با عرض سلام خدمت حضرت آقای جاودان
در حدیث " عنوان بصری " دو قسمت از این حدیث توجه مرا به خود جلب کرد که چطور ممکن است حضرت صادق (ع) که امام معصوم هستند و وظیفه ی هدایت عملی مردم را به عهده دارند اینطور با شخصی که درخواست علم از ایشان می نماید برخورد نمایند و هر چند اندک از تعلیم شخص امتناع کرده و او را برانند و یا با کراهت به او بیاموزند، یکی این قسمت : " . . . لي أَوْرَادٌ فِي كُلِّ سَاعَةٍ مِنْ ءَانَآءِ اللَيْلِ وَ النَّهَارِ، فَلاَ تَشْغَلْنِي عَنْ وِرْدِي! وَ خُذْ عَنْ مَالِكٍ . . . " و دیگری : ". . قُمْ عَنِّي يَا أَبَا عَبْدِاللَهِ! فَقَدْ نَصَحْتُ لَكَ؛ وَ لاَ تُفْسِدْ عَلَيَّ وِرْدِي؛ فَإنِّي امْرُؤٌ ضَنِينٌ بِنَفْسِي.. . . " اگر لطف بفرمایید و علت را بیان نموده و این بنده را از تردید خارج نمایید ، تشکر فراوان دارم .
حجت الاسلام و المسلمین جاودان فرمودند:
سلام علیکم و رحمة الله
همیشه لازم نیست که روال عمل امام که حکیم است یکسان باشد مثل بقال و عطار که هر وقت مشتری می آید جنس در خواستی او را می کشد و قیمت می گوید و در یک کیسه پلاستیکی می گذارد و تحویل می دهد بلکه حکیم به مصالح عمل می کند.شاید امام می خواسته است که او را تکانی بدهد و از خواب غفلتی که گرفتار است نجات بدهد که سخن در جای خودش قرار گیرد و بیهوده و بی ثمر نشود.
اگر عنوان شاگرد مالک است امام را با استادخودش چندان فرق نمی نهد - کمبود فهم و شعور دارد - باید به همان جا برود که تا بحال می رفته است/ در احوال مالک شیفتگی فراوان نسبت به امام دیده می شود و تا امام صادق حیات داشتند به محضر آن حضرت شرفیاب می شود و بطور جدی احساس کوچکی می کند و ارادت می ورزد. حال یک شاگرد کوچک مالک به محضر امام می آید و از او همانند همه اساتیدی که در کوچه و بازارند حدیث در خواست می کند جواب چنین کسی چرا لزوم داشته باشد.