معرفت الهی همان معرفت امام است. امامی که اطاعت او بر شما واجب است. که عرض کردیم که اینجا هم امامت معنا شده و هم آن را به معرفت خدا پیوند زده اند. پیوند زدنی در حدی که مثل این که این دو یک چیزند.
دوتا جوان یا متوسط سن هستند و یک لباس صوف (پشمینه) پوشیدند و یک چوب هم دستشان است. کاملا در قیافه یک شبان و در نهایت سطح کاملا پایین درجه ثروت. رفتند در برابر بزرگ ترین امپراطور آن روز جهان ایستاده اند. نه نترسید. من همراه شما هستم. هم می بینم چه می شود و هم می شنوم چه می گویند.
اگر من گناه کنم و این گناهم روی دیگری است، یعنی مثلا من دارم نسبت به همسرم ظلم می کنم. من دارم نسبت به بچه ام ظلم می کنم.شاگرد در مغازه ام. این ظلم های خیلی رسمی و معمولی است. می گویند این ظلم تو، مثلا اینکه دستت بالا رفت که بخورد در گوش شاگرد مغازه ات، قبل از اینکه در گوش او بخورد، در گوش خودت خورد. تو اول خودت را زدی. ضرری که برای مردم در نظر گرفتی، قبل از اینکه به او برسد به خودت رسیده.
یا جابر إنَّ اللهَ أولَّ ما خَلَق خَلَقَ محمدً وَ عِترَتَهُ. نه فقط پیامبر. پیامبر و عترتش اینها اول خلق خدا هستند. اولین مخلوقات خدا این بزرگواران اند. وَ عِترَتَهُ. الهُداهِ المَهدیین وَ کانُوا أشباحَ نوراً بَینَ یَدَی الله. اینها یک شبح های نورانی بودند در محضر خدا.
وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ انسان را نسبت به بسیاری از موجودات برتر خلق کرد. آقا اگر کار کند و زحمت بکشد، می شود نسبت به همه موجودات برتر شود. ساختمان انسان برای این است که بتواند بر همه موجودات برتر باشد. همت نکند، آن وقت برایش مشکل پیش می آید.