چشمش گناه نکند. گوشش گناه نکنید. این باعث قبولی می شود. عرض کردم باعث قبولی اعمال می شود. هرچه بیشتر، بیشتر. اگر فکرت هم پاک شود، نیتت هم درست شود و پاک شود، بیشتر قبول می شود. اگر اخلاقت هم پاک پاک باشد، باز عملت بهتر قبول می شود. یک نماز می خوانی... ممکن است یک سرنوشتی، سرنوشت یک کشوری، یک ملتی را عوض کند. کسی که نماز درست بخواند، دعا کند... درس اول این بود که خدای متعال یک بندگان برگزیده دارد و امیرالمومنین جز این برگزیدگان است. خاندان پیغمبر، فرزندان امیرالمومنین جز این برگزیدگان اند. همسر امیرالمومنین جز برگزیدگان است. اینها را باید برگزیده بدانیم. اینکه بدانیم، یعنی اعتقاد داشته باشیم، شما خودت قبول می شوی. شخصت قبول می شود. نمازت اصلا با این قبول می شود. اگر آدم در عمل، در اعتقاد اشکال داشته باشد، اعمال خیرش قبول نیست. هیچ چیزش قبول نیست. درس دوم هم این بود که هرکس با پاکدامنی به هرجایی می رسد. با پاکدامنی هرکس به هرجایی می رسد. به هرمقام بلندی، هر مرتبه بلندی می تواند برسد. ما تولد امیرالمومنین را تبریک عرض می کنیم. ان شاء الله مبارک باشد. برای همه اهل عالم. بعد برای همه مسلمان ها. بعد برای همه دوستان امیرالمومنین روزش مبارک باشد. بلاها از میان جمعیت دوستان امیرالمومنین دور شود. عراق، ایران، افغانستان، همه دوستان امیرالمومنین در اینجاها و هرجای دیگری که هستند، بلا از آنها دور باشد. بلاهای زمانه ما و بلاهای اجتماعی و جهانی از آنها دور باشد. بلا از خودما دور باشد. خدای متعال از گناهان ما، از گناهان گذشته ما درگذرد. به مرحمت درگذرد. به مرحمت در گذرد. به مرحمت. حالا کاری نکردیم. کاری نمی کنیم. همت انجام کاری که به برکت آن کار... مثلا می گویند اولین قطره خون شهید که روی زمین ریخته می شود، خدای متعال از همه گناهانش درمی گذرد. پاک می شود. همه اش را می بخشد. اینجوری. حالا کسی که ماه رجب را روزه بدارد. ماه رجب خیلی برای روزه خوب است. کسی که توانایی اش را دارد روزه بگیرد خیلی خوش به حالش است. اگر سحر ها را بیدار باشد، خیلی خوب است. سحرهای ماه رجب خیلی پر برکت است. اگر کسی بیدار باشد و استغفار کند، ان شاء الله برایش نتیجه های خوب دارد. امیدواریم که خدا سرنوشت مردم کشور ما و همه دوستان امیرالمومنین را به حرمت امیرالمومنین و به مبارکی تولد امیرالمومنین به بهترین سرنوشت ها مقدر بفرماید. بلا را و همه انواع بلا را، از دوستان امیرالمومنین، از مسلمان ها دور کند. رهبر بزرگوار ما را طول عمر و عزت بیشتر، طول عمر بیشتر، عزت بیشتر، سلامت کامل مرحمت کند. نعمت وجود ایشان را از ما سلب نکند. مستدام بدارد. دشمنان کشور ما را خار و ذلیل کند. شیطان را از ماها دور بدارد. شر نفس را از سر ما کم کند. هرچه می خواهد بر ما به بهترین صورت و به احسن وجه بخواهد. در این ماه و ماه های بعد، بالخصوص در ماه رمضان، با سلامتی کامل به همه ما توفیق روزه داری بدهد. توفیق بیداری شب ها را بدهد. توفیق احیا داری شب های احیا را مرحمت کند. مرحمت کند. مرحمت کند. آن شب ها برای ما بهترین تقدیرها را مقدر بفرماید. این ماه، ماه شعبان و ماه رمضان را برای ما بارک قرار بدهد. گذشتگان ما را غریق بهار رحمت و مغفرت بفرماید. غریق بهار رحمت و مغفرت بفرماید. از گناهان ما و گناهان گذشتگان ما درگذرد. یک بخشش کامل، یک بخشش کامل، یک ذره در نامه عمل ما نماند. پاک پاک پاک بشود. خدای متعال توفیقاتش را در ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان بر ما بیشتر بفرماید. برای بندگی و عبادت و ترک گناه. خوش اخلاق بودن. مرحمتا و احسانا در کشور ما این ماه را، ماه آینده را به نحو احسن قرار بدهد. به نحو احسن، به بهترین صورت، بهترین تقدیرات، بهترین سرنوشت ها را برای کشور ما و مردم کشور ما مقدر کند. بر ماها بهترین تقدیرات را مقدر کند. هدیه به محضر پدر امیرالمومنین و مادر امیرالمومنین سه تا صلوات بفرستید.