الأدَبُ کُلفَهٌ. یک مجموعه زحمت است. آدم به خودش زحمت می دهد که درست رفتار کند. البته وقتی در طول زمان آدم مدتی به ادب رفتار کرد، دیگر برایش سهل می شود. آن سختی ها در طول زمان برطرف می شود. تبدیل به خلق آدم می شود. آدم صاحب خلق خوب می شود. دیگر زحمت ندارد.
فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ من از شما اجر درخواست نکردم. من آمدم به داد شما برسم. یک طبیبی هستم آمده ام برای معالجه شما. از شما هم هیچ مزدی نخواستم. فَإِن تَوَلَّيْتُمْ اگر پشت کردید، فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ من از شما اجر درخواست نکردم. إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ اجر من بر خداست. إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ و او به من امر فرموده است که من از مسلمانان باشم.
ما گاهی خسته می شویم. خسته می شویم و آن وقت یک کاری را کم می گذاریم. شرایط یک ذره سخت می شود. من برای نجات از شرایط سخت دروغ می گویم. مجمع رفقان دارند غیبت می کنند من هم نمی توانم با جمع رفقایم مقابله کنم. غیبت را گوش می دهم. مثلا. اگر این گاه گاه گاه ها، از زندگی آدم حذف شود، همیشه... چشم پاک است، همیشه پاک است
ما یک بعدی داریم که آن خیلی مهم است. چرا خیلی مهم است؟ چون تمام سرنوشت ما تا قیام قیامت، تا ابد در آن بعد است. ما آن را ... [در آیه 39 سوره مریم می فرماید:] وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ آنها را از آن حسرتی که برایشان پیش خواهد آمد، [انذار بده.] روز قیامت را یوم الحسرت می گویند. یوم الحسرت. روز حسرت. روز حسرت برای چه کسی حسرت است؟ برای اولین و آخرین حسرت.
خدا خیلی مرحمت کرده و به شما توفیق داده. ان شاء الله به سفر کربلا بروید و به زیارت برسید و با حاجت برآورده شده و زیارت مقبول، به سلامتی کامل ان شاء الله برگردید
هرچه درس خواندی داری. به شرطی که... درس را هرچه خواندی، داری، به شرطی که با نیت خوب خوانده باشی. آن وقت این درسی که شما با نیت خوب می خوانی، انقدر قیمت دارد. انقدر قیمت دارد
عبارت را علمای اخلاق مکرر می گویند. می گویند مراقبه. اصطلاح مراقبه. می گویند حاج آقای حق شناس این را معنا می کرد. در کتاب های مواعظ شان هم به تکرار آمده. می فرمایند یک عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُور هست.به عمق جان تو آگاه است.
مثلا در مدرسه مروی هستم. بیرون نمی آیم. لزومی ندارد بیرون بیایم. هردقیقه به یک دلیلی بیرون بیایم. نه. همینطور در مدرسه. خب درخت دارد. آب دارد. مثلا یک مقداری هم با صفا است. خب بس است. بیایم بیرون، اگر گرفتار شدم... خود آدم باید دلش برای خودش بسوزد.
علنی جایز نیست. مثلا گاهی یک ایامی هست. در این خانه جشن چه می گیرند. بلندگو هم می گذارند سر دیوار. اگر حسابی در کار است، اگر کتابی در کار است و یک روزی آدم را می ایستانند و از همه کارهایش سوال می کنند، ببینید امکان ندارد عبور کند...
خانم باردار هرجایی مهمانی نرود. تا به وضع مالی آنها مطمئن نیستید، به مهمانی نروید. یک بهانه ی درستی بیاورید و نروید. اگر پاک و حلال بخورید، ذره ذره اجزاء بدن این بچه از پول حلال و از غذای پاک باشد، دوتا، حلال و پاک؛ حلال و پاک درست شود، این بچه فرق می کند با اینکه درونش...
وبه یعنی چه؟ اولش این است که این کاری که می کردم را دیگر نمی کنم. سابقا گاهی دروغ می گفتم. الان دیگر نمی گویم. دروغ را کنار گذاشتم. جدی. ثانیا پشیمانم. از کرده گذشته خودم پشیمانم. این یک توبه است. توبه درست.
هر خیالی به ذهن من می آید و می چسبد. این خیال می رود و یک خیال دیگر می آید. امکان نجاتش هم نیست. تا دل من چسبناک است، این پشه ها می آیند می چسبند...
آقای حاج میرزا اسماعیل اربابی. این اواخر می گفت من از آن زیر می ترسم. حقش است. راست می گفت. می ترسم. مگر شوخی است. اگر خدایی نکرده من عملی کرده باشم که ظلمت به بار آورده باشد، مگر ظلمتش از این ظلمت هاست...
به در خانه شما آمده ایم. با همه روسیاهی ها. نه اینکه فقط یک چیزی بخواهیم. همه چیز می خواهیم. دامان کرم شما اگر بسته است که خب بسته است. اما بسته که نیست. دست های ما کوتاه است. اما خب وقتی دست من کوتاه است، وقتی یک مریض و یک فقیری دستش کوتاه است، آن صاحب کرم دستش را دراز می کند...
بفهمیم بزرگی آنچه که ما به سوی آن خواهیم رفت، که آخرت است، چقدر است. آن وقت حرف این است که کاری درخور بکنیم. کاری درخور آنجا...
امیرالمومنین اجازه نمی دادند اینها در جنگ صفین به میدان بروند. می فرمود اینها می خواهند نابود کند. یعنی نگذارد یک نفر هم از این خاندان بماند. در کربلا چکار کردند؟ بچه شش ماهه را هم کشتند.